رویکرد اصلاحطلبان به پدیده تروریستی داعش
برای بهرهمندی از تحلیل درست سیاسی از پدیده تروریسم داعش، بهطوری که ابهام ما در موضعگیری جریانهای سیاسی، و در این مقال رویکرد جریان اصلاحات نسبت به پدیده تروریسم داعش و تولید بحران در کشور عراق، با شفاف و روشن شدن موضوع، میتوان به حقیقت ماجرا دست یافت و میزان درستی و نادرستی موضعگیری ما را در قالب منافع ملی و امنیت ملی کشور به درستی سنجید، از اینرو بهرهگیری از متد تحلیل محتوا اجتنابناپذیر مینمایاند.
بیژن ذبیحی
البته طبق اصل «وضع روحی» که در شکلدهی رفتار سیاسی افراد و جریانهای سیاسی ایفاگر نقش اساسی است، برخی از کنشهای سیاسی جریان اصلاحات را واکاویده و بطور ضمنی پیشبینی کرد. اگرچه سبقه تاریخی این جریان بیانگر این نکته است که حمایت از نیروها و جریانهای گریز از مرکز نسبت به نظام جمهوری اسلامی ایران با رویکرد اصل گرایش به قدرت برتر در بحرانها و تخاصم بین گروهها موید این رویه و منش سیاسی این جریان میباشد.
از اینرو برای تبیین و ترسیم رویکرد جریان اصلاحات با پدیده تروریستی داعش از روش تحلیل محتوا بهره میبریم، که در این متد به توصیف کمی و کیفی محتوای آشکار یک پیام پرداخته میشود، بهطوری که محتوای بیانیهها، سخنرانیها، مواضع و آثار سیاستمداران و گروهها، به صورت کمی و کیفی مورد بررسی قرار میگیرد. سپس تحلیلگر استنباط خود را در محتوای پیام تدوین میکند.
در این مقال با تحلیل محتوای روزنامه شرق که در بازه زمانی بسیار کوتاه به سبب پردازش کمی نسبت به این پدیده، جهتگیری سیاسی و رویکرد جریان اصلاحات نسبت به پدیده تروریسم داعش مورد بررسی و واکاوی قرار گرفته و به صورت زیر تبیین میگردد.
1- بزرگنمایی و القا وحشت در افکار عمومی:
بکارگیری ادبیاتی در پردازش به مقوله داعش، حاکی از بزرگنمایی این پدیده تروریستی با القاء وحشت روانی در خواننده و افکار عمومی است. عباراتی همچون «هیولای داعش» و «کابوس داعش» و انتخاب آن به عنوان تیتر و عنوان مقاله از سوی جراید این جریان سیاسی مؤید این عملیات روانی و بازی در میدان تروریسم میباشد. (1)
2- اجتناب از بکار بردن واژه تروریست:
این جریان سیاسی با رویکرد ماکیاولیستی در مناسبات سیاسی گروهها و احزاب سیاسی باتوجه به سبقه تاریخی آن در دوران اصلاحات که خواستار به رسمیت شناخته شدن تروریستهای القاعده و طالبان که بر سرزمین افغانستان سیطره پیدا کرده بودند، در مقطع فعلی نیز عمدتاً از به کار بردن واژه تروریست اجتناب و از عبارت «پیکارجویان در دولت اسلامی عراق و شام» «داعش» استفاده میکنند. (2)
3- اجتناب از به کار بردن واژه آوارگان جنگی و پناهجویان:
در این زمینه نیز باتوجه به این که به کارگیری واژههایی همچون آوارگان جنگی، پناهجویان و... که دارای بار ارزشی منفی است و در افکار عمومی نسبت به این گروه تروریستی تنفر ایجاد میکند پرهیز نموده و از عبارت «افرادی که در داخل عراق به دلیل درگیریها نقل مکان کردهاند» استفاده میکند.(3)
4- وارونهنمایی ماهیت تخاصم:
این جریان سیاسی درصدد است با قلب واقعیت و وارونهنمایی، ماهیت اصلی تخاصم و فعالیتهای تروریستی را به درگیری قومی- مذهبی تقلیل دهد. به کارگیری عباراتی همچون «درگیریهای قومی و مذهبی در میان سیاستمداران عراق نیز به اوج خود رسیده»(4) و یا در عبارت دیگری «نمایش کنونی داعش، تنها تصویری از مشکلات سیاسی و اختلافات قومی عراق را روشنتر از گذشته ترسیم میکند.»(5) و به کارگیری عبارت «جدال طایفهای در دنیای اسلام»(6) که با حمله به تربت امامین عسکریین در سوم اسفند 1384 آغازی بدفرجام بر این جدال طایفهای تلقی میکند، در راستای وارونه نمایی و قلب ماهیت اصلی این تخاصم میباشد.
5- تلاش در جهت جبههبندی کاذب و رو در روی هم قرار دادن شیعه و سنی:
این جریان سیاسی بر این باور است که: «آشوب در خاورمیانه را غالباً جنگی فرقهای میدانند اما «شورش سنیها» تفسیر بهتری است. در سراسر منطقه در عراق تا سوریه این گروههای سنی هستند که تصمیم گرفتهاند علیه نیروهای غیرسنی شورش کنند.» و در عبارت دیگری نیز میافزاید که: «این حمایتهای خارجی از عربستان تا ترکیه است که شورش سنیها را قوام داده است.»(7)درحالی که این جریده اصلاحطلب در همان صفحه خبری نقل کرده که در تعارض با این تحلیل میباشد، که علمای اهل سنت بصره نبرد با داعش را واجب شرعی دانستهاند.!
6- معرفی گروه تروریستی داعش به عنوان نماینده یک تفکر ایدئولوژیک بنیادگرای مذهبی:
در این زمینه بر این باورند که داعش یک گروه تروریستی و نماینده یک تفکر ایدئولوژیک بنیادگرای مذهبی است که سودای ایجاد یک خلافت اسلامی در بخشهای سنینشین تاریخی موسوم به سرزمین شام را در سر میپروراند.(8) همچنین مدعی نمایندگی قومیتی خاص یعنی سنیهاست.
7-مخدوش ساختن چهره مردمان اهل سنت:
مضاف بر بهرهگیری از ترفندها و فنون عملیات روانی بر له گروه تروریستی داعش پا را فراتر از این نهاده و جامعه اهل سنت را به حمایت مالی از داعشیان متهم مینمایند و بیان میدارند که «دراین میان انگار سنی بودن مسلمانان ترکیه هم چندان بیتاثیر نیست و شاید به همین خاطر باشد که مردم ترکیه بیحواس به خشونتی که دارد در جنوب کشورشان انسانها را از پا درمیآورد، ممکن است حتی به داعشیان هم کمک مالی کرده باشند.» (9)
8-اجتناب از به کاربردن واژه بیداری اسلامی و تلاش درجهت معرفی یک جامعه سکولار و ناسیونالیست:
این جریان سیاسی در تحلیلهای مکتوب خود به جای استفاده از واژه بیداری اسلامی از عنوان و واژه مجهول و ساخته و پرداخته رسانههای عربی بهار عربی استفاده میکنند. (10) و از سوی دیگر در تلاشاند که جامعه و افکار عمومی کشورهای مسلمان منطقه را اینگونه معرفی کنند که: «اکثریت مردم در جریانات سیاسی درون آن متمایل به سکولاریسم اجتماعی و ناسیونالیسم سیاسی غیرایدئولوژیک است.» (11)
9-پاک کردن نقش و چهره کریه آمریکا در فجایع اخیر عراق:
دراین زمینه تلاش برای فرافکنی و متهم و مقصر قلمداد کردن دولت نوری مالکی به عامل اصلی بروز این فجایع و پیشروی سریع داعش در پهنه سرزمین عراق (12) به سبب ایجاد نارضایتی گسترده، نگاه حزبی، بیتوجهی به مطالبات ساکنان مرکز و شمال عراق از سوی حاکمیت مرکزی، عدم موفقیت در ایجاد وحدت و تفاهم ملی در جامعه عراق از سوی دولت مالکی(13) جان نگرفتن سنیها در هیچ فرآیند سیاسی، اسفبار شدن شرایط برای سنیها، بازداشت سنیها (14) از سوی دولت نوری مالکی، چنین نتیجهگیری میکنند که «در مجموع نباید خیلی از پنجره توطئه خارجی به مسایل عراق نگاه کرد. (15)
10-معرفی داعش با چهره ضدآمریکایی و مورد تهدید بودن منافع آمریکا:
دراین خصوص براین باورند که: «مسجل و مشخص است که اندیشه و عمل تروریستها با منافع آمریکا نه تنها در منطقه بلکه در سراسر جهان در تضاد است.» (16) همچنین دراین معادله منافع آمریکا و متحدان غربی آن مورد تهدید جدی است دراین میان حمله محدود هوایی واشنگتن به مواضع تروریستهای داعش پذیرفتنیتر از حمله 2003 آمریکا به عراق است.» (17) به طوری که مداخله شورای امنیت و آمریکا را ضرورتی اجتنابناپذیر تلقی میکنند.
11-تایید ضرورت حضور و استقرار نیروهای آمریکایی در عراق:
این جریان سیاسی ضمن تقبیح و سرزنش دولت عراق بابت از دست دادن عراق و دولت اوباما! نیز بابت خروج نیروهای آمریکایی از عراق درسال 2012 را نیز سرزنش نموده و خواستار حضور تداوم استقرار آمریکاییها در عراق هستند تا بدین ترتیب مانع فروپاشی کشور عراق شوند. (18)
12-روش این همانی اصولگرایان و داعش:
روش مزورانه در بهرهگیری از پدیده تروریسم داعش و مشابهتسازی آن با جریان فکری اصولگرایی است و براین باورند که: «مردم ایران این پیام را در انتخابات 24مرداد سال گذشته به همه جهان مخابره کردند که خواهان زدودن اتهامات علیه اسلام هستند تا اسلام تابناک شود و مورد سوءاستفاده قرار نگیرد.» (19)
13-ارائه راه برون رفت از عراق: درعراق منطبق با تحلیل تئوریسینهای آمریکایی جانکری در دیدار با مسعود بارزانی از مشارکت در پروسه ملی دفاع از کشور سخن گفته و برخی راهکارهای غربی در انطباق کامل با این جریان سیاسی است.
1/13- عراقیها از هر طیف و گروه سیاسی باید بر سر میز مذاکره بنشینند و در باره آینده عراق و دولت آینده با یکدیگر به تفاهم برسند.(20)
2/13-امکان همکاری بین تهران- واشنگتن جهت مهار و سرکوب داعش... این امکان را برای دستگاه دیپلماسی ایران فراهم میکند تا خود را در سطح یک قدرت منطقهای حامی ثبات و ضدتروریسم بیش از پیش تثبیت کند.(21)
3/13-اشاره به سابقه همکاری ایران و آمریکا:
در این زمینه بیان میدارند که فعلا نیز بین تهران و واشنگتن در مورد تحولات افغانستان و عراق تجربه یک همکاری تکنیکی و تاکتیکی وجود داشت با این تفاوت که این بار این همکاری میتواند تاثیرگذاری استراتژیک و تعیینکنندهتری در معادلات موجود را ممکن کند. (22)
4/13-ارتباط ایران و آمریکا و کاهش تنش در روابط دو کشور:
همچنین اذعان مینمایند که «از طرف دیگر با نزدیکی واشنگتن به تهران حول این موضوع راه برای کاهش تنش در روابط دو کشور و سهولت حل اختلافات فیمابین نیز به مراتب سهلتر از گذشته خواهد شد... و دیپلماسی ایرانی باید با شناخت درست از این شرایط و لحاظ منافع ملی، واکنش مناسب را نشان دهد... هرگونه عکسالعملی برای سیاستورزی باید با فوریت بیشتری انجام گیرد.(23)
5/13-در عرصه بینالمللی تماس ایران با اعضای دایم شورای امنیت سازمان ملل ضرورتی غیرقابل اجتناب است.(24)
6/13-مذاکره مستقیم برای تامین منافع ملی: (25)
پانوشته ها در دفتر روزنامه موجود است.