نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
تلاش مدعیان اصلاحات برای فرار از کارنامه ضعیف دولت
روزنامه اصلاحطلب آرمان روز گذشته با انتشار گفتوگویی از محمد سلامتی، فعال سیاسی اصلاحطلب، به نقل از وی نوشت:«اصلاحطلبان بايد اين نکته را در نظر داشته باشند که اثرات عملکرد ضعيف دولت آقاي روحاني در برخي زمينهها سبب بياعتمادي نسبت به جريان اصلاحات شده است».
سرویس سیاسی-
سلامتی در ادامه گفت:«در شرايط کنوني وجهه اصلاحطلبان در انظار عمومي جامعه خدشهدار شده است.به همين دليل اين وضعيت بايد ترميم و اصلاح شود.اصلاحطلبان بايد براي مردم توضيح بدهند که چه ميزان از مشکلات کنوني جامعه به اصلاحطلبان ارتباط دارد و چه ميزان متوجه دولت آقاي روحاني است و ربطي به اصلاحطلبان ندارد.از سوي ديگر بايد مشخص شود که چه ميزان از کارهاي انجام نشده در دولت آقاي روحاني به دليل چالشهاي دروني دولت بوده و چه ميزان از اين مشکلات ناشي از فشارهاي بيروني بوده که اجازه نداده برنامههاي دولت به نتيجه برسد. در چنين شرايطي وظايف اصلاحطلبان اين است که اين مسائل را براي افکار عمومي جامعه روشن و تببين کنند».
گفتنی است کارنامه دولت روحانی که با حمایت همهجانبه اصلاحطلبان در سال ۹۲ و ۹۶ موفق به پیروزی در انتخابات شد و همچنین عملکرد ضعیف نیروهای اصلاحطلب در دولت، مجلس شورای اسلامی و شوراها این جریان سیاسی را با وضعیت بغرنجی مواجه کرده است. بهطوری که آنان از یک سو نمیتوانند حساب خود را از دولت جدا کنند و از سوی دیگر برای ادامه حیات سیاسی نیازمند برونرفت از این وضعیت فعلی هستند.
این در حالی است که کارشناسان و صاحبنظران بارها تاکید کردهاند که کارنامه دولت روحانی به پای طیف مدعی اصلاحات نوشته میشود؛ چرا که اکثریت مطلق دولت در اختیار این طیف است. کارنامه دولت روحانی در کنار کارنامه ضعیف مدعیان اصلاحات در مجلس دهم موجب شده که پایگاه اجتماعی این طیف در افکارعمومی به شدت کاهش پیدا کند.
وضع فلاکت امروز نتیجه اعتماد مردم به اصلاحطلبان
روزنامه اینترنتی همدلی در مصاحبه با علی صوفی، فعال سیاسی اصلاحطلب به نقل از او نوشت: «اصلیترین متغیر در هر انتخاباتی مردم هستند. از انتخابات سال ۹۲ تا ۹۶، مردم، متغیر قابل کنترلی برای اصلاحطلبان بودند اما در انتخابات آتی اینطور نیست.»
علی صوفی گفته است: «در آن زمان اصلاحطلبان از طرف مردم هیچ دغدغهای نداشتند. هر کاندیدایی را که اصلاحطلبان معرفی میکردند یا لیستی ارائه میدادند، مردم به آن اقبال داشتند. حتی آن زمان برای مردم مهم نبود که کاندیداها استانداردها و شاخصهای اصلاحطلبی را دارا هستند یا نه. همین که مورد اعتماد جامعه اصلاحطلبی بود، به آنها رأی میدادند. به عنوان نمونه باید از لیست امید و ریاست جمهوری حسن روحانی نام برد.»
همدلی نوشت: علی صوفی معتقد است که در شرایط کنونی مردم از اصلاحطلبان «دلخور» هستند. او تاکید دارد «دلخوری مردم از اصلاحطلبان در این است که تصور میکنند جریان اصلاحات از اعتماد آنها سوءاستفاده کرده و افرادی را به آنها معرفی کرده که این وضع فلاکت را برای آنها رقم زده است.»
تلاش اصلاحطلبان برای تبرئه دموکراتها در ترور سردار سلیمانی
روزنامه اعتماد روز گذشته با انتشار گفتوگویی از سید حسین موسویان -که به اتهام ارتباط ارائه اطلاعات به بیگانگان محکوم شد- به نقل از وی نوشت: « دونالد ترامپ تحريمهايي را عليه ايران وضع كرده كه بازگشت به برجام براي جو بايدن را غيرممكن كند. با توجه به اين واقعيت و نيز واقعيت اوضاع صحنه سياسي داخلي آمريكا و نيز قدرتي كه فرقه اوانجليست- صهيونيستي در آمريكا گرفته؛ اگر بايدن واقعا بدون پيششرط به برجام بازگردد، كار بزرگي كرده است... طبيعتا مذاكره با ترامپ به عنوان قاتل سردار سليماني و اعمال وحشتناكترين تحريمها عليه ايران، سختتر خواهد بود. »
گفتنی است مدعیان اصلاحات در حالی برای تطهیر دموکراتهاس آمریکا در ماجرای ترور سردار سلیمانی تلاش میکنند که تحلیلگران سیاسی با یادآوری اینکه ترامپ حتی در اوج اختلاف و کشمکش بر سر استیضاح به راحتی طرح خود برای ترور سردار سلیمانی را اجرا کرد و هرگز نیازی به مشورت با نمایندگان کنگره آمریکا ندید و بدون مشورت با آنها طرح خود را عملی کرد نشان از نوعی اتحاد سیاسی در نظام استکباری آمریکا علیه اصول منشور سازمان ملل متحد برای سایر کشورهای جهان میدانند.
حتی سیاستمداران دموکرات آمریکا برای حمایت از اقدام تروریستی ترامپ که مصداق تروریسم دولتی است چنین توضیح میدهند که حملات پهپادی آمریکا در عراق امری استثنایی نبوده و به دلیل حضور ارتش تروریستی این کشور در منطقه، نیازی به کسب اجازه یا مشورت با نمایندگان برای انجام عملیات نیز وجود نداشته است، زیرا نیازی هم نبوده که آمریکا برای چنین عملیاتی به عراق لشکرکشی کند. جو بایدن، معاون دموکرات رئیسجمهوری آمریکا در زمان اوباما که هماکنون نامزد حزب دموکرات برای انتخابات ریاست جمهوری آتی در این کشور است به دونالد ترامپ در مورد پیامد ترور سردار سلیمانی هشدار داد اما در نهایت این اقدام ددمنشانه را تأیید کرد.
بارها منتقدان در این سالها بر این نکته تاکید کرده بودند که دموکرات و جمهوریخواه در هدف با هم فرقی ندارند و آن خیال خام برانداختن نظام جمهوری اسلامی است، تفاوت آنها در شیوه رسیدن به این هدف است، کما اینکه اوباما یک بار در میان لبخندهای فریبای برجامی خود نقاب از چهره برداشت و گفت اگر میشد تمام پیچ و مهرههای تاسیسات هستهای ایران را باز میکردم.
نماینده اصلاحطلب رد صلاحیت شده و دروغبافیهای تکراری
علی مطهری نماینده اصلاحطلب رد صلاحیت شده دیروز در ارگان دولت بار دیگر به دروغ بافی و مهملگویی پرداخت. وی مدعی شد: «در زمان دولت قبلی خیرخواهان و مصلحان جامعه بارها هشدار دادند که مراقب باشید پرونده هستهای ما به شورای امنیت سازمان ملل نرود. اما ژست انقلابی و میل به خودنمایی همین تیپ افراد باعث شد که قطعنامهها را کاغذ پاره بنامند و مردم ایران را در یک مسیر رنج و سختی غیر ضروری قرار دهند که تا به امروز ادامه دارد، شبیه اقدام غیر ضروری تسخیر سفارت آمریکا که هنوز درگیر تحریمهای آن هستیم و کسی نیست توضیح دهد که چه ضرورتی برای این کار وجود داشت.
وی در بخش دیگری از یادداشت خود ادعا کرده است:... پس از شیرین کاری دولت قبلی و صدور قطعنامههای متعدد علیه ایران مبنی بر تحریمهای گوناگون، کل نظام به این نتیجه رسید که با مذاکره با آمریکا و پنج کشور دیگر این موضوع را به سرانجام نیک برسانند و مردم را بیجهت دچار مشکلات نکنند. نتیجه این مذاکرات طولانی و طاقت فرسا توافق برجام بود که با صلاحدید کل نظام امضا شد و گشایشی برای کشور ایجاد میکرد. شرکتهای اروپایی و آمریکایی برای سرمایهگذاری در ایران به کشور سرازیر شدند و میرفت که رونق اقتصادی ایجاد شود که ناگاه با اقدامات مخرب همین مقصران منتقد مواجه شد. پیامها به اروپا و آمریکا داده شد که آدم عاقل در ایران سرمایهگذاری نمیکند و در کنار آن برخی سخنان و اقدامات تهدیدآمیز بیموقع، به طوری که طرفهای اروپایی و آمریکایی فهمیدند که سرمایهگذاری در ایران امن نیست. ترامپ هم از این فرصت استفاده کرد و از برجام خارج شد و برنامه فشار حداکثری خود را آغاز کرد و تا امروز البته مردم ایران خوب مقاومت کردهاند و به این درک رسیدهاند که در مقابل قلدری آمریکا نباید سرخم کنند. اما آیا اگر این گروه به اصطلاح انقلابی با برجام آن گونه رفتار نمیکرد و سرمایهگذاریهای خارجی در کشور انجام میشد اصلا ترامپ میتوانست از برجام خارج شود؟ قطعا وضع دیگری داشتیم و مجبور به تحمل یک ریاضت تحمیلی نبودیم.
گفتنی است تسخیر لانه جاسوسی ـ به تعبیر امام راحل مرکز جاسوسی و مرکز توطئه ـ هویت سفارت آمریکا در ایران را فاش کرد. سفارتی که امروز در کشورهای نزدیک به آمریکا هم، نامش لانه جاسوسی است.
دوم اینکه رهبر انقلاب برای آگاهی و عبرت عمومی و بنا بر اصرار دولت و با هشدارهای مؤکد با انجام مذاکرات موافقت کردند و برجام را با 9 شرط پذیرفتند اما مذاکره کنندگان از خطوط قرمز نظام عبور کردند، دولت به شروط رهبری پایبند نبود و توافق هستهای، خسارت محض شد. در همین حال، برجامبازان با بیمسئولیتی و بیشرافتی، در تقلای حواله مسئولیت آن به نظام هستند. سوم اینکه، حرف و اقدام بیموقع، نادیده گرفتن هشدارهای کارشناسان درباره اشکالات بزرگ برجام از سوی سیاسیکارانی مانند علی مطهری است. همو بود که ادعا کرد؛ 20 دقیقه هم برای تصویب برجام کافی بود! بر هم زدن برجام، پیامد اقدامات وکیلالدولهها و دولتمردانی بود که سیاست غلط توافق به هر قیمت را اجرا کردند و با توجیه عهدشکنی دشمن، آمریکا و اروپا را برای پایمال کردن برجام و عدم پایبندی به تعهداتشان گستاخ کردند. خروج آمریکا از برجام نیز به طور خاص، پس از اطمینان این رژیم از عدم خروج ایران از برجام بود. تضمینی که روحانی به موگرینی داده بود و عراقچی آن را تأیید کرد.
مجموع اقدامات نسنجیده این طیف بود که سبب شد هستهای برود و تحریمها بماند. بدون برجام روزانه 1/5 میلیون بشکه نفت میفروختیم اما با برجام به زیر 300 هزار بشکه رسید اما امثال علی مطهری که باید پاسخگو باشند، امروز طلبکاراند.
تسلیمطلبان و نسخه تسلیم خفت بار!
روزنامه شرق در سرمقاله شماره دیروز خود نوشت: «اغلب کشورهایی که اکنون آنها را به عنوان کشورهای موفق دهههای اخیر در مسیر توسعه میشناسیم، از جمله کرهجنوبی، مالزی، بوتسوانا، فنلاند و سنگاپور شرایط و چالشهای مشابهی را پشتسر گذاشتهاند.»
این سرمقاله در ادامه آورده است: «تجربه بحران و تهدید خارجی برای همه آنها وجود داشته است. آنها که در گذشته بحرانی را تجربه کرده بودند، آن تجربه در بحران بعدی بسیار به کارشان آمد و مقاومت و توان تدبیرشان را افزایش داد. برخی از آنها مانند فنلاند در بحرانیترین شرایط از حمایت کشورهای دوست محروم و تنها ماندند؛ برخی از آنها به تله خودمظلومبینی و گاهی خودکمبینی در بخشی از بازیگران و مردم گرفتار شدند.»
اشاره به عبارت «خودکم بینی» موضوع قابل تاملی است که در این نوشتار آمده است. نگاهی به سابقه طیف موسوم به اصلاحطلب و نیز دولت مورد حمایت آنها یعنی دولت تدبیر و امید نشان میدهد که این جماعت به صورت مستمر به القای خودکم بینی پرداختهاند. یکی از بارزترین نمونههای آن سخنان وزیرخارجه در مورد نابودی تمام امکانات دفاعی کشورمان توسط یک بمب آمریکایی بود.
در ادامه این نوشتار میخوانیم: «اما بعضی از آنها از برخی چارچوبهای ذهنی عبور کرده و در زمینههایی با کشورهای طرف جنگ، توافق کردند. فنلاند در دهه ۴۰ به بعضی خواستههای شوروی تن داد[!!] اما استقلال خود را حفظ کرد و سپس تبدیل به یکی از موفقترینها شد. (لفتویچ، دایموند). یکی از دلایل عبور آنها از بحران، انعطافپذیری اقتصادشان بود.»
نکته قابل تامل اما در این نوشتار توصیه به تسلیم است آن هم با ذکر مورد فنلاند. در پاسخ باید گفت اولا در برابر فنلاند کشورهای مکار و حیلهگری مانند آمریکا و انگلیس و فرانسه و... نبودند. دوما مگر در فقره مذاکرات هستهای چه در دوره اصلاحات و چه در برجام با همین تفکر به بسیاری از زیاده خواهیهای غربیها تن ندادید؟ نتیجه چه شد؟ آیا به کمترین و حداقلترین دستاوردها رسیدید که باز هم این راه را توصیه میکنید؟! واقعا چه زمانی این طیف میخواهد عبرت بگیرد؟
در این نوشته به صورت تلویحی به این گزاره اشاره شده که «هر چیز که تو را نکشد لاجرم تو را قویتر خواهد کرد.» این سخن درستی است که در مورد کشورمان و تحریمها نیز صادق است. به ابتدای جنگ تحمیلی اگر نگاه کنیم، کشورمان با تحریمهای ظالمانه اروپا و آمریکا از دست یابی به گلوله خمپاره نیز محروم بود. این موضوع در حالی بود که صدام توسط همان کشورهای غربی دست کم سه بار تا بن دندان به تسلیحات مدرن مجهز و ارتش بعث نوسازی و ترمیم شد؛ اما امروز نه از صدام خبری هست و نه از ارتش بعث اما در این سو ایران از تحریم فشنگ و گلوله خمپاره به جایی رسید که اکنون به یکی از قدرتهای برتر موشکی جهان تبدیل شده است.