کد خبر: ۳۱۵۷۲۳
تاریخ انتشار : ۱۱ مرداد ۱۴۰۴ - ۲۱:۰۶

مراقب فریب جنگ روانی دشمن باشیم!(یادداشت روز)

از صبح روز جمعه چند خبر در صفحات مجازی در حال بازنشر است که در آن ادعا شده دیپلمات‌های سفارتخانه‌های چند کشور اروپایی مستقر در تهران در حال ترک کشور هستند که از اساس این خبرها کذب است. در راستای همین خبر دروغ‌، چند سایت خبری نشان‌دار همسو با پهلوی و نتانیاهو در اینستاگرام که در جنگ 12 روزه‌، جاده صاف‌کن و پیاده‌نظام سربازان اسرائیل و یار دوازدهم کاخ سفید برای عملیات نظامی علیه کشورمان بودند‌، شایعاتی مبنی بر حمله قریب‌الوقوع به ایران را به موازات مدعای خروج دیپلمات‌های چند کشور اروپایی با هدف التهاب‌آفرینی در جامعه ایران دامن زدند.اما مرجع گزاره‌های این اخبار کذب را در کجا باید جست‌وجو کرد و چرا با وجود آرامش در جامعه یکپارچه و متحد ایران‌، آنها دست به انتشار این اخبار فیک و عملیات روانی علیه ملت ایران می‌زنند. به این دو گزاره خبری که مبنای این اخبار و شایعات بوده‌، توجه کنید: 
1- وزارت خارجه آمریکا هشدار درجه 4 برای ایران صادر کرد و گفت؛ هم‌اکنون هر فردی که قصد سفر به ایران را دارد، باید در تصمیم خود تجدید‌نظر کند. تکرار می‌کنیم؛ شهروندان ایالات متحده نباید به ایران سفر کنید!
 این هشدار درحالی است که تا پیش از جنگ 12 روزه به‌ندرت شاهد سفر آمریکایی‌ها به ایران بودیم و حتی شهروندان ایرانی دارای تابعیت آمریکا هم به سهولت نمی‌توانستند به ایران سفر کنند چراکه با مشکل تهیه ویزا مواجه بودند. لذا بعضا با سفر به کشور ثالث خانواده‌های خود را ملاقات می‌کردند و پس از بازگشت هم با سؤالات زیاد پلیس آمریکا مواجه می‌شدند. به طریق اولی‌، پس از جنگ 12 روزه و آن جنایت بزرگ آمریکا در حمله به مراکز هسته‌ای کشورمان‌، شرایط آمدن همین شهروندان دوتابعیتی به ایران با ممانعت‌هایی از سوی مقامات آمریکایی رو‌به‌رو بوده است. بنابراین؛ اصل این هشدار و منع کردن سفر به ایران‌، در این شرایط نمی‌تواند موضوعیتی داشته باشد. مگر اینکه با این حرکت، آمریکایی‌ها می‌خواهند یک عملیات روانی سنگین و نوعی وحشت از قریب‌الوقوع بودن جنگ را تداعی کنند و شکستی که در جنگ 12 روزه از 
ثبات قدم ملت ایران در دفاع از کشورشان خوردند را جبران کنند.
2- رژیم صهیونیستی به وابستگان خود در شبکه‌های اجتماعی فارسی‌زبان ابلاغ کرده که تولید محتوا درباره نزدیک بودن حمله به ایران را تشدید کنند و با ادبیات سخیفی همچون اظهارات وزیر دفاع اسرائیل که گفته؛ در حمله‌ای که نزدیک است هیچ نقطه امنی در ایران باقی نخواهد ماند، به‌دنبال اعتبار‌بخشی به تهدیدات توخالی خود هستند. یاوه‌گویی‌هایی که عمدتا مرجع تولید آن شبکه فاسد «اسرائیل اینترنشنال» و رسانه‌های وابسته به پهلوی است. در حالی که همه می‌دانند ضربه‌ای که صهیونیست‌ها در جنگ 12 روزه خوردند کمر آنها را شکست و به این زودی‌ها قابل ترمیم نیست و در صورت اقدامی دیگر، مرگ خود را رقم خواهند زد.
آیا در این گزاره‌ها و جنگ روانی دشمن علیه ملت ایران‌، فقط باید استناد به اظهارات مقامات آمریکایی، رژیم صهیونیستی و یک مشت سرسپرده و مزدور پهلوی و رسانه‌های وابسته به آنها کرد یا اروپا یک پای ثابت این جریان است. دراین باره می‌توان گفت:
- تروئیکای اروپا (فرانسه، آلمان و انگلیس) در حالی بعد از جنگ 12 روزه رژیم صهیونیستی و آمریکا و البته دفاع جانانه ملت ایران‌، خواهان مذاکره با ایران شدند و در مذاکرات استانبول در سوم مرداد‌ماه جاری شرکت کردند که همزمان کشورمان با تهدید «مکانیسم ماشه» مواجه بود. در همین ارتباط، «ژان نوئل بارو»، وزیر خارجه فرانسه چند روز پیش در سخنانی به مناسبت دهمین سالگرد توافق هسته‌ای ایران موسوم به برجام که در سال ۲۰۱۵ منعقد شده بود، در سخنانی تهدید‌آمیز گفته بود «اگر هیچ توافقی با ایران بر سر برنامه هسته‌ای‌اش تا پایان ماه اوت (نهم شهریور) حاصل نشود، مکانیسم ماشه فعال خواهد شد و پاریس بار دیگر تحریم‌های جهانی علیه ایران را اعمال خواهد کرد.» این مقام فرانسوی مدعی شده بود: «ایران پایبندی‌هایی را که ۱۰ سال پیش در طول مذاکرات هسته‌ای متعهد شده بود، نقض کرده است؛ از این‌رو فرانسه و شرکایش حق دارند بار دیگر تحریم‌های جهانی را بر تسلیحات، حوزه بانکی و تجهیزات هسته‌ای که ۱۰ سال پیش آنها را ما برداشتیم، اعمال کند.»
 در حالی شاهد اظهارات این مقام فرانسوی هستیم که برجامی که در سال 1395 به امضا رسیده بود حاصل چند سال مذاکره با همین کشورها بوده است و کشوری هم که توافقنامه برجام را زیر پا گذاشت و از آن خارج شد‌، آمریکای ترامپ بود و اگر قرار است کشوری تاوان برهم زدن این توافقنامه را بدهد این آمریکاست که یک توافق بین‌المللی را نقض کرده است. سؤال اینجاست؛ اکنون که قرار است از مهرماه بخشی از محدودیت‌های برجامی از جمله خرید و فروش تسلیحات برای ایران آزاد شود آن‌هم در شرایطی که رژیم صهیونیستی و آمریکا به کشورمان حمله کرده و آمریکا مراکز هسته‌ای کشورمان را به تعبیر خودشان نابود کرده‌، چرا باید به یکباره‌، بحث« مکانیسم ماشه» برای ایران مطرح شود. این در حالی است که اگر قرار بر تنبیه باشد این آمریکاست که باید توسط دیگر اعضای برجام و از جمله همین سه کشور اروپایی تنبیه شود.
اکنون ملت ایران از خود می‌پرسد چرا باید به کشورهایی که چنین رفتاری دارند و پای میز مذاکره‌، سخن از مکانیسم ماشه و تهدید ایران به بازگشت تحریم‌های شورای امنیت و سازمان ملل می‌کنند‌، اعتماد کند. یکی از مهم‌ترین دلایل بی‌اعتمادی ایران به اروپا، وابستگی راهبردی اروپا به آمریکاست. پس از خروج یکجانبه آمریکا از برجام در سال ۲۰۱۸ (اردیبهشت 1398)‌، این سه کشور اروپایی به‌رغم اعتراض‌های لفظی، نتوانستند یا بهتر است گفته شود نخواستند تعهدات اقتصادی خود را در رابطه با برجام اجرا کنند. «اینستکس» سازوکاری که مثلا اروپا برای حفظ روابط اقتصادی با ایران راه‌اندازی کرده بود‌، عملاً بی‌اثر باقی ماند و درواقع‌، این سازوکار برای ایران «پروژه‌ای نمادین و بی‌خاصیت» بود. در دهه 90 اروپا نه‌تنها از تحریم‌های آمریکا پیروی کرد‌، بلکه برخی کشورها نظیر فرانسه و آلمان در طراحی و اجرای تحریم‌های مالی و بانکی علیه ایران پیشگام بودند. کشورهای اروپایی علی‌رغم شعارهای «چندجانبه‌گرایی» و «استقلال استراتژیک»، در بسیاری از پرونده‌های بین‌المللی مانند موضوع هسته‌ای ایران، عملاً دنباله‌رو سیاست‌های واشنگتن هستند. این مسئله باعث شده است تا تحلیل‌گران ایرانی، اروپا را فاقد اراده سیاسی واقعی برای توافق مستقل و پایدار بدانند.
دوگانگی در گفتار و رفتار اروپایی‌ها از جمله مواردی است که نمی‌توان به این سه کشور اعتماد کرد. اروپا در ظاهر از دیپلماسی دفاع می‌کند، اما در عمل، در موضوعاتی چون تحریم‌ها، برنامه موشکی و نقش منطقه‌ای ایران، به‌طور هماهنگ با آمریکا عمل کرده و مواضع متناقض را از خود بروز می‌دهد. رفتار اخیر آنها در همین مذاکراتی که در استانبول انجام شد و اظهارات غلط وزیر خارجه فرانسه که همزمان ایران را تهدید به استفاده از مکانیسم ماشه کرد از همین جنس رفتار متناقض اعتماد‌سوزی است که اعتماد ایران را سلب کرده است. 
 نکته مهم دیگر اینکه کشورهای اروپایی غالبا از لابی‌های ضدایرانی نظیر منافقین تاثیر می‌پذیرند. این لابی‌ها در پارلمان‌ها و رسانه‌های اروپایی نفوذ بالایی دارند و همواره تصویر منفی از ایران را ترسیم می‌کنند. بنابراین اروپا از نگاه ایران به‌ عنوان یک «بازیگر ثانویه» در ساختار قدرت جهانی دیده می‌شود که فاقد اراده و توان لازم برای اجرای توافق‌های راهبردی است. تجربیات تلخ گذشته، سیاست‌های دوگانه و تبعیت از آمریکا، چهره‌ای بی‌ثبات و غیرقابل اعتماد از اروپا در ذهن ملت ایران ساخته است. در این صورت‌، باید گفت؛ چنین اروپایی به هیچ وجه قابل اعتماد نیست و اظهارات سخیف وزیر خارجه فرانسه در تهدید ایران به استفاده از مکانیسم ماشه‌، تاییدی بر این بی‌اعتمادی است.
آنچه مهم است اینکه در مقطع حاضر نباید فریب جنگ روانی - رسانه‌ای دشمن را خورد. آنچه دشمن در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران پس از دفاع مقدس 12 روزه دنبال می‌کند نه شروع یک جنگ واقعی دیگر، و نه رسیدن به توافقی در مذاکره با اروپاست، بلکه غرب اعم از آمریکا و اروپا با هماهنگی رژیم کودک‌کش صهیونیستی به‌دنبال برهم زدن ثبات و آرامش در جامعه متحد و یکپارچه ایران هستند تا با تهدید‌نمایی، جامعه پیوسته و متحد ایران را دچار بی‌ثباتی و به‌هم ریختگی کنند تا شاید از بستر آن، چیزی که در مواجهه نظامی نتوانستند کسب کنند را به دست آورند. توصیه اندیشکده «واشنگتن» به آمریکا و اسرائیل گویای این واقعیت آشکار است.این اندیشکده اخیرا در توصیه‌ای به آمریکا و اسرائیل در قبال ایران گفته است: «آمریکا و اسرائیل باید یک «کمپین نفوذ چندرسانه‌ای آرام» در ایران راه‌اندازی کنند تا بحث داخلی در مورد سلاح‌های هسته‌ای را شکل دهند. این کمپین باید خطراتی را که دنبال کردن زرادخانه هسته‌ای برای ملت ایران ایجاد می‌کند را برجسته کند». این توصیه را اگر از نگاه جنگ شناختی غرب علیه ایران هسته‌ای مورد بررسی قرار دهیم‌، در خواهیم یافت که آنها در این جنگ شناختی و این توصیه‌، چهار هدف کلان را دنبال می‌کند؛ 1- مسئله‌سازی 2- مقصر‌سازی 3- پیامد‌سازی 4- راهکارسازی. 
به عنوان نمونه؛ این روزها که کشور با برخی ناترازی‌ها در بخش انرژی و آب مواجه است‌، رسانه‌های دشمن مسئله اول مردم ایران را ناترازی آب، برق و گاز معرفی می‌کنند و مقصر آن را نه تحریم‌ها، بلکه حکومت می‌دانند و سیاست هسته‌ای و منطقه‌ای ایران و دنبال کردن برنامه موشکی ایران را عامل این ناترازی‌ها دانسته و کلامی هم از تحریم‌های این 46 سال علیه ملت ایران نمی‌گویند. در نتیجه این صغری و کبری چیدن‌ها، پیامد چنین وضعیتی را نابودی زندگی مردم، فلاکت و بدبختی آنها تحلیل و تفسیر می‌کنند و راهکار آن را دست کشیدن از برنامه هسته‌ای‌، موشکی و منطقه‌ای ایران پیشنهاد می‌کنند و حتی با وقاحت تمام، راهکار نهائی را تغییر رژیم از طریق اعتراضات اجتماعی می‌دانند تا شاید کاری که نتوانستند با جنگ 12 روزه و تسلیم ملت ایران به آن برسند را با کمپین‌سازی رسانه‌ای و به‌هم ریختگی اجتماعی به‌دست آورند. پروژه‌ای که بارها در سال‌های گذشته به آن متوسل شده و با پاسخ دندان‌شکن ملت با بصیرت ایران مواجه شده‌اند. در این شرایط‌، باید به‌شدت مراقب فریب این جنگ روانی و شناختی دشمن باشیم تا به یاری پروردگار از این پیچ سخت تاریخی به سلامت عبور کنیم و دشمن را در رسیدن به آرزوهای واهی خود ناامید سازیم.

حسن رشوند