بررسی علل و عوامل حسرت از نظر قرآن
روزی که همه حسرت میخورند!
حسرت، ندامت، دریغ، افسوس، پشیمانی و مانند آن، حالتی است که به انسان در زمانی دست میدهد که امکانی را از خود به دست خود سلب کرده که قابل بازگشت و جبران نیست. در آموزههای قرآنی، روز قیامت روز حسرت بیان شده است؛ زیرا مومن حسرت میخورد که ایکاش توشهای بیشتر برمیداشت و کافر حسرت میخورد ای کاش توشه برداشته بود. البته مؤمنان پس از ورود به بهشت از حسرت همانند کینه و حسادت و مانند آن پاک و رها میشوند؛ اما دوزخیان همچنان در حسرت به سر خواهند برد. در مطلب حاضر علل و عوامل حسرت تبیین شده است.
منصور حسینی
معنا و مفهومشناسی حسرت
حسرت در لغت به معنای کشف و آشکار شدن است. (العین، خلیل بن احمد فراهیدی، ج3، ص 134؛ لسانالعرب، ابنمنظور، ج4، ص 189) از این رو در عربی به مردان پیاده در جنگ که سرهای خود را برهنه کنند یا اینکه بدون زره باشند، «الحسر» میگویند.
حسرت به معنای تاسف و دریغ و افسوس از دست دادن و از دست رفتن چیزی آمده است. بنابراین این واژه دربردارنده معنای ندامت و پشیمانی نیز هست؛ اما مترادف و هممعنای آن نیست چنانکه برخی گفتهاند؛ زیرا حسرت زمانی رخ میدهد که امری مخفی یا مغفول، آشکار گردد و معلوم شود که فرصتی یا چیزی از دست رفته که قابل استدراک و بازگشت نیست. در این زمان شخص پشیمان میشود که چرا تلاش نکرده تا آن را در همان زمان آشکار یا کشف کند. پس ندامت و پشیمانی نتیجه و برآیند و میوه حسرت است نه خود آن. بر همین اساس وقتی عرب میگوید: الحسران، به معنای آن است که امری آشکار شد که دیگر قابل استدراک نیست. پس بر کاری که در گذشته کرده اکنون افسوس بسیار میخورد و از کرده خود پشیمان است.
به هر حال، آنچه در معاجم آمده که معنای حسرت، افسوس و دریغ و تاسف (معجم مقاییس اللغه، ج2، ص 62، «حسر»)، یا ندامت و پشیمانی است (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 235، «حسر».)، نادرست است؛ زیرا چنانچه گفته شد، حسرت به معنای انکشاف، وضوح، ظهور و آشکار شدن چیزی است که پیش از آن مخفی و نهان و مغفول بوده است و شخص درمییابد که چیزی را از دست داده که قابل جبران نیست و فرصت از دست رفته است. از این رو، گرفتار تاسف و دریغ و ندامت میشود. پس کاربرد حسرت در معنای ندامت و پشیمانی، کاربرد و استعمال در لازم معناست و از نوع استعمال مجازی است؛ زیرا وقتی امری بر شخص آشکار میشود و میفهمد که دیگر قابل تدارک نیست، گرفتار پشیمانی میشود.
البته راغب اصفهانی در ادامه مینویسد: ماده «حسر» بر وزن «حبس» به معنای برهنه کردن و کنار زدن لباس است. این تعبیر در موارد ندامت و اندوه برگذشته به کار می رود؛ زیرا گویی وقتی پردههای جهل کنار میرود، حقیقت برهنه و آشکار میشود و شخص دچار ندامت میشود.
اینکه در قرآن از روز قیامت به «یومالحسره» یاد شده است که همان «یومالظهور» و «یومالبروز» است؛ به این خاطر است که در آن روز پردهها کنار میرود و حقایق آشکار میشود و امور نهان و مخفی ظهور و روشنی می یابد. لذا روز قیامت را به نام «الیوم» یعنی روز نیز نامیدهاند؛ زیرا روز به معنای ظهور و بروز هر چیزی است. پس وقتی روز قیامت شود کشفالغطاء میشود و پردهها کنار میرود و همهچیز آشکار میگردد، (ق، آیه 22؛ طارق، آیه9) و شخص اسرار باطنی و حقایق ملکوتی خود و اعمالش را میبیند و پس از این کشف و آشکارشدن حقیقت، بر نیاوردههایش افسوس و دریغ میخورد و پشیمان میشود.(نگاه کنید: روضه الجنان و روحالجنان، ج 13، ص 83)
البته برخی گفتهاند حسرت به معنای ایستادن و توقف از حرکت است؛ اما این نیز استعمال در معنای مجازی و لازم معناست؛ زیرا وقتی امری بر شخص آشکار شود و ناتوانی و عجز خود را از تدارک آن ببیند، درجا متوقف میشود و از حرکت باز میایستد، یا آنکه چون در قیامت دیگر جای عمل نیست و کاری از دستش برنمیآید متوقف میشود. بهويژه آنکه این حسرت زمانی دست میدهد که حکم الهی صادر و امضا و قضا شده باشد. پس با مشاهده بسیاری از حقایق بویژه ملکوت و باطن خود و اعمالش چنان میخکوب میشود که دیگر قدرت حرکت ندارد و در جایش متوقف میشود و حیران و نگران به اوضاع مینگرد و قدرت عمل ندارد. (مریم، آیه 39)
در آموزههای قرآنی، از جمله آیه 39 سوره مریم، روز قیامت، روز حسرت معرفی شده است؛ زیرا مومن حسرت میخورد که ای کاش توشهای بیشتر برداشته بود و کافر حسرت میخورد ای کاش توشه برداشته بود.
در تفسیر نمونه آمده است: روز قیامت نامهای مختلفی در قرآن مجید دارد از جمله «یومالحسره». در آن روز هم نیکوکاران تاسف میخورند ای کاش بیشتر عمل نیک انجام داده بودند و هم بدکاران؛ چرا که پردهها کنار میرود و حقائق اعمال و نتایج آن بر همه کس آشکار میشود. (نگاه کنید، تفسیر نمونه، ذیل آیه 39 سوره مریم)
روز قیامت روز کشف حقایق و حسرت
چنانکه بیان شد، روز قیامت را روز حسرت گفتهاند؛ زیرا حقایق آشکار میشود و پردههای غفلت از دیدگان انسانهای غافل برداشته میشود و آنان حقایق هستی از جمله ملکوت اعمال خویش را چنانکه هست میبینند. (ق، آیه 22)
از این رو واکنش انسان هنگام کناررفتن پردهها، واکنشی است که در اصطلاح به آن حسرت میگویند؛ زیرا حسرت کشف و وضوحی است که به دنبال آن حقیقتی آشکار میشود که انسان را به تعجب و توقف و حیرت میاندازد؛ زیرا مومن و کافر در حسرت آن میروند که ای کاش درست یا درستتر عمل کرده بودند. کافر پشیمان است که چرا درست عمل نکرده و مومن پشیمان است که چرا درستتر عمل نکرده است.
همین مسئله موجب حیرت و توقف انسان میشود و همگی انگشت حسرت به دندان میگیرند؛ زیرا این کشف و آشکار شدن به معنای قضای الهی است؛ یعنی این گونه، حکم هر چیزی داده میشود و هر کس بر ترازو و میزان اعمال سنجیده میشود. آنان که سبک آمدند حسرت میخوردند و آنان که سنگین آمدند ولی میتوانستند سنگینتر بیایند آنان نیز حسرت میخورند.
علامه طباطبایی در ذیل آیه: و انذر هم یومالحسره اذ قضی الامر و هم فی غفله وهم لایؤمنون» درباره چرایی حسرت مینویسد: از ظاهر سیاق برمیآید که جمله «اذ قضی الامر» بیان جمله «یوم الحسره» باشد، در نتیجه اشاره به این میشود که این حسرتی که به آن دچار میشوند از ناحیه قضای امر میآید و قضاء وقتی باعث حسرت میشود که عوامل روشنی چشم و آرزو و سعادت شخص «مقضی علیه» فوت گردد و سعادتی که او میتوانست به آن نائل شود از بین ببرد و دیگر به خاطر نداشتن آن هیچ خوشی در زندگی ندارد، چون همه دلبستگیاش به آن بود. معلوم است که انسان هیچ وقت راضی نمیشود که چنین چیزی از او فوت شود هر چند که حفظش مستلزم هر ناملایمی باشد، مگر آنکه آن را به غفلت از وی بربایند، وگرنه به هیچ قیمتی حاضر نیست که آن را از دست بدهد و لذا میبینیم در دنباله سخن فرمود: «و هم فی غفله و هم یؤمنون».
بنابراین، معنای آیه (و خدا داناتر است) این میشود که: ای پیغمبر! ایشان را بترسان از روزی که امر قضا میشود و کار یکسره میگردد و هلاکت دائمی بر آنان حتمی میشود، آن وقت از سعادت همیشگی که روشنی چشم هر کسی است منقطع میگردند، پس حسرتی میخورند که با هیچ مقیاسی اندازهگیریاش ممکن نیست و این بدان جهت است که اینان در دنیا غفلت ورزیدند و راهی که ایشان را به آن روشنی چشم هدایت میکرد و مستقیما به آن میرسانید، یعنی راه ایمان به خدای یگانه و تنزیه او از داشتن فرزند و شریک بود، ترک گفته، راه مخالف آن را پیمودند. (المیزان (عربی)، ج14، ص 51)
پس روز قیامت روز حسرت است؛ زیرا حقایق برای همگان آشکار میشود و هر کسی با کشف و ظهور حقایق با چیزی مواجه میشود که او را به توقف و ندامت میاندازد که چرا در دنیا که جای عمل بود عملی نکرد یا بهتر از آنچه عمل کرده عمل نکرده است و چرا در طاعت و اطاعت خدا نکوشیده و یا کم کوشیده است. (التبیان، شیخ طوسی، ج7، ص 127)
داستان مردمان در روز قیامت همانند داستان کسانی است که با خضر(ع) به ظلمات رفتند و در آنجا به ایشان گفته شد هر کسی اگر چیزی بردارد و یا برندارد، پشیمان میشود؛ برخی گفتند اگر برداریم پشیمان میشویم، پس چه لزومی دارد که بار خود را سنگین کنیم؛ و برخی دیگر گفتند: حال چیزی برمیداریم. وقتی از ظلمات بیرون آمدند و به نور روشنایی رسیدند، گوهرهای بسیار گرانبها یافتند. پس آنان که برنداشته بودند در زمان حسرت و کشف و ظهور به ندامت و پشیمانی افتادند که چرا گوهری برنداشتند و آنان که برداشته بودند میگفتندکه چرا کم برداشته بودند؟
در تفاسیر در ذیل آیه 167 سوره بقره مفسران گفتهاند که در روز رستاخیز، فرشتگان پاداش پرشکوه را به کسانی که میتوانستند با ایمان و عمل به آنها برسند، نشان میدهند؛ و آنان از دیدن محرومیت و نگونبختی خویش، به دریغ و حسرتی جانسوز دچار میشوند و تأسف میخورند که چرا در زندگی خود کاری نکردند که درخور آن اجر عظیم شوند.
امام باقر(ع) نیز در ذیل همین آیه میفرماید: هوالرجل یکتسب المال و لایعمل فیه خیرا فیرثه من یعمل فیه عملا صالحا فیری الاول ماکسبه حسره فی میزان غیره؛ فردی ثروتی به دست میآورد و آن را در راه شایسته هزینه نمیکند و همچنان نگاه میدارد تا برای دیگران به ارث مینهد؛ آنگاه وارث او آن ثروت را در راهی به کار میگیرد که نجات و نیکبختی وی را به دنبال دارد. هنگامی که فرد نخست ثروت و دارایی خویش را مینگرد، دنیایی از حسرت به او روی میآورد و سخت دریغ میخورد که چرا خود از اموالش بدینگونه بهره نگرفته است. (مجمعالبیان، ذیل آیه 167 سوره بقره)
به هر حال، در روز قیامت که اعمال افراد و ملکوت آن آشکار میشود، هر کسی بهگونهای حسرت میخورد. خداوند میفرماید وقتی روز قیامت شد اعمال نشان داده میشود در این میان کافران بیش از دیگران حسرت خواهند خورد: و قال الذین اتبعوا لو ان لنا کره فنتبرا منهم کما تبرؤوا منا کذلک یریهم الله اعمالهم حسرات علیهم و ما هم بخارجین من النار؛ و پیروان میگویند: «کاش برای ما بازگشتی بود تا همان گونه که آنان از ما بیزاری جستند ما نیز ازآنان بیزاری میجستیم.» این گونه خداوند، کارهایشان را- که بر آنان مایه حسرتهاست- به ایشان مینمایاند و از آتش بیرون آمدنی نیستند. و در کافی از امام صادق(ع) روایت کرده که در ذیل جمله: (کذلک یریهم الله اعمالهم حسرات علیهم) فرمود: این درباره کسانی است که اموال خود را بیکار میگذارند و از انفاق آن در راه اطاعت خدا دریغ و بخل میورزند و در آخر میمیرند و آن را برای کسانی باقی میگذارند که آن اموال موروثی را در راه اطاعت خدا و یا معصیت او خرج میکنند، چون اگر در راه اطاعت خدا خرج کنند، صاحب مال در قیامت میبیند که مال او نامه عمل شخص دیگر را سنگین کرده، حسرت میخورد، بااینکه مال، مال او بود و اگر در راه معصیت خدا صرفش کند، صاحبش باز میبیند که مال او ورثه را در نافرمانی خدا تقویت کرده است باز حسرت میخورد. (کافی، ج 4، ص 42، حدیث 2)
خداوند در آیه 36 سوره انفال میفرماید: کسانی که در راه جنگ با پیامبر ثروت و امکانات خویش را هزینه میکنند و بر آنند که بدین وسیله مرم را از دین خدا بازدارند، به زودی دچار حسرت و دریغی جانسوز خواهند شد و درخواهند یافت که در این جهان و جهان دیگر از آن سودی نبرده و با آن، وسیله بدبختی خویش را فراهم آوردهاند.
آری آنها جز اینکه حسرت بخورند چه میتوانند انجام دهند. حسرت بر اموالی که فراهم کردند و بهره آن را دیگرانت بردند، حسرت بر امکانات فوقالعادهای که برای رستگاری و نجات در اختیار داشتند و از دست دادند، حسرت بر عبادت معبودانی بیعرضه و بیارزش بجای عبادت خداوند قادر متعال. اما حسرتی بیهوده، چرا که نه موقع عمل است و نه جای جبران، بلکه تنها هنگام مجازات است و دیدن نتیجه اعمال!
رسول خدا میفرماید: دو کس در روز رستاخیز بیش از همه حسرت خواهند خورد: یکی فردی که میتوانست در دنیا در پی کسب دانش باشد، ولی در پی آن نرفت و دومی فردی که به دیگری دانش آموخت و یا گیرنده از آن دانش بهرهمند شد؛ ولی معلم بیبهره ماند و از دانش خویش سودی نبرد. (نهجالفصاحه، ج 1، ص 245)
علل و عوامل حسرت
با توجه به آنچه گذشت میتوان دریافت که چه علل و عواملی موجب حسرت در دنیا یا آخرت میشود؟ وقتی شخص از حقیقتی غافل است یا امری بر او پوشیده و نهان است و به دنبال کشف حقیقت آن نمیرود؛ زمانی که این حقیقت آشکار میشود، افسوس و دریغ میخورد که ای کاش غفلت نمیورزید و یا برای کشف حقیقت تلاش میکرد و به ظاهر بسنده نمیکرد.
در آیات قرآنی بیش از 30 مورد به عنوان علل و عوامل حسرت بیان شده است. اما میتوان گفت که همه آنها به دو اصل جهل و غفلت بازمیگردد. به این معنا که انسان یا نسبت به حقیقتی جاهل و فاقد علم است، یا آنکه نسبت به آن علم دارد ولی چنان سرگرم امور دیگر میشود که از آن غافل میشود.
به سخن دیگر، دو علت مهم حسرت در آدمی به حوزه نظر و عمل بازمیگردد: جهل نظری و غفلت عملی.
1- جهل: خداوند در آیات بسیاری به این علت و عامل توجه داده است. خداوند میفرماید که علت حسرت قوم انطاکیه در روز قیامت فقدان علم و وجود جهل درآنان است؛ زیرا اگر به حقایق علم آگاهی داشتند برخورد تندی با رسولان نمیکردند و آنان را تکذیب نکرده و به شهادت نمیرسانیدند. (یس، آیات 20 تا 23)
در آیات قرآنی مصادیق بسیاری از جهل انسان نسبت به حقایق بیان شده که موجبات حسرت در دنیا و آخرت میشود. از جمله آنها جهل انسان به حقیقت توحید و گرایش به شرک و کفر (بقره، آیات 165 و 167)، جهل نسبت به ارزش زندگی دنیا برای کسب رهتوشه آخرت و تضییع فرصت کوتاه عمر (مومنون، آیات 99 و 100) و مانند آن است. برخی از مردم به سبب کفر به نفی خدا و پیامبران و آیات الهی میپردازند و به سبب همین جهل نسبت به حقایق هستی، به استهزاء و تمسخر پیامبران و مومنان رو میآورند که همین موجبات حسرت آنان در روز بروز و ظهور حقایق میشود. (یس، آیه 30؛ زمر، آیات 55 و 56، فرقان، آیات 27 تا 29)
2- غفلت: غفلت در مقام عمل از مهمترین عوامل حسرتزاست. غفلت زمانی رخ میدهد که انسان با آنکه چیزی را در حضور دارد و یا نسبت به آن علم دارد، به سبب کماهمیت شمردن آن و سرگرم شدن به اموری دیگر که آن را مهم میداند از آن غافل میشود.
بسیاری از مردم گرفتار غفلت هستند و از همین روست که وقتی پرده غفلت کنار میرود و در روز حسرت و ظهور و کشف، حقایق را میبینند که چگونه فرصت را هدر دادهاند، انگشت میگزند و افسوس میخورند و واحسرتا میگویند.
مردم از اموری که میتواند رهتوشه آنان باشد غافل میشوند و بیشتر به اموری میپردازند که در قیامت هیچ ارزش و اعتباری ندارد و یابسیار کماعتبار است. خداوند در قرآن بیان میکند که انسان از اموری چون احسان (زمر، آیات 56 و 58)، انفاق مالی (قلم، آیات 17 تا 31)، عمل صالح (اعراف، آیات 50 و 53؛ مومنون، آیات 99 و 100) و مانند آنها غافل میشود و همین غفلت است که موجب حسرت او در قیامت خواهد شد. (مریم، آیه 39؛ فجر، آیات 23 و 24) و به جای آنکه سرگرم این امور صالح و مشغول به آن باشند، مشغول فرزنددوستی (توبه، آیه 55) دنیادوستی (بقره، آیات 166 و 167)، بیتقوایی و گناه (زمر، آیات 56 و 57)، اعمال ناشایستی چون ظلم (انبیاء، آیه 97)، قتل (مائده، آیات 27 تا 31)، طغیان و تمرد از خدا (قلم، آیات 17 تا 31) و مانند آن میشود.
حضرت امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: «ای وای بر انسان غافل و بیخبری که عمرش دلیلی ضد اوست و روزگارش او را به بدبختی و شقاوت میکشاند.» (نهجالبلاغه فیضالاسلام، خطبه 63، ص 153)
معنا و مفهومشناسی حسرت
حسرت در لغت به معنای کشف و آشکار شدن است. (العین، خلیل بن احمد فراهیدی، ج3، ص 134؛ لسانالعرب، ابنمنظور، ج4، ص 189) از این رو در عربی به مردان پیاده در جنگ که سرهای خود را برهنه کنند یا اینکه بدون زره باشند، «الحسر» میگویند.
حسرت به معنای تاسف و دریغ و افسوس از دست دادن و از دست رفتن چیزی آمده است. بنابراین این واژه دربردارنده معنای ندامت و پشیمانی نیز هست؛ اما مترادف و هممعنای آن نیست چنانکه برخی گفتهاند؛ زیرا حسرت زمانی رخ میدهد که امری مخفی یا مغفول، آشکار گردد و معلوم شود که فرصتی یا چیزی از دست رفته که قابل استدراک و بازگشت نیست. در این زمان شخص پشیمان میشود که چرا تلاش نکرده تا آن را در همان زمان آشکار یا کشف کند. پس ندامت و پشیمانی نتیجه و برآیند و میوه حسرت است نه خود آن. بر همین اساس وقتی عرب میگوید: الحسران، به معنای آن است که امری آشکار شد که دیگر قابل استدراک نیست. پس بر کاری که در گذشته کرده اکنون افسوس بسیار میخورد و از کرده خود پشیمان است.
به هر حال، آنچه در معاجم آمده که معنای حسرت، افسوس و دریغ و تاسف (معجم مقاییس اللغه، ج2، ص 62، «حسر»)، یا ندامت و پشیمانی است (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 235، «حسر».)، نادرست است؛ زیرا چنانچه گفته شد، حسرت به معنای انکشاف، وضوح، ظهور و آشکار شدن چیزی است که پیش از آن مخفی و نهان و مغفول بوده است و شخص درمییابد که چیزی را از دست داده که قابل جبران نیست و فرصت از دست رفته است. از این رو، گرفتار تاسف و دریغ و ندامت میشود. پس کاربرد حسرت در معنای ندامت و پشیمانی، کاربرد و استعمال در لازم معناست و از نوع استعمال مجازی است؛ زیرا وقتی امری بر شخص آشکار میشود و میفهمد که دیگر قابل تدارک نیست، گرفتار پشیمانی میشود.
البته راغب اصفهانی در ادامه مینویسد: ماده «حسر» بر وزن «حبس» به معنای برهنه کردن و کنار زدن لباس است. این تعبیر در موارد ندامت و اندوه برگذشته به کار می رود؛ زیرا گویی وقتی پردههای جهل کنار میرود، حقیقت برهنه و آشکار میشود و شخص دچار ندامت میشود.
اینکه در قرآن از روز قیامت به «یومالحسره» یاد شده است که همان «یومالظهور» و «یومالبروز» است؛ به این خاطر است که در آن روز پردهها کنار میرود و حقایق آشکار میشود و امور نهان و مخفی ظهور و روشنی می یابد. لذا روز قیامت را به نام «الیوم» یعنی روز نیز نامیدهاند؛ زیرا روز به معنای ظهور و بروز هر چیزی است. پس وقتی روز قیامت شود کشفالغطاء میشود و پردهها کنار میرود و همهچیز آشکار میگردد، (ق، آیه 22؛ طارق، آیه9) و شخص اسرار باطنی و حقایق ملکوتی خود و اعمالش را میبیند و پس از این کشف و آشکارشدن حقیقت، بر نیاوردههایش افسوس و دریغ میخورد و پشیمان میشود.(نگاه کنید: روضه الجنان و روحالجنان، ج 13، ص 83)
البته برخی گفتهاند حسرت به معنای ایستادن و توقف از حرکت است؛ اما این نیز استعمال در معنای مجازی و لازم معناست؛ زیرا وقتی امری بر شخص آشکار شود و ناتوانی و عجز خود را از تدارک آن ببیند، درجا متوقف میشود و از حرکت باز میایستد، یا آنکه چون در قیامت دیگر جای عمل نیست و کاری از دستش برنمیآید متوقف میشود. بهويژه آنکه این حسرت زمانی دست میدهد که حکم الهی صادر و امضا و قضا شده باشد. پس با مشاهده بسیاری از حقایق بویژه ملکوت و باطن خود و اعمالش چنان میخکوب میشود که دیگر قدرت حرکت ندارد و در جایش متوقف میشود و حیران و نگران به اوضاع مینگرد و قدرت عمل ندارد. (مریم، آیه 39)
در آموزههای قرآنی، از جمله آیه 39 سوره مریم، روز قیامت، روز حسرت معرفی شده است؛ زیرا مومن حسرت میخورد که ای کاش توشهای بیشتر برداشته بود و کافر حسرت میخورد ای کاش توشه برداشته بود.
در تفسیر نمونه آمده است: روز قیامت نامهای مختلفی در قرآن مجید دارد از جمله «یومالحسره». در آن روز هم نیکوکاران تاسف میخورند ای کاش بیشتر عمل نیک انجام داده بودند و هم بدکاران؛ چرا که پردهها کنار میرود و حقائق اعمال و نتایج آن بر همه کس آشکار میشود. (نگاه کنید، تفسیر نمونه، ذیل آیه 39 سوره مریم)
روز قیامت روز کشف حقایق و حسرت
چنانکه بیان شد، روز قیامت را روز حسرت گفتهاند؛ زیرا حقایق آشکار میشود و پردههای غفلت از دیدگان انسانهای غافل برداشته میشود و آنان حقایق هستی از جمله ملکوت اعمال خویش را چنانکه هست میبینند. (ق، آیه 22)
از این رو واکنش انسان هنگام کناررفتن پردهها، واکنشی است که در اصطلاح به آن حسرت میگویند؛ زیرا حسرت کشف و وضوحی است که به دنبال آن حقیقتی آشکار میشود که انسان را به تعجب و توقف و حیرت میاندازد؛ زیرا مومن و کافر در حسرت آن میروند که ای کاش درست یا درستتر عمل کرده بودند. کافر پشیمان است که چرا درست عمل نکرده و مومن پشیمان است که چرا درستتر عمل نکرده است.
همین مسئله موجب حیرت و توقف انسان میشود و همگی انگشت حسرت به دندان میگیرند؛ زیرا این کشف و آشکار شدن به معنای قضای الهی است؛ یعنی این گونه، حکم هر چیزی داده میشود و هر کس بر ترازو و میزان اعمال سنجیده میشود. آنان که سبک آمدند حسرت میخوردند و آنان که سنگین آمدند ولی میتوانستند سنگینتر بیایند آنان نیز حسرت میخورند.
علامه طباطبایی در ذیل آیه: و انذر هم یومالحسره اذ قضی الامر و هم فی غفله وهم لایؤمنون» درباره چرایی حسرت مینویسد: از ظاهر سیاق برمیآید که جمله «اذ قضی الامر» بیان جمله «یوم الحسره» باشد، در نتیجه اشاره به این میشود که این حسرتی که به آن دچار میشوند از ناحیه قضای امر میآید و قضاء وقتی باعث حسرت میشود که عوامل روشنی چشم و آرزو و سعادت شخص «مقضی علیه» فوت گردد و سعادتی که او میتوانست به آن نائل شود از بین ببرد و دیگر به خاطر نداشتن آن هیچ خوشی در زندگی ندارد، چون همه دلبستگیاش به آن بود. معلوم است که انسان هیچ وقت راضی نمیشود که چنین چیزی از او فوت شود هر چند که حفظش مستلزم هر ناملایمی باشد، مگر آنکه آن را به غفلت از وی بربایند، وگرنه به هیچ قیمتی حاضر نیست که آن را از دست بدهد و لذا میبینیم در دنباله سخن فرمود: «و هم فی غفله و هم یؤمنون».
بنابراین، معنای آیه (و خدا داناتر است) این میشود که: ای پیغمبر! ایشان را بترسان از روزی که امر قضا میشود و کار یکسره میگردد و هلاکت دائمی بر آنان حتمی میشود، آن وقت از سعادت همیشگی که روشنی چشم هر کسی است منقطع میگردند، پس حسرتی میخورند که با هیچ مقیاسی اندازهگیریاش ممکن نیست و این بدان جهت است که اینان در دنیا غفلت ورزیدند و راهی که ایشان را به آن روشنی چشم هدایت میکرد و مستقیما به آن میرسانید، یعنی راه ایمان به خدای یگانه و تنزیه او از داشتن فرزند و شریک بود، ترک گفته، راه مخالف آن را پیمودند. (المیزان (عربی)، ج14، ص 51)
پس روز قیامت روز حسرت است؛ زیرا حقایق برای همگان آشکار میشود و هر کسی با کشف و ظهور حقایق با چیزی مواجه میشود که او را به توقف و ندامت میاندازد که چرا در دنیا که جای عمل بود عملی نکرد یا بهتر از آنچه عمل کرده عمل نکرده است و چرا در طاعت و اطاعت خدا نکوشیده و یا کم کوشیده است. (التبیان، شیخ طوسی، ج7، ص 127)
داستان مردمان در روز قیامت همانند داستان کسانی است که با خضر(ع) به ظلمات رفتند و در آنجا به ایشان گفته شد هر کسی اگر چیزی بردارد و یا برندارد، پشیمان میشود؛ برخی گفتند اگر برداریم پشیمان میشویم، پس چه لزومی دارد که بار خود را سنگین کنیم؛ و برخی دیگر گفتند: حال چیزی برمیداریم. وقتی از ظلمات بیرون آمدند و به نور روشنایی رسیدند، گوهرهای بسیار گرانبها یافتند. پس آنان که برنداشته بودند در زمان حسرت و کشف و ظهور به ندامت و پشیمانی افتادند که چرا گوهری برنداشتند و آنان که برداشته بودند میگفتندکه چرا کم برداشته بودند؟
در تفاسیر در ذیل آیه 167 سوره بقره مفسران گفتهاند که در روز رستاخیز، فرشتگان پاداش پرشکوه را به کسانی که میتوانستند با ایمان و عمل به آنها برسند، نشان میدهند؛ و آنان از دیدن محرومیت و نگونبختی خویش، به دریغ و حسرتی جانسوز دچار میشوند و تأسف میخورند که چرا در زندگی خود کاری نکردند که درخور آن اجر عظیم شوند.
امام باقر(ع) نیز در ذیل همین آیه میفرماید: هوالرجل یکتسب المال و لایعمل فیه خیرا فیرثه من یعمل فیه عملا صالحا فیری الاول ماکسبه حسره فی میزان غیره؛ فردی ثروتی به دست میآورد و آن را در راه شایسته هزینه نمیکند و همچنان نگاه میدارد تا برای دیگران به ارث مینهد؛ آنگاه وارث او آن ثروت را در راهی به کار میگیرد که نجات و نیکبختی وی را به دنبال دارد. هنگامی که فرد نخست ثروت و دارایی خویش را مینگرد، دنیایی از حسرت به او روی میآورد و سخت دریغ میخورد که چرا خود از اموالش بدینگونه بهره نگرفته است. (مجمعالبیان، ذیل آیه 167 سوره بقره)
به هر حال، در روز قیامت که اعمال افراد و ملکوت آن آشکار میشود، هر کسی بهگونهای حسرت میخورد. خداوند میفرماید وقتی روز قیامت شد اعمال نشان داده میشود در این میان کافران بیش از دیگران حسرت خواهند خورد: و قال الذین اتبعوا لو ان لنا کره فنتبرا منهم کما تبرؤوا منا کذلک یریهم الله اعمالهم حسرات علیهم و ما هم بخارجین من النار؛ و پیروان میگویند: «کاش برای ما بازگشتی بود تا همان گونه که آنان از ما بیزاری جستند ما نیز ازآنان بیزاری میجستیم.» این گونه خداوند، کارهایشان را- که بر آنان مایه حسرتهاست- به ایشان مینمایاند و از آتش بیرون آمدنی نیستند. و در کافی از امام صادق(ع) روایت کرده که در ذیل جمله: (کذلک یریهم الله اعمالهم حسرات علیهم) فرمود: این درباره کسانی است که اموال خود را بیکار میگذارند و از انفاق آن در راه اطاعت خدا دریغ و بخل میورزند و در آخر میمیرند و آن را برای کسانی باقی میگذارند که آن اموال موروثی را در راه اطاعت خدا و یا معصیت او خرج میکنند، چون اگر در راه اطاعت خدا خرج کنند، صاحب مال در قیامت میبیند که مال او نامه عمل شخص دیگر را سنگین کرده، حسرت میخورد، بااینکه مال، مال او بود و اگر در راه معصیت خدا صرفش کند، صاحبش باز میبیند که مال او ورثه را در نافرمانی خدا تقویت کرده است باز حسرت میخورد. (کافی، ج 4، ص 42، حدیث 2)
خداوند در آیه 36 سوره انفال میفرماید: کسانی که در راه جنگ با پیامبر ثروت و امکانات خویش را هزینه میکنند و بر آنند که بدین وسیله مرم را از دین خدا بازدارند، به زودی دچار حسرت و دریغی جانسوز خواهند شد و درخواهند یافت که در این جهان و جهان دیگر از آن سودی نبرده و با آن، وسیله بدبختی خویش را فراهم آوردهاند.
آری آنها جز اینکه حسرت بخورند چه میتوانند انجام دهند. حسرت بر اموالی که فراهم کردند و بهره آن را دیگرانت بردند، حسرت بر امکانات فوقالعادهای که برای رستگاری و نجات در اختیار داشتند و از دست دادند، حسرت بر عبادت معبودانی بیعرضه و بیارزش بجای عبادت خداوند قادر متعال. اما حسرتی بیهوده، چرا که نه موقع عمل است و نه جای جبران، بلکه تنها هنگام مجازات است و دیدن نتیجه اعمال!
رسول خدا میفرماید: دو کس در روز رستاخیز بیش از همه حسرت خواهند خورد: یکی فردی که میتوانست در دنیا در پی کسب دانش باشد، ولی در پی آن نرفت و دومی فردی که به دیگری دانش آموخت و یا گیرنده از آن دانش بهرهمند شد؛ ولی معلم بیبهره ماند و از دانش خویش سودی نبرد. (نهجالفصاحه، ج 1، ص 245)
علل و عوامل حسرت
با توجه به آنچه گذشت میتوان دریافت که چه علل و عواملی موجب حسرت در دنیا یا آخرت میشود؟ وقتی شخص از حقیقتی غافل است یا امری بر او پوشیده و نهان است و به دنبال کشف حقیقت آن نمیرود؛ زمانی که این حقیقت آشکار میشود، افسوس و دریغ میخورد که ای کاش غفلت نمیورزید و یا برای کشف حقیقت تلاش میکرد و به ظاهر بسنده نمیکرد.
در آیات قرآنی بیش از 30 مورد به عنوان علل و عوامل حسرت بیان شده است. اما میتوان گفت که همه آنها به دو اصل جهل و غفلت بازمیگردد. به این معنا که انسان یا نسبت به حقیقتی جاهل و فاقد علم است، یا آنکه نسبت به آن علم دارد ولی چنان سرگرم امور دیگر میشود که از آن غافل میشود.
به سخن دیگر، دو علت مهم حسرت در آدمی به حوزه نظر و عمل بازمیگردد: جهل نظری و غفلت عملی.
1- جهل: خداوند در آیات بسیاری به این علت و عامل توجه داده است. خداوند میفرماید که علت حسرت قوم انطاکیه در روز قیامت فقدان علم و وجود جهل درآنان است؛ زیرا اگر به حقایق علم آگاهی داشتند برخورد تندی با رسولان نمیکردند و آنان را تکذیب نکرده و به شهادت نمیرسانیدند. (یس، آیات 20 تا 23)
در آیات قرآنی مصادیق بسیاری از جهل انسان نسبت به حقایق بیان شده که موجبات حسرت در دنیا و آخرت میشود. از جمله آنها جهل انسان به حقیقت توحید و گرایش به شرک و کفر (بقره، آیات 165 و 167)، جهل نسبت به ارزش زندگی دنیا برای کسب رهتوشه آخرت و تضییع فرصت کوتاه عمر (مومنون، آیات 99 و 100) و مانند آن است. برخی از مردم به سبب کفر به نفی خدا و پیامبران و آیات الهی میپردازند و به سبب همین جهل نسبت به حقایق هستی، به استهزاء و تمسخر پیامبران و مومنان رو میآورند که همین موجبات حسرت آنان در روز بروز و ظهور حقایق میشود. (یس، آیه 30؛ زمر، آیات 55 و 56، فرقان، آیات 27 تا 29)
2- غفلت: غفلت در مقام عمل از مهمترین عوامل حسرتزاست. غفلت زمانی رخ میدهد که انسان با آنکه چیزی را در حضور دارد و یا نسبت به آن علم دارد، به سبب کماهمیت شمردن آن و سرگرم شدن به اموری دیگر که آن را مهم میداند از آن غافل میشود.
بسیاری از مردم گرفتار غفلت هستند و از همین روست که وقتی پرده غفلت کنار میرود و در روز حسرت و ظهور و کشف، حقایق را میبینند که چگونه فرصت را هدر دادهاند، انگشت میگزند و افسوس میخورند و واحسرتا میگویند.
مردم از اموری که میتواند رهتوشه آنان باشد غافل میشوند و بیشتر به اموری میپردازند که در قیامت هیچ ارزش و اعتباری ندارد و یابسیار کماعتبار است. خداوند در قرآن بیان میکند که انسان از اموری چون احسان (زمر، آیات 56 و 58)، انفاق مالی (قلم، آیات 17 تا 31)، عمل صالح (اعراف، آیات 50 و 53؛ مومنون، آیات 99 و 100) و مانند آنها غافل میشود و همین غفلت است که موجب حسرت او در قیامت خواهد شد. (مریم، آیه 39؛ فجر، آیات 23 و 24) و به جای آنکه سرگرم این امور صالح و مشغول به آن باشند، مشغول فرزنددوستی (توبه، آیه 55) دنیادوستی (بقره، آیات 166 و 167)، بیتقوایی و گناه (زمر، آیات 56 و 57)، اعمال ناشایستی چون ظلم (انبیاء، آیه 97)، قتل (مائده، آیات 27 تا 31)، طغیان و تمرد از خدا (قلم، آیات 17 تا 31) و مانند آن میشود.
حضرت امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: «ای وای بر انسان غافل و بیخبری که عمرش دلیلی ضد اوست و روزگارش او را به بدبختی و شقاوت میکشاند.» (نهجالبلاغه فیضالاسلام، خطبه 63، ص 153)