دروغی به نام «رؤیای ایرانی آبان۹۹»
محمد عبداللهی
احمق، دروغگو، بدترین رئیسجمهور تاریخ آمریکا، دلقک، خفه شو، سگ دست آموز... کلمات و عبارات رکیکی بود که جو بایدن و دونالد ترامپ در مناظرات و نزاعهای انتخاباتی نثار هم کردهاند. مناظرات اول و دوم این دو نشان داد اختلاف نظرات بین دو نامزد بسیار زیاد است و طرفین در هیچ مورد با یکدیگر حتی ذرهای تفاهم نداشتند. آنها حتی به رسم ادب به یکدیگر نزدیک هم نشدند و به هم سلام و احوالپرسی هم نکردند. وضعیت محتوایی مناظرههایشان هم نشان میدهد وضعیت سیاسی در آمریکا در سطح راهبردی و رهبران این کشور بسیار پر هرج و مرج است و فضای انتخابات بسیار پر تنش و نگرانکننده است که احتمال درگیری در آن زیاد است.
بایدن و ترامپ تبدیل به دو قطب نفرت پراکن شدهاند. اما این دو قطب کاملا متضاد در دو امراشتراک نظر دارند؛ ایران و اسرائیل!
دونالد ادوین نیوچترلین دیپلمات بازنشسته آمریکایی که هماکنون همکار «بنیاد راکفلر» است، مینویسد:«بایدن- ترامپ درباره سیاست خارجی آنقدرها از هم دور نیستند (با هم اختلاف ندارند).» او توضیح میدهد:« ترامپ و بایدن روی اغلب موضوعات سیاست خارجی توافق دارند...آنها در این باور اشتراک نظر دارند که ایران برای اسرائیل خطرناک خواهد بود».
بردلی بلیکمن، مشاور جورج بوش رئیسجمهور اسبق آمریکا نیز در مصاحبه با العربیه گفته: «امور بینالملل با انتخابات در آمریکا تغییر نمیکند».
آنتونی بلینکن، مشاور سیاست خارجی جو بایدن گفته بود: در صورتی که او در انتخابات به پیروزی برسد تحریمها را تا زمان رسیدن به «توافقی قویتر» و «طولانیمدتتر» حفظ خواهد کرد.
بلینکن افزوده: ایران باید به پایبندی کامل برجام برگردد. در غیر این صورت- و تا زمانی که [ایران] این کار را انجام دهد- واضح است که همه تحریمها پابرجا خواهند ماند.
واقعیت این است که جمهوریخواهان و دموکراتها در آمریکا در هر مسئلهای اختلاف داشته باشند، در دشمنی با جمهوری اسلامی ایران هیچ اختلاف نظری با یکدیگر ندارند.
و اما نقطهاشتراک بعدی یعنی اسرائیل؛ ترامپ با عادی سازی بین روابط اسرائیل و برخی دول عربی و انتقال سفارتخانهاش به قدس، دست اسرائیل دوستی تمام روسای جمهور پیشین آمریکا را از پشت بسته. ستاد انتخاباتی او مکرر بر حمایت «ناگسستنی» از اسرائیل و محکومیت هر گونه تلاش برای تحریم آن تاکید کرده است. بایدن نیز در سابقهاش در مقام معاون رئیسجمهور(در سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۷) کمک در اعطای بزرگترین بسته کمک مالی ایالات متحده به اسرائیل (۳۸ میلیارد دلار) را دارد. بایدن همچنین از قبل اعلام کرده که در صورت پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری، قصدی برای بازگرداندن سفارت آمریکا به تلآویو ندارد.
بایدن مانند تمامی کاندیداهای ریاستجمهوری آمریکا به متحدان واشنگتن در خاورمیانه، از جمله اسرائیل، عربستان و امارات متحده عربی، وعده پشتیبانی بیقید و شرط داده. ضمن اینکه همیشه روال به این صورت بوده که سیاست مهار در دوره دموکراتها نسبت به جمهوریخواهان، جنبههای پیچیدهتری به خود میگیرد و آمریکا را به درگیری بیش از حد در خاورمیانه سوق میدهد.
ترامپ نیز در صورت رای آوردن چنانچه اوبرایان مشاور امنیت ملیاش اظهار داشته، به دنبال تشدید فشار اقتصادی علیه ایران است تا جمهوری اسلامی را وادار به بازگشت به میز مذاکره کند. مذاکره برای برچیدن تمام فعالیتهای هستهای و حذف راهبرد موشکی. درست همانند پیش شرطهایی که جوبایدن برای بازگشت به مذاکرات برای جمهوری اسلامی تعیین کرده.
این سطح از مشابهت در دیدگاههای دو نامزد ریاستجمهوری آمریکا نسبت به ایران و اسرائیل قائدتا باید چشم انداز آینده روابط ایران و آمریکا را علی السویه ترسیم کند. اما از سویی میبینیم در ایراناشتیاق عجیبی از سوی غربگراها برای رای آوردن جو بایدن دموکرات وجود دارد. آنان «رویای ایرانی آبان 99» را با شکست ترامپ و «بازگشت تیم بایدن-اوباما» تیتر کرده و ماههاست ستاد بایدن در تهران را راه انداختهاند.
می دانیم که جریان غربگرا در کشور ما دنباله جبهه متحد غربی است. به این معنا که بین غرب و اصلاحطلبان یک حمایت دو سویه وجود دارد و طیفی از اصلاحطلبان دارای هماهنگی روش و منش و وحدت راهبردی با آنسوی آبها هستند و منافع جریان استکباری را در ایران نمایندگی میکنند. سرنخهای فراوانی برای اثبات این گزاره وجود دارد که مشهورترین آن جمله معروف نتانیاهو است که گفته بود:«اصلاحطلبان بزرگترین سرمایه اسرائیل در ایران هستند».
در دوره چهار ساله ریاستجمهوری ترامپ، خروج آمریکا از برجام و تحریمهای بیسابقه موجب تضعیف غربگراهای ایرانی شد. اما در شرایط فعلی که میدانیم رویکرد بایدن نسبت به ایران تفاوت ماهوی با رویکرد ترامپ ندارد، منافع دوسویه غربگراهای ایرانی و جمهوری خواهان برای یکدیگر چیست؟ آیا چیزی به اسم منافع ملی ایرانیان این وسط موضوعیت دارد؟
غربگراها مدام دنبال این هستند تا از طریق شرطی سازی حل مشکلات ارزی با پیروزی بایدن و القای این گزاره کودکانه که محور اصلی برنامه بایدن دیپلماسی و برگشتن به برجام است و اگر دولت بعدی ایران نگاه ایدئولوژیک به سیاست خارجی را کنار بگذارد، میتوان منافع ملی را در تعامل برابر تهران واشنگتن تامین کرد؛ مخاصمه را از بین برد؛ نفت فروخت؛ دلار را پایین آورد...امید کاذبی در جامعه به وجود آورند و البته سوت زنان از کنار این واقعیت میگذرند که دلار 31 تومانی نتیجه تعامل به اصطلاح برد- برد بوده است!
امروز دولت غربگراها علاوهبر این القاهای مصنوعی به بازار، با گرانیهای کاذب و حل نکردن عمدی مشکلات، زمینه فشار از پایین را برای هول دادن نظام به سمت صلح (بخوانید تسلیم) در صبح بدون ترامپ با جو بایدن فراهم میکنند.
اما واقعیتی که با این ذوق زدگیها در صورت رای آوردن بایدن به وقوع میپیوندد چیست؟
این القاهای مصنوعی بازار را بیشتر متاثر از انتظارات روانی کرده تا فضای واقعی اقتصاد؛ این شرطی سازیها که تمام این سالهای اخیر ادامه داشته، بهترین فرصت برای دشمنان ایران برای تحت تاثیر قرار دادن بازار و فشار بر مردم و نهایتا کاهش پایبندی شان به اهداف نظام تحت فشار معیشتی و پیاده کردن اهداف براندازانه است.
ذوق زدگی غربگراها و دولتشان از هر تکانهای که احتمال پیروزی بایدن را تقویت کند، این سیگنال را به دولت بعدی آمریکاییها میدهد که همچنان میتوان به امتیازدهی ایرانیان امیدوار بود و این یعنی فشار بیشتر.
پیروزی بایدن نهایتا میتواند یک سقوط موقت بر قیمت دلار و در نتیجه یک تسکین موقت باشد که آن هم تحت تاثیر خوشبینیهای حاصل از پیروزی بایدن خواهد بود نه خود بایدن! چراکه وی هیچ وقت فرصت بیسابقهای را که تحریمهای بیسابقه ترامپ برای فشار بر ایران فراهم کرده از دست نخواهد داد.
در صورت رای آوری بایدن، از آنجا که دولتش وارث شرایطی فوق بحرانی در آمریکاست و نیز وی ریسک پذیری ترامپ را ندارد، بهترین فرصت برای ارسال سیگنال قدرت و هزینه آوری تداوم فشار برای دولت آمریکاست. فرصتی که البته این ذوق زدگی غربگراها و دولتیها از بین خواهد
برد.
واقعیت این است که غربگراها چنانچه ابراهیم اصغرزاده هم صریحا گفته، امید دارند با پیروزی بایدن مجددا کورسوی امیدی برای جلب اقبال مردم در انتخابات آتی بدست آورند و این امید سازیها و القائات کاذب مقدمه سازی برای بازگشت به قدرت است. غربگرایان هیچ گاه درد امنیت ملی و منافع ملی را نداشته و ندارند.