kayhan.ir

کد خبر: ۲۰۵۲۹
تاریخ انتشار : ۱۸ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۸:۵۶

علمدار نسل‌های سرو


  سیدعلیرضا شاهین

سرانگشتان تو را چه رازی‌ست
کاین‌سان، زخمه‌های شهود را
بر هودج تمنا
به معراج می‌برد
در کدام بیع و شراء
مظلومیت، قلب خود را
زینت دستان تو کرد
تا صخره‌های شقاوت را
نشانه روی
و پاس بداری
نشانه را
گفتی که کام عشق
جز به شرنگ خشم
برندارند
که کینه، کنیه عشق است
و کابین شهد دیدار
چه هنگامه‌ای‌ست
یک عرش تسبیح گردآمده در جبین تو
دریغ اما، جهان
جز ندانستن نمی‌داند
گاه که انفجار باروت پیکرت
قاصد تنهایی تو گشت
غنچه دردی نشکفت
تا به گواهی حیات
کمر بندد
آن سوی
در مرگزار سنگواره‌های عاطفه
بیداری تا نشیب یک پلک گشودن
تحقیر می‌شود
در سلطنت تعفن جاه
در شوکت جهل
عطر ادراک شقایق را
لبیک یک نسیم
نمی‌نوشد
دیری‌ست، آواز رعنای تپش
تکثیر دنباله سکوت را، شاهد است
در ارتفاع گورها
در پستی‌های افراشته
و زمینی که دیگر از رگبار سم اسبان
مست نمی‌شود.
سوخته از عطش والعادیات
و افواج توفنده عزم
بخوان علمدار نسل سرو
غزه
تا قیام، قیام.