kayhan.ir

کد خبر: ۲۰۷۱۹۶
تاریخ انتشار : ۰۸ دی ۱۳۹۹ - ۲۰:۳۵

بی‌تابی از اذان بلال(حکایت خوبان)



بلال موذن پیامبر(ص) تصمیم گرفته بود، پس از آن بزرگوار برای دیگران اذان نگوید. یک روز حضرت زهرا(س) فرمود: دوست دارم صدای موذن پدرم را بشنوم. این خبر به بلال رسید و به احترام زهرا(س) به اذان گفتن ایستاد. وقتی بانگ بلال به الله‌اکبر، الله‌اکبر برخاست. زهرا(س) دیگر نتوانست جلوی گریه خود را بگیرد و چون بلال به «اشهدان‌محمداً رسول‌الله» رسید فاطمه(س) بیهوش شد. مردم به بلال گفتند: دست نگهدار که دختر پیامبر(ص) از دنیا رفت و گمان کردند آن گرامی فوت کرده است. بلال اذان را قطع کرد و آن را ناتمام گذاشت. وقتی زهرا(س) به هوش آمد از بلال خواست اذان را تمام کند. ولی او نپذیرفت  عرض کرد ای سیده بانوان من از اینکه بانگ اذان مرا بشنوی بر جان شما بیمناکم.(1)
____________
1- منتهی‌الامال، ج 1، ص 223