چرا تصویر درستی از رژیم آلسعود در حافظه مردم جهان نیست و اصلاح آنچه مزیتی برای ایران دارد؟
عربستان را زير نور افكن ببريم
محمدپارسا نجفي
حكايت غريبي است؛ عربستان سعودي ظاهرا براي اکثر مردم سراسر گيتي آشناست اما در واقعيت كمتر كسي آن را ميشناسد و از ماهيت درونش آگاهي دارد. بيشتر اشخاص در اثر تماشاي رسانههاي مطرح و مشهور غربي و عربي آن سرزمين را بياباني داراي درآمدهاي بسيار نفتي ميدانند كه با خوشگذرانی و علاقه به شتر پیوند خورده است.
اين تصويري است كه رسانههاي وابسته به آمریکا به ذهن مخاطب القا ميكند؛ از زمان فيلم «لورنس عربستان» تا اكنون كه شبكههاي سعودي مانند امبيسي و العربيه در همین مسیر فعالیت میکنند. اما چرا؟ در پشت اين تصويرسازي خيالي چه حقيقتي كتمان ميشود و افشاي آن توسط رسانههاي برونمرزي مانند پرستیوی و العالم چه مزيتي از نظر راهبردي براي پیشبرد سیاست خارجی و ديپلماسي عمومي ایران خواهد داشت؟
حقیقت این است که کمتر کسی در جهان میداند حدود صد سال قبل انگلیس به بهانه رقابت با دولت رو به زوال عثمانی، از آلسعود حمایت نظامی و مالی و... كرد تا آنها بر بيشتر جزیرهًْالعرب مانند حجاز، قطیف و احساء و حتی بحرین با زور شمشير استيلا يابند.
بیشترین ذخائر نفت عربستان در استان احساء و قطیف در حاشيه جنوب خلیج فارس وجود دارد و از همین منطقه روزانه 10 میلیون بشکه نفت به جهان صادر میشود اما مردم این شهرها كه اكثرا شیعه هستند نه تنها هیچ تشابه فرهنگی و مذهبی با سعودیهاي وهابی ندارند بلكه در فقر شديد هم نگه داشته شدهاند. مردم حجاز در غرب و استانهاي نجران و جیزان در جنوب عربستان هم چنین وضعیتی دارند.
تصاویری خیالی از سرزمین نفت و دلار
تلویزیونهای غربی تلاش میکنند فقط دو تصوير استخراج نفت صادراتی عربستان و نيز خریدهای تسلیحاتی عربستان در رسانه دیده شود انگار كه هيچ موضوع مهم ديگري در آن سرزمينهاي وسيع موسوم به عربستان وجود ندارد از جمله حقوق بشر. اما چرا؟
وضعیت اندوهناك زنان و نبود دموكراسي در عربستان سعودی همواره در رسانههای وابسته به غرب، غايب است. به این علت که نمیخواهند، مردم جهان از وضعیت دردناک و غمبار مردم جزیرهًْالعرب کمترین آگاهی به دست آورند.
حتی در شهرهاي بزرگ و مهمی مانند رياض، جده و ظهران پنج میلیون کارگر خارجی در وضعیت انسانی بدي زندگی میکنند که یک میلیون نفر آنها زنان مهاجري هستند كه از کشورهای آسیایی بدون خانواده خود و برای کار در منازل آلسعود به عربستان آمدند و در اصل گرفتار بدترین رفتار کارفرمايان شدهاند که آنها را باید بردگان قرن حاضر ناميد. دولت سعودی برای آنها هیچ حقی قائل نیست و آنها هم قادر به دفاع از خود در برابر کارفرمایانی که آنها را به مانند برده خریدهاند، نیستند.
این وضعیت ضد انسانی که یادآور بردهداری در 300 سال قبل آمريكاست، میتواند سوژه صدها برنامه، مستند و گزارش رسانههای برونمرزی ايران باشد به اين اميد كه چشم مردم سراسر هستي به وقايع كتمان شده در اين سرزمينهاي پهناور روشن شود.
شبكه پرستيوي در گذشته با برنامههايي مانند «از قلم افتاده» تا حدي در اين زمينه تلاش كرده بود اما اين تنها بخش كوچكي از انبوه فعاليتي است كه ايران ميتواند درخصوص ديپلماسي عمومي عليه رقباي منطقهاي خود انجام دهد.
بخش مهمتر ماجرا که باید در رسانههای برونمرزی ایران به صورت مستمر انعکاس یابد نوع حکومت سعودی است كه حتي يك انتخابات هم برگزار نكرده است. كمتر كسي در جهان ميداند كه دیکتاتوری خانوادگي آلسعود هر شهری را به یکی از شاهزاده سعودي بخشيده و مردم آن منطقه به مانند رعيت آن شاهزاده هستند. رياض اصولا اعتباري براي نظر مردم زير سلطه خود قائل
نيست.
بعد از کشتار شیعیان مدینه در زمان ابتدای تاسیس دولت سعودی اکنون آمارها پنج میلیون شیعه باقیمانده در شرق عربستان را تایید میکند که در وضعیت بسیار دلخراشی به سر میبرند، حال باید پرسید چند بار دوربین رسانههای غربی و عربی وضعیت آنها را بررسی کرده است؟
یکی از دلایلی كه وضعیت مردم عربستان از رسانههای غربی محو میشوند این است که دولت سعودی با زور همان سلاحهایی مردم را سركوب میکند که از غرب خریده است. اگر روند مردمسالاری در عربستان تحقق یابد قطعا جریان نفت ارزان به بازارهای جهانی و خریدهای سیلآسای سلاح از غرب دیگر مانند امروز نخواهد بود.
شبکههای برونمرزی به ویژه پرستیوی، العالم سپس سحر و دیگر شبکهها باید به صورت فزایندهای به این بخش توجه کنند و آنچه واشنگتن و ریاض نمیخواهند دیده شود را به دیدگان مردم آزاده جهان عرضه کنند.
بازتاب وضعیت عربستان چه اهمیتی دارد؟
وضعیت حقوق بشر در عربستان و معرفی مستندگونه تاریخ جنایتهای آلسعود موجب میشود چهره واقعی دولت سعودی نمایان شده و نقاب اسلامی که بر چهره زدهاند، کنار برود.
از طرف دیگر با رسانهای شدن مظلومیت شدید شیعیان شرق عربستان این مزیت به وجود میآید که آنها زیر نورافکن قرار گیرند و دست دولت سعودي براي سركوب خونين آنها مانند امروز باز نباشد.
شبكههاي برونمرزي ايران مانند پرستيوي و العالم تنها رسانههايي هستند كه اعدام سه نوجوان شیعه در شرق این کشور، آمار بالای زنان زندانی به اتهام سیاسی در عربستان و... را اطلاعرساني ميكنند.
مردم جهان از طريق تلويزيونهاي برونمرزي ايران است كه ميتوانند تصويري واقعي از سیستم سركوب بسیار خشن سعودي (مانند اعدام به روش سر بُريدن برای جرائم کوچک اثباتنشده) را ببينند كه همه یادآور حکومت داعش است. همان داعشي كه مانند سعودي معتقد به وهابيت است.
به یاد آوریم با رسانهای شدن اقدامات فجیع داعش بود كه زمینه واکنش جهانی علیه آنها فراهم شد و کمتر از پنج سال حکومت داعش از میان رفت حال آنكه دولت سعودی در سایه غفلت اکثر رسانهها هر جنایتی را در داخل جزيرهًْالعرب به سهولت مرتکب میشود.
بنابراین رادیو و تلویزیونهای برونمرزی ایران تنها رسانههايي هستند كه با دست باز ميتوانند به معرفی پیشینه دولت سعودی و جنایتهای اخیر آن حکومت سرکوبگر ادامه دهند و بر محتوای آن روزانه بیفزایند.
رسانههاي منطقهاي مانند سحر نيز اين قابليت را براي مردم مناطقی مانند بالكان يا پاكستان فراهم میکنند که به زبان خود از وضعيت انسانها در عربستان سعودي آگاه شوند، در نتیجه تصور واقعيتري از سرزمين نفت و دلار به دست ميآورند.
همه اين موارد در حالي است كه سعودی به معنای حقیقی کلمه اصلیترین نیروی ستیزهجو علیه ایران در میان همسایگان است و در عرصه فرهنگی به ویژه رسانهای نيز به شدت با كشور ما در رقابت هستند. آنها تلاش ميكنند ملتهاي همسايه را عليه ايران برانگيزند كه دو نمونه آن در عراق و لبنان سال قبل روی داد.
به بيان بهتر جداي از اهميت ياري رساندن رسانهاي به مردم عربستان لازم است تا در برابر يورش رسانهاي دولت سعودي عليه ايران به تقويت تلويزيونهاي برونمرزي خود اقدام كنيم تا تهديدات منطقهاي را كاهش دهيم.