چرایی عدم تناسب در نسبت استاد به دانشجو
تأمین اعضای هیئت علمی همواره یکی از دغدغههای مهم دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی است چرا که یکی از مؤلفههای مهم سنجش کیفی دانشگاهها و مؤسسات نسبت استاد به دانشجو است.
بر اساس اعلام رئیس اتحادیه مؤسسات غیرانتفاعی؛ نسبت استاد به دانشجو در این مؤسسات یک به ۴۵ است. این در حالی است که آمارها نشان میدهد که نسبت استاد به دانشجو در این مؤسسات در سال ۹۸ یک به ۱۱۶ بوده است. مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در گزارشی که در سال ۹۸ منتشر کرده، به تعداد اعضای هیئت علمی دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی پرداخته است. به روایت آمار این مرکز نسبت استاد به دانشجو در مؤسسات غیرانتفاعی یک به ۱۱۶ است.
براساس اعلام سازمان امور استخدامی اجازه جذب یک هزار و ۹۲۹ نفر عضو هیئت علمی در سالهای ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ صادر شده، ولی به دلیل اتمام فعالیت دولت در سال ۱۴۰۰، سهمیه جذب هیئت علمی در سالهای ۹۹ و ۱۴۰۰ کاهش یافته است. به گفته رئیس مرکز جذب هیئت علمی وزارت علوم؛ در ۲ فراخوان جذب امسال در ماههای شهریور و بهمن، ۹۴۵ نفر برای کل دانشگاههای زیرمجموعه وزارت علوم جذب میشوند. جالب است که اگر همه این افراد در مؤسسات غیرانتفاعی جذب شوند که البته فرضی محال است، باز هم نسبت استاد به دانشجو یک به ۴۵ نمیشود چراکه مؤسسات غیرانتفاعی حدود ۳۵۰ هزار دانشجو دارند و تعداد اعضای هیئت تمام وقت این مؤسسات ۳ هزار و ۲۲۴ نفر است و با افزایش حداکثری تعداد اعضای هیئت علمی این دانشگاه به ۴ هزار نفر نمیرسد.
این در حالی است پیش از این رئیس اتحادیه مؤسسات غیرانتفاعی از روند فرسایشی جذب هیئت علمی در مؤسسات غیرانتفاعی انتقاد کرد. رئیس هیئت عالی جذب هیئت علمی درباره علت طولانی شدن روند جذب اعلام کرد، سوابق و مدارک برخی از متقاضیان کیفیت لازم را ندارد به همین دلیل روند جذب برخی از متقاضیان طولانی شده است. البته شواهد هم نشان میدهد که برخی دانشجویان مؤسسات غیرانتفاعی از کیفیت آموزشهای ارائهشده راضی نیستند و اساتید نیمه وقت به جای اساتید تمام وقت در این مؤسسات بیشتر به چشم میخورد. البته اساتید نیمه وقت نیز از نحوه تعامل با این مؤسسات راضی نیستند چراکه مؤسسات قراردادهای کوتاه مدت با حداقل دستمزد با این افراد منعقد میکنند که مایه نارضایتی آنها شده است.
بعضی از مؤسسات با اساتید قرارداد یکماهه منعقد میکنند. در این میان در بسیاری از مؤسسات غیرانتفاعی اساتید تمام وقت سایر دانشگاهها حضور دارند و وقت اضافه خود را با این مؤسسات پر میکنند. حتی تعدادی از این اساتید خودشان مجوز راهاندازی مؤسسه را دریافت کردهاند گرچه که این امر خلاف قانون است به همین دلیل برخی از این افراد اشخاص دیگری را به عنوان مدیر مؤسسه منصوب کردهاند، ولی در واقع خودشان فعالیت اصلی را انجام میدهند.
هر مؤسسه آموزشی برای بقا ابتدا به استاد و مدرس نیاز دارد و بعد از آن باید جذب دانشجو را مدنظر قرار دهد. سپس از این طریق میتواند زیرساختهای لازم آموزشی دیگر را فراهم کند؛ بنابراین مؤسسات غیرانتفاعی برای بقا باید مشتریان اصلی خود را که همان دانشجویان هستند راضی کنند و یکی از راههای رسیدن به این امر در اولین قدم جذب مدرسان باکیفیت است. شاید دانشجویان حاضر شوند که در ساختمانهای قدیمی یا نیمهکاره درس بخوانند، ولی اگر اساتید تبحر لازم را داشته باشند میتوانند جمعه نیز دانشجویان را به کتب بیاورند.