خطرات انحراف از«صراط مستقيم»(1) (زلال بصیرت)
معمولاً دعاها، يا مربوط به گذشته است يا مربوط به آينده. يا از خدا ميخواهيم تا كارهاي زشت و گناهان گذشته ما را بيامرزد و آثار جانبي آن را از ما برطرف و محو کند و يا از خدا ميخواهيم تا توفيق دهد كه كارهاي خير انجام داده و به وظايف شرعي خود عمل كنيم. آيا وقتي ما مشغول به كاري هستيم احتياج به دعا و نياز به كمك الهي نداريم؟ آيا عنايت الهي تنها براي كارهاي گذشته يا كارهاي آينده ماست؟ بايد توجه کرد انسان هر كاري كه انجام ميدهد، در همان وقت، احتياج به كمك خدا دارد. انسان هر قدمي كه برميدارد ممكن است ورود به كژراهه باشد. در هر روز ده مرتبه، در نماز بايد بگوييم «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ». يكي از اسرار و بركات و فوايد اين تكرار آن است كه انسان دائما توجه داشته باشد كه در هر لحظه ممكن است فريب شيطان ما را به ضلالت افكنده و از راه راست به در آورد. خدا بايد ما را در راه راست هدايت نموده و پايدار بدارد.
انحراف تدريجي
مفروض اين است كه ما در مسير مستقيم بايد پيش برويم. اين مفهوم در قرآن است: «الصِراطالمُسْتَقِيم»؛ در آيات ديگر قران نيز اين بخش تكرار شده است: «وَ أَنِ اعْبُدُونِي هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ» (1)، «إِنَّكَ عَلی صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ»(2)؛ مفروض آن است كه مسير زندگي انسان بايد مستقيم باشد و انحراف نداشته باشد. اگر انسان در هنگام حركت به سمت و سويي مايل شد، از يك نظر مثل باري ميماند كه از روي مركب كج بشود. بار هنگامي سالم به مقصد ميرسد كه مستقيم بر روي مركوب قرار گرفته باشد؛ اگر بار، كج بشود، حتماً آسيب ميبيند. مثل معروفي است كه ميگويد «بار كج به منزل نميرسد»؛ يا وقتي در راه مستقيم از كنار جاده خارج شده و حركت كنيم، چه انحراف به دست راست يا دست چپ، هنگامي كه زاويه باز شد، در آغاز انسان به جاده نزديك است و فكر ميكند، ميتواند سريع به جاده باز گردد ولي هر چه بيشتر پيش ميرود، از مسير درست نيز بيشتر منحرف ميشود. اگر اين خط حركت تا بينهايت ادامه پيدا كند از مسير نيز بينهايت منحرف ميشود. از همين رو در هر قدمي كه برميداريم بايد خدا حافظ ما باشد و راه درست را به ما نشان دهد و توفيق دهد تا در مسير حركت انحراف پيدا نكنيم. اگر تصور شود كه خداوند تنها با يک دعا تا پايان عمر، ما را از انحراف حفظ ميكند و با انجام دعا ما ميتوانيم هر کاري انجام دهيم و از انحراف نيز حفظ شويم، نوعي خود فريبي است.
سنت الهي و لزوم استفاده از اسباب
خداي متعال افعال خود و دعاها را نيز در چارچوب سنتهاي الهي انجام داده و اجابت ميكند. اگر خواسته انسان يك خواسته جدي باشد كه در مسير مستقيم حركت نموده و انحراف پيدا نكند، بايد به وسايلي كه خداي متعال در اختيارش گذاشته و تابلوهاي راهنمايي كه در بين راه قرار داده، توجه کند. اگر انسان به دنبال اين است كه به اشتباه از جاده منحرف نشود بايد به تابلو نگاه کرده و ببيند كه جاده به كجا منتهي ميشود. اما اگر انسان بدون توجه وارد جاده فرعي شود و آن وقت بگويد خدايا ما را حفظ كن، اين دعا هيچ گاه مستجاب نميشود و خلاف سنت الهي است. اين كار مثل شوخي كردن و استهزاء خدا است، ـ العياذبالله. مثل كسي است كه از پشت بام ساختمان هفت طبقه خود را به پايين پرت كند و بگويد خدايا من را نگه دار. ممكن است در هنگام ضرورت و اتفاق، انسان بدون تقصير در پرتگاهي بيفتد و در آنجا از خدا كمك بخواهد. در چنين جايي ممكن است خدا دعا را مستجاب كند و براساس مصلحت، حتي اگر خلاف قوانين طبيعت هم باشد، او را حفظ فرمايد. اما اگر از روي عمد و بیدليل انسان خود را به پايين بيندازد و بگويد خدايا من را نگه دار، اين دعاي واقعي نيست.
در حديث قدسي، داستان معروفي نقل شده كه با مباني و معارف ديني هم سازگار است. حضرت موسي (ع) با حالت بيماري براي مناجات به كوه طور رفتند و عرض کردند: خدايا بيمار هستم و مرا شفا بده. خطاب شد به نزد طبيب ميروي و دارويي را كه او براي تو تجويز ميكند تهيه و استفاده ميكني تا من نيز تو را شفا دهم. حضرت موسي بازگشت و آن دارو را تهيه و استفاده كرد و خوب نشد. بار ديگر به نزد خدا آمد و گفت خدايا من آن دارو را استفاده كردم و خوب نشدم. خطاب شد ما به تو فرموديم برو به نزد طبيب تا براي تو دارو را تجويز كند و سپس استفاده كن تا آنوقت تو را شفا دهيم. تو به نزد طبيب نرفتي. طبيب را نيز ما قرار دادهايم.
مؤثر حقيقي خداوند است
بنابر اين دعا وقتي مستجاب ميشودكه انسان از اسباب استفاده كند ولي بايد توجه داشت كه وسايل و اسباب، به تنهایی كارهاي نيستند و همه امور به دست خداست: «وَ إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ»(3). وقتي دعا ميكنيم خدايا من بيمارم و مرا شفا بده! بايد از وسايلي كه خدا قرار داده استفاده كنيم و سپس با دعا از خدا شفا را بخواهيم، براي اينكه توجه داشته باشيم، تأثير حقيقي از اوست؛ همه تأثيرات الهي براساس سنتهايي است كه خدا در اين عالم براي مصالح بيشماري قرار داده است. روح همه اين امور نيز به زمينه امتحان برميگردد. آيا طبيب به وظيفه خود عمل ميكند يا خير؟ داروساز به وظيفه خود عمل ميكند يا خير؟ صدها و هزارها مصلحت، در رابطه بين طبيب و مريض برقرار است. حكمتها و آزمايشهاي فراواني براي دهها نفر، در جريان يك بيماري اتفاق ميافتد. عالم براي امتحان خلق شده. ولي كار اصلي و تأثير حقيقي از اوست. اگر خدا اراده كند، اثر ميكند. دعا براي آن است كه ما توجه كنيم كه مؤثر حقيقي اوست. اگر هنگامي كه اسباب فراهم نباشد و در عين حال نااميد نباشيم، خدا از راه ديگر و از راه غيبي و غيرعادي نيز ميتواند شفا بدهد. براي خدا، بودن اسباب و نبودن اسباب فرقي نميكند. براي ما بودن اسباب، حكمتها و مصالحي دارد كه خداي متعال اراده كرده تا انسانها از آن اسباب استفاده كنند و با انجام وظايف و تكاليف خود، تكامل پيدا نمايند.
سخنرانی آيتالله مصباح يزدى(دامت بركاته)
در دفتر رهبر معظم انقلاب؛ قم؛ 5/7/87
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. يس / 61. 2. زخرف / 43. 3. شعراء / 80.
زلال بصیرت روزهای پنج شنبه منتشر میشود.