نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
عدم جلب سرمایه خارجی در پسابرجام تقصیر منتقدان دولت است!
سرویس سیاسی-
روزنامه دولتی ایران دیروز طی یادداشتی با عنوان «منافع ملی قربانی منافع گروهی» مدعی شد: «پس از برجام درحالی که سرمایهگذاران خارجی ما را رصد میکردند، منافع ملی را قربانی منافع گروهی کردیم و به جای پیام همگرایی، پیام واگرایی دادیم. رفتار برخی رقبای سیاسی دولت ضدمنافع ملی بود و این سیگنال را داد که ایران آبستن دعواهای شدید داخلی است. پس از برجام، رقبای سیاسی دولت سناریوهای مختلفی را اجرا کردند تا این پیام را به جامعه جهانی بدهند که بخشی از ساختار سیاسی ایران فعلا علاقه به بهبود رابطه با جهان را ندارد. این رفتارها نااطمینانی را تشدید کرد. بدیهی است هیچ کشوری بدون داشتن رابطه خوب با جامعه جهانی، نمیتواند در جلب سرمایه موفق عمل کند.»
گفتنی است، مدعیان اصلاحات از سویی مدعی سرازیر شدن سرمایههای خارجی به ایران در دوره پسابرجام میشوند و از طرف دیگر همین ادعا را نقض میکنند و مدعیاند که تقصیر منتقدان بوده است! این در حالی است که اولا، اغلب آمارهای جذب سرمایهگذاری خارجی پس از برجام، معطوف به تفاهمنامه است که ارزش حقوقی و اجرایی ندارد و یکی دو مورد قراردادی هم که نهایی شده بود، عملا با بدعهدی و نقض بدون جبران خسارت- نظیر توتال- روبهرو شده است. ثانیا، برجام به طور کامل و پیشدستانه از سوی دولت اجرا شد و دستاورد آن به اعتراف سیف، رئیسوقت بانک مرکزی تقریبا هیچ و به گفته عراقچی، معاون ظریف، نزدیک صفر بوده است. ثالثا، ارگان دولت چند روز پیش در یادداشتی، به خلاهای حقوقی برجام اشاره کرده و آن را فراهمکننده شرایط برای رویدادهایی همچون خروج آمریکا از برجام و اعمال تحریم دانست.
رابعا، در برجام امتیازات نقد و تعهدات نامتوازن و فاقد همزمانی که برای انتخابات نیاز داشتند، میدادند و برای مردم فاکتور میکردند و مشتی وعده نسیه میگرفتند، نه تضمینی از طرف مقابل گرفتند نه خسارتی در صورت نقض عهد پیشبینی کردند، نه جایگاه معتبر حقوقی برای شکایت در صورت بدعهدی طرف مقابل، اوباما را مؤدب و باهوش یافته بودند و امضای کری را تضمین، منتقدان را که نسبت به رعایت قواعد نگارش توافق و خسارتهای اعتماد بلاوجه به آمریکا هشدار میدادند، به جهنم حوالت دادند و اکنون بیتدبیریها و رویکردهای نابجا و خطایی مانند توافق به هر قیمت و ادامه اجرای برجام به هر قیمت را نادیده میگیرند و به جای اظهار شرمندگی و عذرخواهی از مردم، خسارت محض برجام را گردن منتقدان میاندازند که انتقاد کردهاند! تا از پاسخگویی در قبال چک برگشتی برجام فرار کنند. بیآنکه بگویند برجام که هنوز هم یکطرفه در حال اجراست. این سطح از بیصداقتی و بیمسئولیتی و بیکفایتی در مدعیان اصلاحات وجود دارد. این طیف با اعتماد به دشمن و اجرای توافق به هر قیمت، به توجیهگر نقض عهد حریف و تبلیغاتچی و کارچاقکن آنها تبدیل شد و منافع ملی را قربانی منافع باندی خود کرد.
برجام برای لغو تحریمها بود یا از بین رفتن سوءتفاهم؟!
فریدون مجلسی از فعالین مدعی اصلاحات در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت:«برجام فرصتي بود که باعث ميشد تا سوءتفاهمها کنار رود و مشکلات تا حدودي مديريت شود اما بلافاصله پس از تصويب هر روز يک مانع پيش روي آن قرار گرفت و اين موانع متاسفانه هم از داخل کشور و هم از خارج کشور بهوجود ميآمد. در اين ميان در داخل کشور همچنان افرادي هستند که معتقدند هنوز دير نشده است و ميتوان بار ديگر آن را احيا کرد؛ احيايي که بهواسطه معامله در دستورکار قرار گرفته است، به اين شکل که اگر تحريمها برداشته شود ايران نيز به تعهدات خود پايبند خواهد بود.»
مجلسی در ادامه گفت:«سخنان مجلسيون در ايران اين کار را سخت کرده است، مگر اينکه در اين ميان اتفاق ديگري بيفتد. بايد توجه داشت ديگر اين فرصت پيش نخواهد آمد و شايد در آينده ديگر بايدن وجود نداشته باشد که به دنبال بازگشت به برجام باشد. از سوي ديگر، ايران بايد به فکر حل مسائل منطقهاي خود نيز باشد».
این فعال مدعی اصلاحات تاکید کرده است که «برجام فرصتي بود که باعث ميشد تا سوءتفاهمها کنار رود»؛ این ادعا در حالی است که پیش از این دولتمردان و مدعیان اصلاحات تاکید داشتند که هدف اصلی برجام، لغو تحریمها است.
گویا از نگاه این فعال مدعی اصلاحات، هر چیزی که با عنوان توانمندیها و مولفههای قدرتساز ایران شناخته میشود، برای آمریکا و تروئیکای اروپا سوءتفاهم ایجاد کرده و باید ایران آن توانمندی را کنار بگذارد!
مدعیان اصلاحات به امتیازگیری در عرصه روابط بینالملل هیچ اعتقادی ندارند. این طیف هر اقدامی که موجب احقاق حقوق مردم کشورمان است را مورد هجمه قرار میدهند. در همین راستا یکروز به مجمع تشخیص مصلحت نظام حمله میکنند که چرا FATFرا تصویب کرد و روز دیگر مصوبه ضدتحریمی مجلس را آماج حمله قرار میدهند.
روایت روزنامه اصلاحطلب
از سیر قهقرایی و رو به زوال معیشت مردم در دولت تدبیر
روزنامه اعتماد روز گذشته در مطلبی با عنوان «نرخ تورم خوراكيها به 58 درصد رسيد » نوشت: «رخ تورم سالانه آذر ماه ١٣٩٩ براي خانوارهاي كشور به ٣٠,٥ درصد رسيده كه نسبت به ماه قبل، ١.٥ واحد درصد افزايش نشان ميدهد. آن گونه كه مركز آمار ايران گزارش داده نرخ تورم نقطهاي آذر ماه ١٣٩٩ در مقايسه با ماه قبل ١,٦ واحد درصد كاهش يافته است. نرخ تورم نقطهاي گروه عمده «خوراكيها، آشاميدنيها و دخانيات» با افزايش ١.٣ واحد درصدي به ٥٧.٩ درصد و گروه «كالاهاي غيرخوراكي و خدمات» با كاهش ٣.١ واحد درصدي به ٣٨.٧ درصد رسيده است. اين در حالي است كه نرخ تورم نقطهاي براي خانوارهاي شهري ٤٤,٢ درصد بوده كه نسبت به ماه قبل ١.٥ واحد درصد كاهش داشته است. همچنين اين نرخ براي خانوارهاي روستايي ٤٨.٠ درصد بوده كه نسبت به ماه قبل ٢.٣ واحد درصد كاهش داشته است.»
اذعان این روزنامه حامی دولت به سیر قهقرایی و روبه زوال معیشت مردم در دولت تدبیر در حالی است که همین جریان رسانهای به همراه برخی دولتمردان طی هفتههای گذشته با ادعای واهی و پوچ هر گونه تلاش از سوی مجلس یازدهم برای بهبود معیشت رو به نابودی مردم (از جمله طرح ارائه کمک معیشتی) را تخطئه و تخریب کردهاند و هرگونه نقد عملکرد دولت را با برچسب زدنهای توهینآمیز پاسخ گفتهاند.
رفتاری که مصداق حاشیه رفتن و ریل عوض کردن است و معمولا هنگامی به کار میرود که مردان یک دولت با وعدههای رنگارنگ موفق به جلب رای موافق مردم بشوند ولی هنگام عمل به وعدهها، با روشهای عجیب و غریب، از زیر بار عمل به وعدهها شانه خالی کنند و به جای پاسخگویی نسبت به وعدههای توخالی خود در جای طلبکار بنشینند و به منتقدان حمله کنند. تورق جزئیِ بخشی از کارنامه مشعشع دولت، حقایق تلخی را آشکار میکند که در شرایط فعلی نه به صلاح دولت است و نه برای مردم امید ایجاد میکند. اما نباید از نظر دور داشت که مردم پس از 7 سال وعده و وعید از دولتمردان همچنان در انتظار عمل به وعدهها، گشایش اقتصادی و... هستند و برای هیچکس پذیرفتنی نیست که دولت، ناکارآمدی و ضعفهای خودش را با حمله به دیگران جبران کند.
تاکید اصلاحطلبان بر خام فروشی!
روزنامه شرق در سرمقاله شماره دیروز خود نکتهای حیرتآور را بیان کرده است. نکته عجیبتر آنکه نویسنده سرمقاله کارشناس انرژی معرفی شده است. در این نوشتار آمده: «نگرانی مجلس آن است که با تأیید این لایحه[بودجه] و احکام آن بهویژه درباره فروش نفت، عملا با رویکرد دولت درمورد برجام و بازگشت آمریکا به آن و مذاکرات احتمالی همراستا میشوند و این با خط مشی مجلس و جریان سیاسی حاکم بر آن تطابق ندارد[!!]»
نویسنده یادداشت لابد تصور کرده مثلا اگر دولت در لایحه بودجه بنویسد فروش روزانه 2000بشکه نفت به صرف اینکه در لایحه بودجه ذکر شده پس میشود! حتی لوح قضا و قدر آدمی نیز چنین نیست. اینکه گفته شد لابد نویسنده چنین تصور کرده برای آن است که وی در ادامه مدعی شده رویکرد دولت در مورد برجام و نیز فروش نفت و بازگشت آمریکا به برجام با خطمشی مجلس فعلی تطابق ندارد!
دستکم در شمارههای یک ماه اخیر دو بار گزارشی مبسوط در روزنامه کیهان پیرامون اینکه چرا کارشناسان حقیقی و نمایندگان مجلس با بودجه 1400 و به صورت خاص رقمی که برای فروش نفت ذکر شده مخالفت کردند. لازم است طیف موسوم به اصلاحطلب به کارشناسان پیرامون خود توصیه کند پیش از نوشتن این دست یادداشتهای مشعشع! حداقل درباره موضوع نوشتار، مطالعه کنند.
دلیل مخالفت با بودجه و رقم فروش نفت این است که مجلس یازدهم میخواهد سونامی تورمی را که در سال جاری رخ داد برای سال آینده تکرار نشود. موضوع به سادهترین شکل ممکن این است که اگر آن رقم تخیلی محقق نشود ما دچار ناهمترازی میان درآمد و هزینه میشویم که به آن کسری بودجه میگویند. آنگاه دولت مطابق سالهای قبل به سراغ استقراض از بانک مرکزی میرود که این فرآیند به تورم شدید منجر میشود.
واقعا طیف موسوم به اصلاحطلب در خوش خیالی و سادهلوحی روی دست «پینوکیو» بلند شده وگرنه پس از هفت سال از بدعهدی آمریکا در قبال تعهداتش، این روزها که هنوز بایدن رسما کارش را شروع نکرده بر مبنای دوتا وعده نصف و نیمه که در آنها نیز بایدن دهها اما و اگر آورده، این جماعت بودجه سال بعد را تنظیم و یا از آن حمایت نمیکردند. دولت آمریکا به قرارداد رسمی که قطعنامه شورای امنیت را نیز داشته متعهد نبود حالا برای چند سخن انتخاباتی یک نامزد باید کار عقلانی و منطقی را رها کرده و دل به حرف دشمن ببندیم؟! روزی روزگاری این روزنامه امضای کری را تضمین برجام عنوان میکردند.
اما حیرت وقتی بیشتر میشود که در این سرمقاله به بخشی میرسیم که نویسنده پیشنهاد داده: «آنچه برای ایران بهعنوان بزرگترین دارنده ذخایر هیدروکربوری جهان اهمیت و اولویت دارد، صادرات هرچه بیشتر نفت و میعانات گازی چه در شرایط تحریم و چه در شرایط غیرتحریمی است. اینکه ایران بهعنوان چهارمین دارنده ذخایر نفتی دنیا، صادرکننده نفت خام باشد، قطعا امری مطلوب و پسندیده نیست اما مجموعهای از عوامل و متغیرها که عمدتا تاریخی هستند، تداوم صادرات نفت خام را برای ایران اجتنابناپذیر کرده است.»
ایکاش در این موارد طیف موسوم به اصلاحطلب از غربیها گرتهبرداری میکردند نه در موضوعات فرهنگی مانند سند 2030. چرا ما باید به جان ذخایر نفتی خود بیافتیم؟! چرا ثروتی را که میتواند برای قرنها پشتوانه کشور باشد با این حرفهای «استعمار شاد کن» به ثمن بخس بفروشیم که «مجموعهای از عوامل صادرات نفت خام را اجتناب ناپذیر کرده» اگر این دست افکار بر تمام شئون مملکت سیطره داشت اکنون به مرحله صادرات بنزین نمیرسیدیم.