دولت مصطفی کاظمی و تجربه راه سوم(نگاه)
سبحان محقق
سیاستهای این روزهای دولت «مصطفی کاظمی» در عراق، ما را به یاد سیاستهای دکتر «محمد مصدق» نخستوزیر ایران در سالهای منتهی به کودتای 28 مرداد 1332 میاندازد. در آن زمان، مصدق هر چند از انگلیس برید، ولی به آمریکا اعتماد کرد و نهایتا نیز چوبش را هم خورد.
در حال حاضر نیز بهنظر میرسد نخستوزیر عراق همین سیاست را
پیگیری میکند. در این کشور تا ماههای اخیر، دو جریان مشخص مقابل یکدیگر قرار گرفته بودند؛ اول، جریانی که به دنبال استقلال تمام و کمال عراق از آمریکا بوده و حول محور مقاومت شکل گرفته است و دوم، جریانی که عراق را جزئی از دنیای عرب میداند و تلاش میکند این کشور را به اردوگاه کشورهای عربی وابسته به غرب و آمریکا برگرداند.
اما، بهنظر میرسد که کاظمی بهدنبال ایجاد و رهبری یک «جریان سوم» است، جریانی که آن را از موضعگیریها و سفرهای نخستوزیر عراق میتوان استنباط کرد. اگر بتوان نامیبرای این جریان سوم ذکر کرد، بهنظر میرسد که «موازنه مثبت» مناسب باشد.
کاظمی در چارچوب همین سیاست، اخیرا به خبرنگاران گفته است که دولت وی درصدد توسعه روابط با آمریکا، عربستان، ایران و ترکیه است. همزمان با سفر این روزهای کاظمی به ریاض و ابوظبی نیز، منابع و کارشناسان نزدیک به دولت بغداد اعلام کردهاند، این سفرها هیچ تأثیری بر توافقات میان عراق و ایران نمیگذارد، و بغداد درصدد تقویت روابط دوجانبه است.
البته، ناگفته نماند که سیاست موازنه مثبت در میان چهرههای سیاسی عراق نیز طرفدارانی دارد؛ بهعنوان مثال، اخیرا «سید عمار حکیم» رهبر جریان «حکمت ملی» عراق، از ایران و عربستان خواست با هم آشتی بکنند. حکیم و همفکرانش پیش از این نیز همین درخواست را از ایران و آمریکا داشتند و این دو کشور را به کنار گذاشتن دشمنیهای میان خود دعوت کرده بودند! سیاست موازنه مثبت دولت کاظمی مبتنی بر دو اصل است؛ اول اینکه مخاصمات و اختلافات میان ایران و آمریکا و عربستان، سطحی و قابل حل است و دوم، چیزی که عراق را آزار میدهد، همین مخاصمات میان ایران و آمریکا است.
در یک جمعبندی، بهنظر میرسد سیاست موازنه مثبت دولت کاظمی و برخی از چهرههای سیاسی عراق، کاملاً سطحی بوده و با واقعیات میدانی همخوانی ندارد؛ در عرصه میدانی، دولت کاظمی تلاش میکند عمق و علت اختلافات ایران و آمریکا را نادیده بگیرد. این در حالی است که اختلافات مذکور بر سر هست و نیست حاکمیت ایران، موجودیت فلسطین و کشورهای منطقه، و حتی عراق است. در این خصوص، طبیعی است که ایران هرگز کوتاه نیاید. در مقابل نیز بعید بهنظر میرسد که آمریکا از منطقه، قطع طمع بکند.
نکته جالب توجه دیگر در سیاست موازنه مثبت کاظمی، این است که او (مثل دکتر مصدق) به آمریکا اعتماد دارد و همین باعث شده است که خودش را مقابل ملت عراق قرار بدهد. او در چارچوب همین سیاست، اخیرا در بغداد به خبرنگاران گفته بود، به نیروهای رزمیآمریکایی در عراق نیازی نیست، ولی به نیروهای اطلاعاتی آمریکا در عراق، نیاز مبرم وجود دارد!
با توجه به توضیحات فوق، چیزی که در پس تحولات جاری عراق و منطقه جریان دارد و دولتمردان عراقی باید آن را مدنظر قرار دهند، این است که هم اکنون در منطقه، یک نبرد واقعی میان نظم آمریکایی و نظم نوین مستقل در جریان است.