جلوههای حیرتانگیز از عفاف و غیرت در واقعه کربلا
چگونه امام حسین(ع) را یاری کنیم؟ (بخش ششم)
آیتالله سید حسن عاملی
باید بدانیم که تکلیف ما در برابر نهضت و خون مقدس امام حسین(ع) با عزاداری تمام نمیشود، وظیفه ما با صد لعن و صد سلام تمام نمیشود، امام حسین(ع) در علت قیام خود فرمودهاند: لنحیی المعالم من دینک(1)، میخواهم تابلوهای دینداری را در حوزه تمدن اسلامی احیا بکنم.ما زمانی میتوانیم دین خود را به آن سرور شهیدان ادا کنیم که در مسیر مرام او باشیم.اینکه حضرت فرمودند: من آمدهام تا تابلوهای دین را احیا کنم، به این معناست که حیات اجتماعی دین احیا شود؛ یعنی وقتی کسی داخل شهری از شهرهای مسلمانان میشود، بگوید این شهر، شهر مسلمانهاست، قرار نیست که بعد از عاشورا از امام حسین(ع) خداحافظی کنیم،حیف است سر مبارک امام حسین برای ده روز از قفا بریده شود،قرار نیست این ده روز عزاداری، بدون خروجی باشد و الا امام حسین(ع) و عزای او را نعوذ بالله بازیچه قرار دادهایم و با دین خدا بازی کردهایم،خداوند در کمتر جایی به پیغمبر میفرماید:اینها را رها کن امّا درخصوص کسانی که دین خود را ملعبه قرار دادهاند، از این تعبیر وحشتناک استفاده کرده و فرموده: «رها کن کسانی را که آیین خود را به بازی میگرفتند و زندگی دنیا،آنها را مغرور ساخته بود. با این قرآن به آنهایادآوری کن که گرفتار اعمال خود نشوند. جز خدا نه یاوری دارند و نه شفاعتکنندهای و هرگونه عوضی بپردازند از آنها پذیرفته نخواهد شد، آن کسانی هستند که گرفتار اعمالی شدهاند که خود انجام دادهاند،نوشابهای از آب سوزان برای آنها است و غذاب دردناکی به خاطر اینکه کفر میورزیدند.»(2)
اگر بعد از محرم از امام حسین(ع) حیا کردیم و به عشق آن حضرت از حرام برائت جستیم ،اگر واهمهای قدسی در مقابل گناه پیدا کردیم، آنگاه معلوم میشود که در محرم و در محافل عزاداری از ما به خوبی پذیرایی کردهاند.هر عزادار باید دقت کند که آیا قبل محرم و بعد محرم او فرقی کرده یا نه؟ اگر فرقی نکرده «عاملة ناصبة» شده است این اصطلاح قرآنی است.خداوند میفرماید: در روز قیامت عدهای عاملة ناصبة هستند(3)؛ عاملة، یعنی بسیار عمل کرده است؛ امّا ناصبة است؛ یعنی فقط خودش را به زحمت انداخته است.
خروجی عزاداری، سنخیت با مرام و راه امام حسین(ع) است.در زیارتنامه امام حسین (ع)میخوانیم: و انک صادق صدیق فیما دعوتالیه(4) و تو راستگو و صديقي (ولي راستين خدايي)، و به هر چه فراخواندي صادقانه فراخواندي...
عزادار باید تصمیم بگیرد عزم خود را جزم کند که دست خود را در دست امام حسین(ع) بگذارد و بگوید من هم صادق و صدیق شدم؛ یعنی دیگر محال است از زبانم دروغ بیرون بیاید بلغ ما بلغ، یعنی هر چه میخواهد بشود؛ یعنی برای پرداختن بالاترین هزینه برای اینکه دروغ نگویم، حاضرم. عزادار به عشق امام حسین(ع) باید این اصل نفیس اخلاقی را برای خود منشور و استراتژی رفتاری و تربیتی قرار بدهد.
یکی از مرامهای امام حسین(ع) امر به معروف و نهی از منکر است و بلکه حضرت به خاطر این اصل به کربلا آمده است و یزید را به عنوان بزرگ منکر معرفی کرده است.اگر قرار باشد در مجلسی شراب نوشیده شود و مدعی عشق امام حسین(ع) برود صرفا در آن مجلس شرکت کند،با این کار نعوذ بالله امام حسین (ع) را استهزاء کرده است و بلکه قدرت نفوذ دستگاه امام حسین(ع)را زیر سؤال برده است،چنین شخصی سر خود کلاه گذاشته است، سر امام حسین (ع) هیچوقت کلاه نمیرود،حال عزادار باید با این عیار خود را بسنجد که چقدر امر به معروف و نهی از منکر دارد؟ آیا در برابر منکر تغیّر دارد؟ آیا به خاطر خدا غضب میکند؟ مگر امیرالمؤمنین(ع) نفرمود: لا یضیع لله حد و انا حاضر(5)؛ تا من باشم ، هيچ حدّي از حدود الهي ضايع نخواهد شد؛ یعنی محال است جایی حکم خدا ضایع شود و من آنجا حاضر باشم. با اعتذار فراوان میگوییم آیا امام حسین(ع) در چشم مدعی عشق به اباعبدالله منزلتی به اندازه منزلت معبود هندوها دارد؟ طلاب معظم هندوستان نقل میکردند که در هندوستان اگر یک هندو گوشت گاو بخورد، دیگر هندوها هیچگاه در خانه او آب هم نمینوشند و میگویند او قدسیت مقدس ما را از بین برده است.
آیا تا حال فکر کردیم که جمله کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا میخواهد چه بگوید؟ میخواهد بگوید اردوگاهت را مشخص کن. زمانی که در زیارت عاشورا میگویی: انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم یعنی:ای حسین! من درسم را از تو و تاثیرم را از قیام تو گرفتم و اردویم را مشخص کردم؛ یعنی داخل اردوگاه تو شدم، یعنی آمادگی دارم تو دستوردهی و من اجرا کنم؛ یعنی میخواهم برای تو شرطهًْ الخمیس شوم. شرطهًْ الخمیس حدود هزار نفر در زمان حضرت امیر بودند که شمشیرشان همیشه همراهشان بود، آنها با امیرالمومنین پیمان بسته بودند که حضرت هر چه اراده کرد، آن را سریعا عملیاتی کنند و در مقابل، حضرت بهشت را برای آنها تضمین کرده بود. انسانهای بسیار بزرگی عضو شرطهًْ الخمیس بودند.خمیس به لشکر میگویند؛ زیرا لشکر را به پنج بخش تقسیم میکردند میمنه و میسره و قلب و طلیعه و...
حضرت میفرماید: «من احبنا فلیعمل بعملنا»(6)، هر کس ما را دوست خود گرفته است در دوستیاش صادق باشد و ببیند ما چه کاری انجام میدهیم ،او هم همان کار را انجام دهد؛ الشیعهًْ من شایعنا(7)؛ شیعه کسی است که دنبالهرو ما باشد.حضرت میفرماید: ماآمن بالقرآن من استحل محارمه(8)؛ کسی که حرام قرآن را حلال کند،به قرآن ایمان نیاورده است.خداوند با 16 آیه دستور حجاب داده است و فقط در سوره نور تعبیر «فَرَضْنا» (واجب کردیم) آورده است، خداوند میفرماید: «سورهای است که آن را فروفرستادیم و عمل به آن را واجب نمودیم و در آن، آیات روشنی نازل کردیم، شاید شما متذکر شوید.»(9)
حال آیا ممکن است زن مسلمانی 16 آیه قرآن را زیر پای خود بگذارد و ادعای تبعیت از قرآن یا دوستی امام حسین(ع) را داشته باشد و در خروجی دنیا به نکیر و منکر بگوید: الله ربی و القرآن کتابی والحسین امامی...؟
خداوند فقط در موضوع ربا تعبیر به محاربه با خدا کرده است،آیا ممکن است مسلمانی ربا بخورد و انسانهای مضطر را خانه خراب بکند و در عین حال در عزای امام حسین(ع) جامه سیاه بپوشد؟ حضرات معصومین فرمودهاند:«ما آمن بالله من استحل محارمه» ، هر کس حرام خدا را حرام نداند، به او ایمان نیاورده است و در روایت است هر قدر که به قرآن عمل کردهای ،آن را قرائت کردهای، والا قرآن را قرائت نکردهای!
عالمگیر شدن کربلا به خاطر درسهایش است،شیعه نیز که مقام «شیعتک علی منابر من نور»(10) را دارد به خاطر عمل به این درسهاست،شیعه اگر از این درسها سهم و حظ و بهره و نصیب نداشته باشد با امام حسین(ع) بیگانه است، در این صورت آنها حق دارند به ما بگویند «مَالِي لاَ أَرَي فِيكُمْ سِمَهًْ شِيعَتِنَا»(11)؛ «ای حاضران، چرا در شما علامت شیعیان را نمیبینم؟ این را حضرت امیر به کسانی که پشت سرش نماز میگزاردند فرمودند. امام حسین(ع) به خاطر این درسها استنصار کرده است. استنصار، یعنی طلب نصرت، تمام ائمه استنصار دارند و کمک میخواهند؛ همه میگویند:اعینونی بورع و اجتهاد و عفّهًْ و سداد(12)؛ مرا یاری کنید به پارسایی و - در پارسایی- کوشیدن و پاکدامنی و درستی ورزیدن. اگر این ارزشها کمک به آنها است، پس ضد آنها اهانت به آنها است، اگر آن کار دیگر بکنیم، انگار آنها را به خذلان کشاندهایم و آنها را خوار و به آنها اهانت کردهایم.
در کتاب کرامات رضویه مینویسد: تاجری از اهل تهران به زیارت حضرت رضا(ع)رفت همان زمانی که او در مسافرت بود،یکی از دوستانش در خواب میبیند که به حرم امام رضا مشرف شده است، میگوید: دیدم که دوستم وارد حرم شد ،در حالی که امام رضا در بالای ضریح نشسته است، دیدم که تاجر از روبروی حضرت آمد و نیزهای به ایشان پرتاب کرد به گونهای که امام ناراحت شدند ، باز آن طرف ضریح رفت و نیزهای دیگر به حضرت پرتاب کرد،بار سوم به پشت حضرت رفت و از پشت نیز نیزهای به پشت حضرت زد و آن نیزه به حضرت اصابت کرد و در اثر آن امام به زمین افتادند. من از خواب بیدار شدم در این فکر بودم که این چه خوابی بود که من دیدم؟ تا اینکه این تاجر از سفر آمد به دیدارش رفتم گفتم برای چه به مشهد رفته بودی؟ گفت: برای زیارت؛ او را به حرف گرفتم تا راز ماجرا معلوم شود، امّا نتیجهای نگرفتم و مجبور شدم خواب را برایش تعریف کنم. او با شنیدن خواب شدیداگریست و گفت: حقیقت این است که من وقتی به حرم مشرف شدم دیدم خانمی دستش را روی ضریح گذاشته است من نیز دستم را روی دست او گذاشتم، او به آن طرف ضریح رفت، من نیز دنبال او رفتم و همین کار را کردم تا اینکه به ضلع سوم ضریح رفت و من نیز دنبال او رفتم ،دستش را که روی ضریح گذاشت ،من نیز دستم را روی دست او گذاشتم ،آنجا بود که از او پرسیدم اهل کجا هستی؟ گفت: اهل تهران و اینگونه باهم آشنا شدیم و با هم از سفر برگشتیم. از این حکایت معلوم میشود شیعه که معصیت میکند کار او اذیت و آزار ائمه است.
ــــــــــــــــــــــــــ
۱.بحارالانوار، ج 65، ص 192.
2.انعام/ 70
3.غاشیه / 3
4. زیارت روز اول ماه رجب
5.نهجالبلاغه ، خطبه 72.
6 . الخصال، ج 10، حدیث 614.
7 .تحف العقول، ص 104.
8. کنزالعمال، ج 1 ، حدیث 2844.
9. نور/ 1 و 2.
10. بحار الأنوار ، ج ٧ ،ص ١٧٩(تعبیری از پیامبر اکرم(ص) درتوصیف شیعیان حضرت علی(ع) که فرمود : یا علی پیروان تو در قیامت بر منبرهای از نور قرار دارند)
11. الصواعق، ص 154؛ بحارالانوار، ج 68، ص 192.
12. نهجالبلاغه، نامه 45