آمار مرگ از خودکشی در یک ماهِ ژاپن بیشتر از یک سال کشتار کروناست!
امراضِ آدمکُش(نگاه)
امینالاسلام تهرانی
بیماری کرونا تا لحظهای که این یادداشت نگاشته میشود حدود 64 میلیون تَن را مبتلا کرده و حدود 1 میلیون و نیم انسان را به کام مرگ کشانده است؛ اما آمار این مرضِ آدمکُش –که این روزها بررسی هر لحظهاش کار بسیاری از ما شده است– بهانۀ نگاشتن این یادداشت نیست. چند روز پیش خبری از یک مرض آدمکش دیگر در رسانهها منتشر شد: تعداد کسانی که در ژاپن ماه اکتبر (10مهر تا 10آبان) خودکشی کردهاند بیش از کل فوتیهای کرونایی ژاپن در سراسر سال جاری بوده است! همین خبر کافی بود تا بهانهای شود برای نگاشتن این یادداشت کوتاه؛ برای اینکه این خبر که لابهلای اخبار مهم جهان گم شده بود، در مرکز توجه قرار گیرد و کمی دربارۀ آن تأمل شود، و همچنین نکتهای در این باره یادآور شود.
ژاپن آمار مربوط به تعداد کسانی که در یک ماه (ماه اکتبر) دست به خودکشی زدهاند را منتشر کرد، آماری هشدار دهنده برای سایر کشورهای جهان: یک ماه خودکشی در ژاپن بیش از یک سال مرگ و میر ناشی از کرونا (یکی از وحشتناکترین ویروسهای شناخته شدۀ تاریخ بشر) در این کشور است. ژاپن تنها در این ماه ۲۱۵۳ مورد خودکشی ثبت کرده است. این در حالی است که تعداد کل کسانی که در اثر ابتلا به بیماری کووید-۱۹ در سراسر سال جاری در ژاپن جان خود را از دست دادهاند، ۲۰۸۳ نفر اعلام شده است. همچنین گرایش به خودکشی در بین زنان شدیدتر بوده است.
این میزان خودکشی ظرف یک ماه از سال ۲۰۱۵ به این سو در کشور ژاپن بیسابقه بوده است. افزون بر آن، آمار منتشر شده از سوی دولت ژاپن نشان میدهد که گرایش به خودکشی در این کشور از ماه مارس سال جاری روندی صعودی داشته و در ماه اکتبر به اوج خود رسیده است. این در حالی است که کشورهای جهان بهویژه کشورهای صنعتی معمولاً به طور مستمر شمار موارد خودکشی را منتشر نمیکنند. برای مثال، آخرین آمار منتشر شده از خودکشی در آمریکا متعلق به سال ۲۰۱۸ است. از این رو داوری ما نسبت به «مرضِ آدمکشترِ» خودکشی چندان نمیتواند دقیق باشد و عمق فاجعه برای ما مشهود نیست. ژاپن هم که این آمار تکاندهنده را منتشر کرده است با انتشار این آمار بر آن بوده تا تأثیر شیوع کرونا بر روان و روحِ رنجورِ مردم کشور خود را نشان دهد.
اما باید توجه کرد که خودکشی در کشورهای مدرن نه علت که یک معلول است. خودکشی میتواند معلول خیلی چیزها باشد: انزوای اجتماعی؛ بیماریهای روانی؛ افسردگی؛ گیسیختگی در روابط صمیمیِ شخصی؛ اعتیاد به الکل و مواد مخدر و... اما بسیاری از خود اینها نیز میتوانند معلول «فردگراییِ لجامگسیختۀ انسانِ مدرن» و «مسئلۀ بیمعنایی زندگی» و همچنین «ارزشزدایی از زندگیِ او» باشند.
باز کردن هر یک مواردی که در فراز پیشین آمد نیاز به مجال دیگری دارد و در اینجا شدنی نیست. همین قدر میتوان گفت که «دین» قرار نیست ویروسها را درمان کند، اما میتواند با توضیح معناداریِ عالم و گشودنِ درِ زندگی جاودان بر روی انسان و چگونگی ارتباط با قادرِ متعال این امراض روحی را درمان کند که «انسان از ترس مرگ دست به خودکشی نزند»؛ وقتی از دین گسستی حتی اگر قطب فناوری عالَم هم باشی بیدفاع خواهی بود. دژ سهمگینِ علم و صنعت مدرن نمیتواند محصورین خود را از هجوم ترس حفاظت کند؛ شاید به زودی بتواند راهحلی برای ویروس کووید-19 بیابد، اما هیچگاه نمیتواند راهحلی برای ترسِ تنهایی انسان داشته باشد.