کسب و کاری به نام حقوقبشر با نگاهی به زندگی عبدالکریم لاهیجی (دفتر پژوهشهای موسسه کیهان)
بدهکاری که طلبکار شد
سید محمد عماد اعرابی
دی ماه 1373 وقتی عباس امیرانتظام به علت کهولت سن و بیماری از زندان به خانهای در شمال تهران منتقل شد، سوژهای تازه به دست آنها افتاده بود. امیرانتظام از خرداد سال 1360 پس از برگزاری 15 جلسه دادگاه به جرم انجام ملاقاتها و تماسهای سری، ارائه اطلاعات و آگاهی به دشمنان درباره مسائل و اطلاعات داخلی، فراری دادن سران فاسد رژیم پهلوی و ماموران سیاسی سفارت رژیم پهلوی در اسرائیل، به حبس ابد محکوم شده بود. ارتباطات او با سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا(CIA) قابل کتمان نبود آنقدر که عزت الله سحابی یکی از اعضای نهضت آزادی و از فعالان ملی مذهبی گفت:
اگر خود من بخواهم برای ایشان [امیرانتظام] کیفرخواست بنویسم، اتهام اصلی ایشان را اقدام علیه امنیت جمهوری اسلامی ایران خواهم نوشت و حداقل برای ایشان 15 سال حبس تقاضا میکنم.254
حتی پیش از دستگیری امیرانتظام، در زمانی که اخبار جاسوسی وی روز به روز قوت میگرفت، نهضت آزادی هم از او اعلام برائت کرد.255
با این حال عبدالکریم تصمیم گرفته بود به هر قیمت که شده واقعیت را وارونه کند و با همکاری امیرانتظام یک داستان حقوق بشری جذاب بسازد. آنها یکدیگر را از همان سالهای فعالیت جمعیت دفاع از آزادی و حقوق بشر میشناختند. دست کم چند بار به همراه هم به نمایندگی از جمعیت با مأموران ارشد آمریکایی دیدار و درباره نحوه انتقال قدرت در انقلاب ایران مذاکره کرده بودند. بیرون آمدن امیرانتظام از زندان فرصت خوبی برای ارتباط گرفتن با او فراهم کرده بود. کسی که حتی از طرف خانوادهاش هم طرد شده بود حالا به سوژه خبری ویژه رسانههای خارجی و برخی جریانهای وابسته داخلی تبدیل شده بود. جای طلبکار و بدهکار عوض شد؛ امیرانتظام ضمن مصاحبه با رسانهها همه جرایمش را انکار و قوه قضائیه ایران را به رعایت نکردن حقوقش متهم میکرد. عبدالکریم هم از آن طرف پرونده امیرانتظام را به عنوان نمونه نقض حقوق بشر در رسانهها مطرح میکرد و برای نهادهای غربی گزارش میداد. سال 1997 یعنی حدود دو سال بعد از بیرون آمدن امیرانتظام از زندان بود که عبدالکریم او را از طریق دفتر اتریش جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران به بنیاد برونو کرایسکی(صدر اعظم یهودی اتریش از سال 1970 تا 1983) برای دریافت جایزه حقوق بشر معرفی کرد.256 تلاش او در این زمینه کاملا نتیجهبخش بود چون جایزه حقوقبشر برونو کرایسکی در سال 1997 به عباس امیرانتظام تعلق گرفت.257 جایزهای که هر دو سال یکبار از سال 1979 تا 2011 اهدا شد و هر سال یک برنده از اسرائیل هم داشت.258 برای همین بود که بنیاد برونو کرایسکی به یک بنیاد صهیونیستی شناخته شده بود. البته با توجه به پیشینه یهودی عباس امیرانتظام تا سال 1342 اهدای اینجایزه به او تعجب برانگیز هم نبود.259 عبدالکریم به نمایندگی از امیرانتظام در مراسم حضور پیدا کرد و ضمن دریافت جایزه پیام او را برای حضار قرائت کرد.260 تلاش او در ماجرای امیرانتظام کافی بود تا به پاس خدماتش سال بعد به عنوان نایبرئیس«فدراسیون بینالمللی جوامع حقوقبشر»(FIDH) انتخاب شود.261 افتخارات عبدالکریم در وابستگی به دولتهای غربی با این انتصاب کاملتر میشد.
«فدراسیون بینالمللی جوامع حقوقبشر»(FIDH) خود را یک سازمان غیردولتی معرفی میکرد اما اغلب دولتهای اروپایی مثل سوئد، فنلاند، دانمارک، نروژ، هلند و به خصوص فرانسه در تأمین مالی آن نقش داشتند.262 علاوهبر کمکهای دولتی، تشکیلاتی مثل بنیاد فورد، بنیاد سیگرید، موقوفه ملی برای دموکراسی(NED) و مؤسسه جامعه باز کمکهای مالی فراوانی به FIDH میکردند.263 در واقع «فدارسیون بینالمللی جوامع حقوقبشر»(FIDH) یک شرکت چندملیتی بود که در بازار حقوقبشر به سرمایهگذارانش سود میرساند؛ چیزی شبیه به عفو بینالملل(Amnesty International) یا دیدبان حقوقبشر(HRW). اینها بخشی از مجموعه صنعتی-تجاریای بودند که سهامدارانش ابتدا در جهت تأمین منافع خود سیاستگذاری میکردند و سپس برای اقناع افکار عمومی از طریق این سازمانهای ظاهرا خیریه و غیردولتی برای سیاستهایشان بهانه و توجیه اخلاقی میتراشیدند. همه اینها پشت نقاب جذاب و قابل قبول حقوقبشر انجام میشد. برای همین فعالیتهای فدراسیون حقوقبشر(FIDH)، عفو بینالملل (Amnesty)، دیدبان حقوقبشر(HRW) و... همیشه بازتابی از اولویتهای سیاست خارجی غرب بود.