kayhan.ir

کد خبر: ۲۰۳۸۲
تاریخ انتشار : ۱۵ مرداد ۱۳۹۳ - ۲۱:۴۰

خطرات انحراف از«صراط مستقيم»(1) (زلال بصیرت)


معمولاً دعاها، يا مربوط به گذشته است يا مربوط به آينده. يا از خدا مي‌خواهيم تا كارهاي زشت و گناهان گذشته ما را بيامرزد و آثار جانبي آن را از ما برطرف و محو کند و يا از خدا مي‏خواهيم تا توفيق دهد كه كارهاي خير انجام داده و به وظايف شرعي‏ خود عمل كنيم. آيا وقتي ما مشغول به كاري هستيم احتياج به دعا و نياز به كمك الهي نداريم؟ آيا عنايت الهي تنها براي كارهاي گذشته يا كارهاي آينده ماست؟ بايد توجه کرد انسان هر كاري كه انجام مي‏دهد، در همان وقت، احتياج به كمك خدا دارد. انسان هر قدمي كه برمي‏دارد ممكن است ورود به كژراهه باشد. در هر روز ده مرتبه، در نماز بايد بگوييم «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ». يكي از اسرار و بركات و فوايد اين تكرار آن است كه انسان دائما توجه داشته باشد كه در هر لحظه ممكن است فريب شيطان ما را به ضلالت افكنده و از راه راست به در آورد. خدا بايد ما را در راه راست هدايت نموده و پايدار بدارد.
انحراف تدريجي
مفروض اين است كه ما در مسير مستقيم بايد پيش برويم. اين مفهوم در قرآن است: «الصِراط‌المُسْتَقِيم»؛ در آيات ديگر قران نيز اين بخش تكرار شده است: «وَ أَنِ اعْبُدُونِي هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ» (1)، «إِنَّكَ عَلی صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ»(2)؛ مفروض آن است كه مسير زندگي انسان بايد مستقيم باشد و انحراف نداشته باشد. اگر انسان در هنگام حركت به سمت و سويي مايل شد، از يك نظر مثل باري مي‏ماند كه از روي مركب كج بشود. بار هنگامي سالم به مقصد مي‏رسد كه مستقيم بر روي مركوب قرار گرفته باشد؛ اگر بار، كج بشود، حتماً آسيب مي‌بيند. مثل معروفي است كه مي‌گويد «بار كج به منزل نمي‏رسد»؛ يا وقتي در راه مستقيم از كنار جاده خارج شده و حركت كنيم، چه انحراف به دست راست يا دست چپ، هنگامي كه زاويه باز شد، در آغاز انسان به جاده نزديك است و فكر مي‏كند، مي‏تواند سريع به جاده باز گردد ولي هر چه بيشتر پيش مي‏رود، از مسير درست نيز بيشتر منحرف مي‏شود. اگر اين خط حركت تا بي‌نهايت ادامه پيدا كند از مسير نيز بي‏نهايت منحرف مي‏شود. از همين رو در هر قدمي كه برمي‏داريم بايد خدا حافظ ما باشد و راه درست را به ما نشان دهد و توفيق دهد تا در مسير حركت انحراف پيدا نكنيم. اگر تصور شود كه خداوند تنها با يک دعا تا پايان عمر، ما را از انحراف حفظ مي‌كند و با انجام دعا ما مي‌توانيم هر کاري انجام دهيم و از انحراف نيز حفظ شويم، نوعي خود فريبي است.
سنت الهي و لزوم استفاده از اسباب
خداي متعال افعال خود و دعا‌ها را نيز در چارچوب سنت‏هاي الهي انجام داده و اجابت مي‏كند. اگر خواسته انسان يك خواسته جدي باشد كه در مسير مستقيم حركت نموده و انحراف پيدا نكند، بايد به وسايلي كه خداي متعال در اختيارش گذاشته و تابلوهاي راهنمايي كه در بين راه قرار داده، توجه کند. اگر انسان به دنبال اين است كه به اشتباه از جاده منحرف نشود بايد به تابلو نگاه کرده و ببيند كه جاده به كجا منتهي مي‏شود. اما اگر انسان بدون توجه وارد جاده فرعي شود و آن وقت بگويد خدايا ما را حفظ كن، اين دعا هيچ گاه مستجاب نمي‏شود و خلاف سنت الهي است. اين كار مثل شوخي كردن و استهزاء خدا است، ـ العياذبالله. مثل كسي است كه از پشت بام ساختمان هفت طبقه خود را به پايين پرت كند و بگويد خدايا من را نگه دار. ممكن است در هنگام ضرورت و اتفاق، انسان بدون تقصير در پرتگاهي بيفتد و در آنجا از خدا كمك بخواهد. در چنين جايي ممكن است خدا دعا را مستجاب كند و براساس مصلحت، حتي اگر خلاف قوانين طبيعت هم باشد، او را حفظ فرمايد. اما اگر از روي عمد و بی‌دليل انسان خود را به پايين بيندازد و بگويد خدايا من را نگه دار، اين دعاي واقعي نيست.
در حديث قدسي، داستان معروفي نقل شده كه با مباني و معارف ديني هم سازگار است. حضرت موسي (ع) با حالت بيماري براي مناجات به كوه طور رفتند و عرض کردند: خدايا بيمار هستم و مرا شفا بده. خطاب شد به نزد طبيب مي‌روي و دارويي را كه او براي تو تجويز مي‏كند تهيه و استفاده مي‏كني تا من نيز تو را شفا ‏دهم. حضرت موسي بازگشت و آن دارو را تهيه و استفاده كرد و خوب نشد. بار ديگر به نزد خدا آمد و گفت خدايا من آن دارو را استفاده كردم و خوب نشدم. خطاب شد ما به تو فرموديم برو به نزد طبيب تا براي تو دارو را تجويز كند و سپس استفاده كن تا آنوقت تو را شفا ‏دهيم. تو به نزد طبيب نرفتي. طبيب را نيز ما قرار داده‌ايم.
مؤثر حقيقي خداوند است
بنابر اين دعا وقتي مستجاب مي‏شودكه انسان از اسباب استفاده كند ولي بايد توجه داشت كه وسايل و اسباب، به تنهایی كاره‏اي نيستند و همه امور به دست خداست: «وَ إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ»(3). وقتي دعا مي‏كنيم خدايا من بيمارم و مرا شفا بده! بايد از وسايلي كه خدا قرار داده استفاده كنيم و سپس با دعا از خدا شفا را بخواهيم، براي اينكه توجه داشته باشيم، تأثير حقيقي از اوست؛ همه تأثيرات الهي براساس سنت‏هايي است كه خدا در اين عالم براي مصالح بي‌شماري قرار داده است. روح همه اين امور نيز به زمينه امتحان برمي‏گردد. آيا طبيب به وظيفه خود عمل مي‏كند يا خير؟ داروساز به وظيفه خود عمل مي‏كند يا خير؟ صد‌ها و هزار‌ها مصلحت، در رابطه بين طبيب و مريض برقرار است. حكمت‏‌ها و آزمايش‏هاي فراواني براي ده‌ها نفر، در جريان يك بيماري اتفاق مي‏افتد. عالم براي امتحان خلق شده. ولي كار اصلي و تأثير حقيقي از اوست. اگر خدا اراده كند، اثر مي‏كند. دعا براي آن است كه ما توجه كنيم كه مؤثر حقيقي اوست. اگر هنگامي كه اسباب فراهم نباشد و در عين حال نااميد نباشيم، خدا از راه ديگر و از راه غيبي و غيرعادي نيز مي‏تواند شفا بدهد. براي خدا، بودن اسباب و نبودن اسباب فرقي نمي‏كند. براي ما بودن اسباب، حكمت‌ها و مصالحي دارد كه خداي متعال اراده كرده تا انسان‏‌ها از آن اسباب استفاده كنند و با انجام وظايف و تكاليف خود، تكامل پيدا نمايند.
سخنرانی آيت‌الله مصباح يزدى(دامت بركاته)
در دفتر رهبر معظم انقلاب؛ قم؛ 5/7/87
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. يس / 61.            2. زخرف / 43.            3. شعراء / 80.
زلال بصیرت روزهای پنج شنبه منتشر می‌شود.