آیا لیبی به آرامش خواهد رسید؟
امین الاسلام تهرانی
تصویری از جنگ داخلی
در ادامه تحولات جهان عرب که بهار عربی نیز نامیده شده است، مجموعهای از اعتراضات خیابانی و نافرمانیهایی از 23 دی 1388 علیه حکومتِ ناکارآمدِ لیبی و رهبر دیکتاتورش، «معمر قذافی»، آغاز شد و از 28 بهمن 1398 شکلی گستردهتر، خشونتآمیزتر و خونبارتر به خود گرفت. شورای امنیت سازمان ملل متحد با تصویب دو قطعنامه، منطقه پرواز ممنوع در لیبی ایجاد کرد و مجوز حمله هوایی نیروهای ناتو به خاک لیبی علیه دولت «قذافی» داده شد، تا اینکه ۳۱ مرداد ۱۳۹۰ مخالفان توانستند وارد طرابلس، پایتخت لیبی، شوند و در همان روز یکی از دو تلویزیون ملی کشور را تحت کنترل خود بگیرند و تعدادی از نزدیکان «قذافی» را دستگیر کنند. سرانجام در ۲۸ مهر ماه ۹۰ آخرین پایگاه «قذافی» سقوط کرد و دیکتاتورِ سوداییِ لیبی نیز کشته شد.
اما این سقوط، مطلعِ آزادی نبود بلکه آستانۀ یک جنگ داخلی بود که تاکنون نیز ادامه دارد. با ساقط شدن دیکتاتور کمکم درگیریهای داخلیِ ناشی از بیدولتی آغاز شد. داعش بر بخشهایی از لیبی سیطره پیدا کرد، بخشهایی هم درگیر جنگهای قبیلهای شدند، از همان زمان بسیاری از کشورهای خارجی نیز به تدریج شروع به نفوذ در این کشور کردند؛ تا اینکه، یک درگیری نظامی گسترده و تمامعیار آغاز شد. این جنگ بین دولت طبرق که از سوی مجلس نمایندگان منتخب سال ۲۰۱۴ تشکیل شده بود و دولت وفاق ملی مستقر در طرابلس بر سر کنترل بر سرزمین و منابع نفت لیبی آغاز شد.
دولت طبرق مستقر در شرق لیبی به رهبری ژنرال بازنشسته «خلیفه حفتر» و با پشتیبانی نیروهای موسوم به ارتش ملی، دولت وفاق ملی به نخستوزیری «فائز السراج» را آماج حملات خود قرار داد و دولت ملی مستقر در غرب لیبی، که مورد تأیید سازمان ملل نیز هست، از موضع خود در طرابلس و اطرافش دفاع کرد. دولت وفاق ملی موفق شد در ماه می ۲۰۱۶ (اردیبهشت- خرداد 1395) مناطقی که در اختیار داعش بود را بازپس گیرد و سیطره خود را گسترش دهد، اما در آوریل ۲۰۱۹ (فروردین- اردیبهشت) دولت ژنرال «خلیفه حفتر» عملیات تهاجمی غربی را برای تسلط بر طرابلس آغاز کرد و تا دیوارههای این شهر پیشروی کرد.
عربستان، امارات، مصر، فرانسه، روسیه و... از نیروهای موسوم به ارتش ملی به رهبری «حفتر» حمایت میکنند و ترکیه، قطر و برخی کشورهای اروپایی از دولت وفاق ملی به نخستوزیری «سراج» پشتیبانی میکنند. اما در این میان حضور ترکیه در یک سو و امارات (که بهگونهای پیشبرنده سیاستهای عربستان در مورد لیبی هم هست) در سوی دیگر بسیار پررنگ است.
امارات تاکنون هزاران تن تجهیزات برای «حفتر» و نیروهایش فرستاده و همچنین مزدوران سودانی زیادی را عازم این کشور کرده است تا جایی که حتی یک رسوایی بزرگ به بار آمد و کاشف به عمل آمد، دولت امارات با محوریت «بنزاید» تعداد زیادی جوان سودانی را به اسم استخدام در نیروهای امنیتی امارات و... فریب میدادند و رهسپار لیبی میکردند!
اما «رجب طیب اردوغان»، رئیسجمهور ترکیه، که سودای بازسازی خلافت عثمانی (البته با لباسی مدرن) را در سر دارد، پررنگترین نقش را در جنگ داخلی لیبی ایفا میکند. «اردوغان» افزون بر تجهیزات فراوانی که تا کنون برای حمایت از دولت وفاق ملی فرستاده، نیروهایی از ارتش خود را نیز برای پشتیبانی از گروه مورد نظر خودش عازم این کشور کرده است. البته «اردوغان» به همین هم بسنده نکرده و بیش از 4000 تروریست نزدیک به خودش را که درگیر جنگ سوریه بودهاند به لیبی منتقل کرده است (البته آمارها مختلف است).
هر کدام از طرفهای درگیر انگیزۀ مختص به خود را دارند، مثلاً مصر نگران است چون لیبی هم مرز این کشور است و مصر قاعدتاً نگران کشیده شدن ناامنیها به خاک خود است و... اما میتوان چند انگیزه را برشمرد که برای بیشتر طرفهای درگیر مهم است: 1. افزایش عمق نفوذ، هر کدام از طرفین درگیر قصد دارند عمق استراتژیک خود در جهان اسلام و آفریقا را افزایش دهند؛ 2. دسترسی به منابع نفت و گاز، باید توجه کرد که لیبی یکی از کشورهایی است که منابع انرژی فراوانی در خود دارد که دندان طمع خیلیها را تیز میکند؛ 3. دسترسی بیشتر به مسیر انتقال انرژی، با افزایش نفوذ در لیبی میتوان به مسیر انتقال پرسودی برای انرژی در دریای مدیترانه به سمت غرب دست یافت که ارزشش چندان کمتر از خود انرژی نیست. البته میتوان به انگیزههای ایدئولوژیکی طرفهای درگیر هم اشاره کرد که خود میتواند موضوع یادداشت مستقلی باشد.
توافقنامه اخیر
در تاریخ 31 مرداد همین سال بود که خبر رسید، طرفین درگیر در جنگ داخلی لیبی اعلام کردهاند که قصد دارند به سرعت آتشبس برقرار کنند و آماده برگزاری انتخابات هستند. لیبی سالهاست درگیر جنگ است و توافق میان جناحهای درگیر برای آتشبس در گذشته به جایی نرسیده است. «سراج» و «حفتر» به نیروهای خود دستور آتشبس و دست کشیدن از هرگونه درگیری نظامی در سراسر لیبی را دادند. همچنین قرار است در شهر استراتژیک سیرت در ساحل دریای مدیترانه منطقهای غیرنظامی ایجاد شود که میزبان گفتوگوهای صلح باشد. پس از آن، طرفین مذاکراتی پنج روزه را در مراکش برای تقسیم قدرت و مناطق تحت نفوذ خود آغاز کردند.
همچنین خبر رسید که «فائز السراج» آمادگی خود برای کنارهگیری از قدرت را اعلام کرد. او شامگاه چهارشنبه ۲۶ شهریور (۱۶ سپتامبر) در نطقی تلویزیونی گفت، «صادقانه» آماده واگذاری مقام خود است تا راه برای دولتی جدید بر مبنای توافق احتمالی طرفهای درگیر باز شود. السراج از مرحلهای نو سخن گفت که در آن امکان برپایی انتخابات جدید بر مبنای توافق مناطق مختلف لیبی بهوجود آمده باشد. او گفت، فضای سیاسی لیبی چنان قطبی شده که خروج از بحران را بهشدت دشوار ساخته است.
پس از آن خبر رسید که نشست مذاکرات لیبی با حضور نمایندگان دولت رسمی لیبی و کمیتههایی از مجلس نمایندگان طبرق حامی خلیفه حفتر، در شرق این کشور در تاریخ هفتم سپتامبر جاری در شهر بوزنیقه در جنوب رباط، پایتخت مراکش آغاز شد. خبرگزاری آلمان روز جمعه ۲۱ شهریور (۱۱ سپتامبر) گزارش داد که طرفین درگیر در لیبی پس از پنج روز مذاکره در ارتباط با تقسیم قدرت و مناطق تحت نفوذ خود به توافق رسیدند. در بیانیه مشترک طرفین درگیر در لیبی که روز پنجشنبه ۲۰ شهریور منتشر شده آمده است که بر سر معیارها و سازوکارها توافق جامع شده است.
بالاخره در تاریخ 2 آبان خبر رسید که نمایندگان دولت وفاق و ارتش ملی لیبی که طرفین اصلی درگیری در این کشورند، پس از چهار روز مذاکره بر سر آتشبس پایدار به توافق رسیدند. «استفانی ویلیامز»، نماینده ویژه سازمان ملل هنگام امضای توافق از لحظهای تاریخی سخن گفت!
اتحادیه اروپا از این توافق استقبال کرد و «جوزپ بورل»، مسئول سیاست خارجی اتحادیه، آن را پیششرط تقویت حمایت اروپا از لیبی خواند. بورل گفت: «این توافق اقدامی کلیدی برای از سرگیری روند صلح سیاسی است که به نوبه خود پیششرط حمایت وعده داده شده اروپاست.» بورل افزود، اروپا میداند که اجرای آتشبس از مذاکره درباره آن دشوارتر است اما خبر توافق را «بسیار مثبت» تلقی میکند.
این توافق آتشبس شامل چند بند است: 1. آتشبس به محض امضای توافق اجرایی میشود؛ 2. تخلیه کلیه خطوط تماس از واحدهای نظامی و گروههای مسلح با بازگشت آنها به اردوگاههای خود و خروج همه مزدوران خارجی از لیبی حداکثر ظرف مدت ۳ ماه پس از تاریخ امضای توافق آتشبس؛ ۳. توافق برای تشکیل یک نیروی نظامی متشکل از تعداد محدودی سرباز تحت نظارت اتاقی که توسط کمیته نظامی مشترک ۵+۵ برای پایان دادن به نقضهای احتمالی تشکیل میشود؛ ۴. آغاز فرآیند شمارش و طبقهبندی گروهها و نهادهای مسلح با تمام اسامی آنها در مناطق مختلف و ادغام آنها در نهادهای دولتی حسب نیاز؛
5. متوقف شدن درگیریهای رسانهای در برخی رسانههای صوتی و تصویری و درخواست از دستگاه قضایی لیبی برای محاکمه صاحبان این شبکهها؛ ۶. توافق بر سر بازگشایی راهها و گذرگاههای زمینی و هوایی در تمامی مناطق لیبی و اتخاذ فوری تدابیر لازم برای بازگشایی برخی مسیرها؛ 7. مکلف شدن فرمانده حراست تأسیسات نفتی در منطقه غرب، فرمانده گارد تأسیسات نفتی در منطقه شرق و نماینده شرکت ملی نفت لیبی به برقراری ارتباط و ارائه پیشنهاد درباره بازسازی و سازماندهی گارد تاسیسات نفتی لیبی؛ ۸. توافق درباره اتخاذ فوری تدابیر برای تبادل افراد بازداشتشده میان طرفهای درگیر با تشکیل کمیتههای ویژه در این زمینه؛ ۹. با توجه به جوّ مثبت حاکم، کمیته ۵+۵ با همکاری تیم اعزامی سازمان ملل به لیبی مکانیزمی را برای نظارت بر اجرای این توافقنامه ایجاد میکنند؛ ۱۰. آتشبس شامل گروههای تروریستی خوانده شده توسط سازمان ملل در سراسر لیبی نمیشود؛ ۱۱. کمیته ۵+۵ توافقنامه امضا شده را به شورای امنیت جهت صدور قطعنامهای برای الزام همه طرفهای داخلی و خارجی به اجرای آن ارجاع میدهد.
آیا این توافق باقی خواهد ماند؟
در پاسخ به این پرسش که آیا این توافق دوامی خواهد داشت یا نه؟ باید توجه داشت که حضور طرفهایِ خارجی در این جنگِ داخلی اصلیترین عاملی است که جنگ لیبی را تبدیل به یک گره کور کرده است. این عامل در کنار ساختار قبیلهای لیبی که خودش از معضلات امنیتی لیبی است، دودش در چشم مردمی میرود که نه از انرژی سرشار کشورشان بهرهای میبرند و نه از این جنگ چیزی عایدشان میشود.
میگویند با ساقط شدن دولتِ ظلمِ بنیامیه و برآمدن دولتِ جورِ بنیعباس، مردمی که سالها خسته از جنایات بنیامیه بودند و امید داشتند با آمدن بنیعباس آسایشی بیابند، وقتی دیدند که در پسِ شعارهای به ظاهر عدالتخواهانه عباسیان چه ظلمهایی مستتر بود، شعار میدادند: «از عدل بنیعباس به ظلم بنیامیه پناه میبریم»!! حال مردم خستۀ لیبی که از ظلم دیکتاتور سودازدهای به نام «قذافی» فرار میکردند، به ورطۀ هرج و مرجی افتادهاند که اگر آرزوی بازگشت آن دیکتاتورِ دیوانه را کنند، چندان نباید تعجب کرد. اما رهایی از این وضع تنها در اختیار آنان نیست؛ چرا که هر کدام از نیروهای خارجی درگیر در این جنگ منافع خود را میجویند، گویی تا وقتی آنها به توافقی نرسند توافقی پایدار به دست نخواهد آمد.
اما آیا این توافق هم چون توافقات گذشته «دولتِ مستعجل» است یا دوام مییابید؟ البته همچنان باید امیدوار بود، اما شرایط میدانی بهگونهای است که کارشناسان به این توافق هم به دیده احتیاط مینگرند و انتظار زیادی از آن ندارند؛ بهویژه وقتی منابع خبری اعلام میکنند که ترکیه آتشبس طرفهای درگیر در لیبی را با ادامه تمرینهای نیروهای دولت وفاق نقض کرده است و به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، وزارت دفاع ترکیه در این خصوص اعلام کرده است که به تمرینهای شبهنظامیان دولت الوفاق در طرابلس ادامه خواهد داد.
شاهد دیگری که به ما میگوید درباره این توافق نباید خیلی حساب باز کرد، سخنان رئیسجمهور ترکیه پس از اعلام خبر این توافق است. همزمان با اعلام توافق «رجب طیب اردوغان» نسبت به برقراری آتشبس و پایداری آن ابراز تردید کرد و گفت: «بهنظر میرسد این توافق از جایگاه زیادی برخوردار نباشد.» او این توافق را در سطح مسئولان عالیرتبه ندانست و افزود که عیار پایداری آن در روزهای آینده
مشخص میشود!
چنانکه در فرازهای پیشین این مقاله به تأکید آمد، هر کدام از طرفهای خارجی درگیر در این جنگ طولانی و فرسایشی منافع خود را میجویند، تا وقتی این منافع برجاست، جنگ هم ضروری مینماید، مگر آنکه این منافع از بین بروند و از موضوعیت بیفتند یا طرفهای درگیر بتوانند راههای جایگزینی (غیر از جنگ) را برای تأمین منافع خود پیدا کنند. برای کارشناسان و ما این مسائل روشن نیست. واقعگرایانه این است که با دیده احتیاط به این توافق و توافقهایی از این سنخ نگریست.