ضرورت بررسی دلایل تخریب باغها و قطع درختان (بخش نخست)
لودرهای تیز دندان پای ریشه درختان (گزارش روز)
صدیقه توانا
ریشهها را بیرون میکشند و درختان را میکشند، گاهی در روز روشن مقابل چشم شهر میآیند و باغها را با خاک یکسان میکنند تا برجی یا مجتمعی جای درختان را بگیرد و به آسمان برود.
لودرهای تیز دندان را به جان نازک و حساس درختان میاندازند و آن را از حیات ساقط میکنند، درختانی که مظهر زندگی هستند و نشانه سرسبزی و شادابی و زیستن، این سرو قامتان قطع میشوند و جای آنها محلی تنگ و تاریک و آپارتمانهای قوطی کبریتی و برجهای سر به فلک کشیده بنا میشود تا مکانی شود برای زیستن و چه خودخواهانه حق زیستن درختان گرفته تا جای آن محلی برای زندگی انسان ایجاد شود.
برخی از ما آنقدر بیرحمانه و قصیالقلب تیشه به ریشه درختان و جنگل میزنیم و سریع جاده میسازیم و ویلا درست میکنیم که اگر دیروز با تنها فرزند خردسالمان از دل جنگل میگذشتیم و لذت میبردیم، امروز که او فقط کمی قد کشیده و از آنجا رد میشویم، نمیداند اینجا که این ویلاها سراز خاک درآوردهاند آیا همان جنگل دیروز است!
متاسفانه طی سالهای اخیر شاهد قطع درختان در سطح شهرها، جنگلها و باغها و معابر عمومی برای کاربریهای متعدد ساختوساز، راهها، جادهها، اتوبانها و بزرگراهها هستیم، براستی چرا مدیریت شهری ما به سمتی پیش میرود که درخت را مانع توسعه میدانیم و با این نگاه به قلع و قمع آنها میپردازیم؟ مگر نه آن است که درخت در کلان شهرها مکملی برای محیطزیست و زندگی شهرنشینی محسوب میشود و جنگلها نصف اکسیژن موردنیاز جهان را تولید میکنند و جزو ثروت ملی یک کشور است ولی وقتی بحث درآمدزدایی به میان میآید برخیها چشمها را به روی این واقعیت بسته و آگاهانه مجوز تخریب باغها را صادر و ساختوسازها آغاز میشود!
و باز مگر نه آن است که براساس قانون اگر کسی درخت را قطع کند باید به مراجع قضایی معرفی شود و ضمن آن که هزینه قطع درخت را باید بدهد، مکلف میشود در جایی دیگر درخت بکارد و البته در برخی موارد 6 ماه حبس هم باید بکشد، اما چرا شاهد چنین برخوردهای قضایی با متخلفان نیستیم؟ و اصلا آیا تا به حال شنیدهاید که فردی را بخاطر قطع کردن درخت جریمه کرده یا به زندان انداختهاند؟
چرا همیشه برای ادامه بقا و زندگی انسان، اولین موجود زنده دیگری که باید قربانی شود، درخت کاندید موردنظر قرار میگیرد؟ درخت و درختکاری لازمه زندگی شهرنشینی است، داشتن هوای پاک و عاری از آلودگی مستلزم داشتن فضای سبز درختکاری شده است، حال چگونه برخی بدون توجه به این تاثیرات فیزیکی مهم تاثیر درخت بر کاهش آلودگی هوا و نفس کشیدن شهر به بهانههای مختلف جان آنها را میگیرند تا بتوانند به جای باغ، محل تجاری، اداری، مسکونی و پارکینگ و... بسازند؟ چرا جنگلها که یک نعمت خدادادی و یک سرمایه ملی و مکانی برای تفریح است از بین میرود و در دل جنگل جادهسازی میشود؟
در دو شماره گزارش پیشرو مسئولان شورای شهر و کارشناسان محیطزیست به این چراها پاسخ میگویند. دراین گزارش با ما همراه باشید.
قتل عام درختان بیزبان!
در چندین جلسه قبل شورای شهر فیلم مستندی از قتل عام درختان بیزبان در منطقه کن به نمایش درآمد و رئيس کمیته محیطزیست و خدمات شهری شورای شهر با اعلام اینکه از سال 86 تا 88، بیش از 4هزار و 235 هکتار از سطح باغهای تهران حذف شده است گفت: به جای این باغها کاربریهای ثانویه ناسازگار اعم از سنگبری، گورستان ماشین، دامداری، تفکیک زباله انبار و پارکینگ در محدوده آنها ایجاد شده است. خلاصه آن که پخش این فیلم علاوه بر آن که احساسات اعضای شورای شهر را خدشهدار کرد، منجر به این شد که، اعضا به یک فوریت طرح الزام شهرداری تهران به ارائه برنامه عملیاتی ساماندهی و تبدیل باغات کن به فضای سبز عمومی و همکاری در ثبت آنها به عنوان میراث فرهنگی طبیعی شهر رای موافق بدهند.
البته همیشه پروندهها این طور ختم به خیر نمیشود و ما شاهد تخریب باغهای زیادی در محدوده کلان شهرها در سراسر کشور از جمله تهران هستیم.
اینکه چرا این اتفاق روبه افزایش است و مسئولان خود را به خواب زده و صدای ارهها و لودرها را نمیشوند سوالی بود که باعث شد تا با محمد حقانی رئیس کمیته محیطزیست و خدمات شهری شورای شهر گفتوگوی تلفنی انجام دهیم و توضیحات وی را بشنویم.
حقانی درسخنانی با اشاره به اینکه متاسفانه ما مسائل را ریشهای بررسی نمیکنیم که چرا به این حال و روز افتادیم حال که درخت مظهر زیبایی و نعمتی است خدادادی، چرا باید به عنوان عامل بازدارنده در مدیریت شهری تلقی شود، خاطر نشان میکند: «واقعیت این است که اگر ما بخواهیم عینیتر با این مسئله برخورد کنیم، باید ببینیم جمعیت شهر تهران چقدر اضافه شده است سمتوسوی چهارگانه تهران، از چهار طرف توسعه مییابد حتی در ارتفاعات و دامنه البرز و بالای خط 1800 که بارها و بارها رهبر معظم انقلاب تاکید کردند که اینجا البرز است، اینجا تهران نیست، این منطقه را از بین نبرید، چرا دامنه البرز را با تهران اشتباه گرفتهاید؟ ولی باز کسی توجه نمیکند. ایشان در توصیف زیبایی فرمودند که وقتی درختان را تا یقهاش خاک میریزند، احساس خفگی دست میدهد.
رئيس مرکز کمیته محیطزیست و خدمات شورای شهر تهران در ادامه با طرح این سوال میگوید: «چرا باید سیستم مدیریتی ما براین اساس باشد که تهران را صاحب همه چیز و همه امکانات کنیم و جاهای دیگر نیز خالی از امکانات باشد؟! متاسفانه ما براساس دادههای طبیعی کشور را سیستم و طبقهبندی نکردیم و با توجه به ظرفیت طبیعی کشور، جمعیت توزیع نشده است. طبیعی است وقتی جمعیت در تهران متمرکز شود اکثر کارخانهها، دانشگاهها، مراکز درمانی و... در اینجا تمرکز مییابد و این جمعیت نیاز به مسکن پیدا میکند و ارزش زمین به طور طبیعی بالا میرود و نهایتا وقتی ارزش اقتصادی زمین بالا میرود، باغها دچار دستبرد و خدشه قرار میگیرد.»رئیس مرکز کمیته محیطزیست و خدمات شورای شهر یکی دیگر از دلایل تخریب باغها را درآمدهای ناپایدار حاکم بر شهرداری بیان کرد و در این مورد خاص به توضیحات بیشتری میپردازد و میگوید: «شهرداری دنبال درآمد بیشتر است: بدون آنکه توجه کند که این درآمد بیشتر درآینده هزینههای زیادی را به شهر، شهرداری و مردم تحمیل میکند و در این بین متاسفانه تعریفی از درآمد برای شهر و شهرداری نداریم، حال آنکه معتقدیم درآمد شهرداری باید پایدار باشد نه ناپایدار و میبینیم که بیش از نیمی از درآمد شهرداری متکی بر ساخت و ساز است، غافل از آنکه این ضرر است نه منفعت و درآینده تنها برای مدیریت شهری ضرر و خسارت برجای خواهد گذاشت.»
سند حمایتی از باغها در دست تدوین
از آقای حقانی میپرسم چگونه میتوان جلوی این تخلفات را گرفت و مشکل اصلی کجاست که تاکنون اقدامی مؤثر برای جلوگیری از قطع درختان صورت نگرفته است؟ در پاسخم میگوید: «نقص قوانین و مقررات باعث شده که متاسفانه باغات در معرض تخریب قرار گیرد. وقتی براساس قانون برای تخریب باغی به مراجع قضایی شکایت میشود آنطور که باید و شاید مراجع قضایی اهرم قانونی برای برخورد با متخلفان ندارند و متخلف تحت پیگیری قرار نمیگیرد. متأسفانه مصوباتی در شورای شهر با عنوان برج باغ وجود دارد که در دور سوم شورای شهر به تصویب رسید که براساس آن 30 درصد از سطح باغها به مالک و بقیه به صورت باغچه یا خود باغ باقی بماند و تخریب نشود ولی در عمل به این قانون عمل نشده و بعضا تا 50 درصد در اختیار مالک قرار میگیرد و 50 درصد بقیه به صورت باغ باقی میماند و این روزها هم همه به ساخت پارکینگ و ساختمان روی میآورند و صددرصد سطح زمین خاکبرداری میشود و صددرصد باغ به جای 30 تا 40 درصد تخریب شده و از بین میرود.»
به او میگویم آیا در شورای شهر هیچ برخوردی با این مسئله صورت نگرفته و آیا اقدامی برای پیشگیری از این وضعیت انجام شده است؟ آقای حقانی میگوید: «در شورای شهر با کار گروهی از کمیسیون شهرسازی و سلامت و محیطزیست روی این مورد کار میکنیم تا این مشکل انشاءالله حل شود. ولی هر جا صدور پروانهای صورت میگیرد امیدی به نگهداری درخت وجود ندارد، منافع اقتصادی صاحب باغ ایجاب میکند که منافع عمومی را در نگهداری درخت نادیده بگیرد و ما در شورای شهر دنبال سند حمایتی از باغات هستیم.
رئیس کمیته محیط زیست و خدمات شهری شورای شهر در ادامه خاطرنشان میکند: «همچنین طرحی ارائه دادیم که براساس آن باغات کن آخرین باغهای باقیمانده از تهران که به هم پیوسته، متمرکز و دستنخورده باقیمانده و به عنوان میراث طبیعی محسوب میگردد مورد حفاظت قرار گیرد و از قطع درختان این باغ جلوگیری به عمل آید.»
ریختن دوغ و سم پای درختان
رضا تورجی 42 ساله و ساکن شهریار است. شغل آزاد دارد و هر روز مجبور است مسیر شهریار-تهران را برای رسیدن به بازار طی کند. یکی از دوستان او را معرفی کرد تا برایمان از آنچه که شاهدش بوده بگوید، قطع درختان توسط دوغ و اسید. ابتدا حرفش را باور نکردم ولی وقتی تلفنی با آقای تورجی صحبت کردم با تایید این موضوع در مورد جزییات نابودی باغها توسط دوغ و اسید چنین میگوید: «برخی از مالکان باغهای شهریار برای آنکه سودهای آنچنانی از فروش زمینهای خود کسب کنند پای درختان باغ اسید یا دوغ ریخته و ظرف مدت کوتاهی تمام درختان یکباره خشک میشوند، و ماموران هم به راحتی صدور مجوز قطع درختان خشک شده را صادر میکنند و در این میان البته زد و بندها را نباید نادیده گرفت!»
البته گزارشگر کیهان به این گفته اکتفا نکرده و برای صحت بیشتر، موضوع را با محمد حقانی رئیس کمیته محیط زیست و خدمات شهری شورای شهر تهران در میان گذاشته است. وی هم در تایید صحبتهای این شهروند میگوید: «متاسفانه این اتفاق در داخل تهران هم میافتد و باغی بدین گونه تخریب میشود. این اتفاق زمانی رخ میدهد که منافع فرد ایجاب کند به هر شکل و ترتیب انهدام و تخریب باغ به انحاء مختلف باید صورت گیرد، و ما هم قانونا دستمان بسته است.»وی اضافه میکند: «در حریم شهر تهران حدود 950 هکتار باغ و اراضی مزروعی داریم که هر روز در دست تخریب است و واقعا یک فکر اساسی باید در این مورد شود و البته دغدغه شخص مقام معظم رهبری هم هست که بارها و بارها تاکید کردند زیستگاههای مردم را از بین نبرید، تنفسگاههای مردم را برای نفس کشیدن آنها حفظ کنید و ما هم در اجرای منویات مقام معظم رهبری و اجرای قانون انشاءالله، دنبال مطالبات مردم هستیم و از همه نهادها و تشکلهای مردمی و گروههای مذهبی و حتی ائمه جماعات مصرانه میخواهیم به اهمیت درخت تاکید کرده و همه را آگاه کنند و امیدواریم بتوانیم در شورای چهارم تمام درختان کشور را حفظ کنیم.»
عارضه قطع درختان در شهرهای دیگر
عارضه قطع درختان فقط در شهر تهران وجود ندارد، بلکه در همه شهرها متأسفانه شاهد این وضعیت اسفبار هستیم ولی این مسئله و تخلف بیشتر در شهرهای پرجمعیت که به درختان نیاز بیشتری هم دارند، اتفاق میافتد.
دکتر محمد خسروشاهی رئیس بخش تحقیقات بیابان در مؤسسه جنگلها و مراتع کشور در گفتوگو با گزارشگر کیهان با اشاره به اینکه شهرهای پرجمعیتتر به دلیل آلودگی هوا نیاز بیشتری به فضای سبز شهری و باغها و درختان دارند به مسئله قطع درختان از این منظر نگاه میکند که متأسفانه مشکلاتی که در کشور رخ داده به این موضوع برمیگردد که به منابع طبیعی، جنگلها و مراتع بها ندادیم.
وی بر این باور است که سالهای سال است که کارشناسان میگویند به دلیل آنکه کسانی که دستاندرکار شهرسازی و ساخت و ساز هستند و فواید و آثار زودبازده را میبینند و اقدام به ساخت اتوبان و بزرگراه میکنند دست به قطع درختان میزنند و از مضرات آن غافلند و در این میان گوش شنوایی نیست.
رئیس بخش تحقیقات بیابان مؤسسه جنگلها و مراتع کشور در ادامه میگوید: «ما به این مسئله توجه زیادی نکردیم که کشور ما کمترین سرانه جنگل یعنی 2 دهم هکتار را دارد و فقط 1/4 سرانه جهانی را داریم و با این محدودیت جنگلی باز دست به تخریب جنگلها و قطع درختان میزنیم.»دکتر خسروشاهی به وضعیت اسفبار ساخت و ساز در کلاردشت و نابودی درختان در این منطقه اشاره کرده و میگوید: «در کلاردشت سراسر پوشش جنگلی داشتیم ولی الآن تا چشم کار میکند ویلاسازی شده است و وقتی باران میبارد، خاک حاصلخیز را میشوید و از دسترس خارج میکند.»به او میگویم به نظر شما این اتفاقات ناخوشایند ناشی از چیست؟ میگوید: «شاید به ناآگاهی مسئولان برگردد. اگر مسئولان ما قدری آگاهی بیشتری داشتند و اهمیت درخت را میدانستند، شاید به این روز نمیافتادیم. مسئولان، خطبا و وعاظ باید در سخنرانیها و منابر خود به حفظ جنگل و سرسبزی جامعه و محافظت از درختان تاکید کرده و مردم را آگاه کنند. این آگاهی بخشی خیلی مؤثر است.»وی در ادامه همچنین به اهمیت جنگلها و مراتع تاکید کرده و این اهمیت را از این بعد مورد توجه قرار میدهد که جنگلها و مراتع و به طور کلی گیاهان سبز در نتیجه عمل کربنگیری مرتبا گازکربنیک هوا را جذب نموده و گاز اکسیژن پس میدهند. وی در توضیح بیشتری میگوید: «هنگام کربنگیری درختان از 264 گرم انیدریدکربنیک هوا مقدار 192 گرم اکسیژن آزاد میشود، از این نظر هر هکتار جنگل قادر است سالانه 2/5 تن اکسیژن آزاد کند.»با این حساب فقط جنگلهای شمال کشور میتواند اکسیژن لازم برای 19 میلیون نفر را در طول یکسال تامین کنند. در مجموع حدود 60 درصد از اکسیژن مصرفی جهان به وسیله فضای سبز تامین می شود. از این رو تلطیف هوا و تامین اکسیژن مورد نیاز جانداران یکی از فواید مهم جنگل و فضای سبز میباشد.