kayhan.ir

کد خبر: ۲۰۹۸۰۲
تاریخ انتشار : ۱۱ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۹:۵۰

تلخ و شیرینی حق و واکنش‌ها در برابر آن(پرسش و پاسخ)



پرسش:
گفته می‌شود که انسان فطرتا حقیقت‌طلب است. اگر چنین است چرا حرف حق برای عده‌ای تلخ است و از آن استقبال نمی‌کنند؟ اساسا رابطه ما با حق چگونه باید باشد؟
پاسخ:
صفات؛ ذاتی اشیاء نیست
از یک منظر، هیچ چیز در ذات خود تلخ یا شیرین، زشت یا زیبا، خوشبو یا بدبو نیست. این امور صفاتی هستند که ذهن ما آنها را خلق می‌کند، اما نه به طور گزاف و بی‌حساب. مقصود این است که تلخی یا شیرینی، زشتی یا زیبایی، خوشبویی و بدبویی با ساختمان و اوضاع و احوال طبع ما و مزاج روحی و جسمی و فکری ما ارتباط دارد. فضایل و کمالات، حق و حقیقت اموری وجودی هستند، اما رذایل اخلاقی اموری عدمی و نقایص و اعدام ملکات فاضله‌اند، و بدین لحاظ همین که ذات انسان فاقد کمال و فضیلتی باشد، کافی است تا مصداق رذیله و ضد حق و حقیقت قرار گیرد.
روحیه‌های سالم و بیمار و تعارض نگاه‌ها
اینکه می‌گویند حقیقت شیرین و لذیذ است، برای طبیعت‌ها و روحیه‌های سالم و بی‌غرض است که خواهان واقعیت‌هایی می‌باشند که هست، و وجود دارد. اما برای یک روحیه بیمار و آلوده به اغراض، گاهی حق و حقیقت از هر تلخی، تلخ‌تر است، تا آنجا که تاب مواجه شدن با آن و تحمل آن را ندارد. از امام علی‌(ع) سوال شد که اسلام را توصیف کند؟ حضرت فرمود: اسلام همان تسلیم است.(نهج‌البلاغه- حکمت 125) این کلمه بسیار بزرگ و عمیق است. یعنی حقیقت اسلام عناد، تعصب و لجاجت نداشتن با حقیقت است. آری دین اسلام این است که بشر درباره حقیقت تسلیم باشد.
حق دادنی است یا گرفتنی یا هردو؟
حق فقط دادنی است!
بعضی مکتب‌ها بر این باورند که حق دادنی است، یعنی آن حقی را که ظالم گرفته است، باید پس دهد. اگر پس نداد، دیگر نداده‌ است، زیرا حق دادنی است نه گرفتنی. محبت براساس این نوع رفتار شکل گرفته که به ظالم می‌گوییم حق را به تو بدهد، تو هم کاری به او نداشته باش، مبادا یک وقت خودت برای گرفتن حقت قیام کنی! که این برخلاف شان انسانیت و اخلاق است از نظر آنان حق دادنی است.
حق فقط گرفتنی است!
عده‌ای دیگر می‌گویند: حق فقط گرفتنی است. مگر ممکن است انسانی که حقی را خورده است بیاید و به یک شکلی آن حق را بدهد؟یعنی به تعبیر دیگر اینها منکر عاطفه، انسانیت و وجدان انسانی هستند.
حق هم دادنی و هم گرفتنی است
از نظر آموزه‌های وحیانی اسلام، حق هم گرفتنی است و هم دادنی، یعنی از دو جبهه باید برای استیفای حق مبارزه کرد که مکتب اسلام برهمین اساس است. اسلام برای آن کسی که حق را ربوده است، باتعلیم و تربیت خودش، آماده پس دادن حق می‌کند و حتی به این هم قناعت نمی‌کند، بلکه به آن کسی که حقش ربوده شده است،اذن می‌دهد و می‌گوید؛ حق گرفتنی است، تو هم باید برای حق خودت قیام کنی، و حق خودت را پس بگیری. اسلام آن ضعیفی که حق خودش را نمی‌تواند مطالبه کند، به رسمیت نمی‌شناسد و مورد مذمت قرار می‌دهد و در آموزه‌های خود به مخاطبین توصیه موکد می‌‌کند که ضعیف نباشید و خود را دائما قوی کنید. «واعدوالهم مااستطعتم من قوه» برای مقابله با دشمنان، هر چه می‌توانید خود را قوی کنید( و تجهیزات نظامی آماده کنید) (انفال -60) ضعف و عجز و فقر در فرهنگ اسلام برای یک مسلمان ضد ارزش به حساب می‌آید، بدین لحاظ جامعه‌ای که در آن ضعفا و فقرا آن قدر ضعیف‌النفس باشند که نتوانند حقوق خود را مطالبه کنند، یک جامعه اسلامی نیست. بنابراین انسان‌هایی که از روحیه سالم و قلب سلیمی برخوردارند، همواره حقیقت‌طلب و حق‌جو هستند و در برابر کسی که حق آنها را به ناحق تضییع کنند، قاطعانه می‌ایستند و حق خود را استیفا می‌کنند، و همچنین حق و حقوق کسی را ضایع نکرده و به صاحبان حق با رضایت اعطا می‌کنند.