اخبار ویژه
اصلاحطلبان در انتخابات 1400 کارنامه قابل ارائه به مردم ندارند
افراطیون مدعی اصلاحات پس از 7 سال سوءاستفاده از دولت، اکنون میگویند: دیگر دنبال «کاندیدای اجارهای» نیستند.
این ادبیات سخیف در حالی است که طیف مذکور نه در سال 92 و نه در سال 96 نگفتند روحانی نامزد اجارهای آنهاست. اما اکنون که استفاده خود را کرده و ناکارآمدی خود را هم پای دولت روحانی نوشتهاند، سعی میکنند با تنزّهطلبی، کلاهبرداری جدیدی را برای انتخابات سال آینده تدارک کنند.
در همین زمینه محمود میرلوحی به روزنامه آرمان گفت: به جز احزابی که در انتخابات مجلس لیست دادند، دیگر احزاب اصلاحطلب، طرفدار حمایت از نامزد اجارهای در سال 1400 نیستند.
غلامعلی رجایی هم گفته است کاندیدای اجارهای مشکل اصلاحطلبان را حل نمیکند. آقای روحانی از فرصتهای به دست آمده به خوبی استفاده نکرد.
وی افزود: عملکرد دولت آقای روحانی منتسب به جریان اصلاحات میشود و مردم از اصلاحطلبان بهعنوان حامی این دولت میخواهند در مقابل عملکرد دولت پاسخگو باشند. آقای روحانی با وجود توفیقاتی که در مدیریت کشور بدون فروش نفت به دست آورده اما در عمل موفق نشده مشکلات معیشتی مردم را حل کند که در شرایط کنونی مهمترین مشکل مردم است. سیاستهای اقتصادی نامناسبی که دولت آقای روحانی در پیش گرفته نه تنها وجهه دولت اعتدال را تحتالشعاع قرار داده؛ بلکه به وجهه اصلاحطلبان نیز در بین مردم آسیب زده است. آقای روحانی باید پایگاه اجتماعی خود را حفظ و به شکلی عمل میکرد که این پایگاه اجتماعی را پس از خود به جریان اصلاحات تحویل میداد. این در حالی است که چنین اتفاقی رخ نداده و امروز اصلاحطلبان با چالش پاسخگویی در مقابل عملکرد دولت آقای روحانی مواجه هستند.
رجایی گفت: اصلاحطلبان با موانعی مواجه هستند که برخی از آنها خودساختهاند. بهعنوان مثال اصلاحطلبان نباید رویکردی در پیش میگرفتند که شهردار تهران سه بار تغییر کند. اگر از همان ابتدا اجازه میدادند فردی مانند محسن هاشمی به عنوان شهردار تهران انتخاب شود هم وضعیت تهران بهتر بود و هم نیاز به تغییر شهردار وجود نداشت. با این وجود انتخابهای دیگری در دستور کار قرار گرفت که پس از مدتی اصلاحطلبان مجبور به عقبنشینی در مقابل هرکدام از آنها شدند. وضعیت به شکلی است که اصلاحطلبان با توجه به عملکرد دولت، مجلس دهم و شورای شهر نمیتوانند کارنامه قابل قبولی را درباره عملکرد خود به مردم ارائه کنند.
دو سال پشتهماندازی اروپا و 9 ماه فریبکاری سوئیسی
رئیس اتاق بازرگانی ایران و سوئیس مدعی شد کانال مالی سوئیس برای معاملات بیشتر آماده میشود. شریف نظام مافی در گفتوگو با ایلنا در مورد سفر وزیرخارجه سوئیس به ایران گفت: بُعد اقتصادی این سفر راهاندازی و ادامه فعالیت کانال مالی بشردوستانه سوئیس (SHTA) و رفع مشکلات مربوط به آن است. همچنین جلسه با شرکتهای سوئیسی که در ایران وجود دارند و رسیدگی به مشکلات آنها از جمله دستاوردهای این سفر به شمار میرود. مسلما (!؟) چنین سفری منجر به فعالتر شدن کانال بشردوستانه سوئیس میشود. زیرا در حال حاضر این کانال که با توافق بانک مرکزی صورت گرفته است، بر سه صنف متفاوت غلات، تجهیزات پزشکی و دارو تمرکز دارد که به معاملات تجاری کمک میکند..
نظام مافی افزود: ما تنها 60 روز با انتخابات آمریکا فاصله داریم، از همین روی تا حدودی کانال مالی سوئیس برای حجم معاملات بیشتر پس از انتخابات آماده میشود.
این اظهارات تحریفآمیز در حالی است که سفیر سوئیس، آذرماه سال گذشته مدعی راهاندازی کانال مالی «سوئیس-ایران» برای مبادله کالاهای بشردوستانه شد اما ظرف 9 ماه گذشته صرفا یک یا دو مبادله ناچیز دارویی انجام شده است و این ادامه وقت کشیهایی است که سه دولت عضو برجام به مدت دو سال پس از عهد شکنی آمریکا در برجام، با عدم راهاندازی کانال مبادلات مالی تحت عناوینی مانند اس پی وی و اینستکس دادند و به هیچ کدام هم (حتی درپایینترین سطح یعنی نفت در برابر غذا!) عمل نکردند.
آقای تختروانچی نماینده ایران در سازمان ملل، فروردین 99 یعنی چهار ماه پس از ادعای سفیر سوئیس، تاکید کرد کانال مالی سوییس کارایی ندارد.
مجددا دولت سوئیس مرداد ماه امسال، از عملیاتی شدن کانال ادعایی (SHTA) با هدف انتقال غذا و دارو به ایران خبر داد و اعلام کرد به علت شیوع ویروس کرونا راهاندازی این کانال با تأخیر همراه شده است(!) سوئیس در عین حال طی نه ماه گذشته منتظر اجازه دولت آمریکا برای انجام مبادلات بشر دوستانه که مستثنا از تحریمها در دنیاست، باقیمانده است.
در گزارشی که مرداد ماه از سوی رویترز منتشر شد، آمده بود: تحریمهای آمریکا موجب ایجاد اخلال در مبادله اقلام بشردوستانه با ایران عنوان شده است. در این گزارش به نقل از ۵ مقام تجاری و مالی نوشته شده است که اگرچه اقلام بشردوستانه از تحریمها مستثنی شدهاند اما بانک ها و دولتها به دلیل واهمه از نقض ناخواسته این تحریمها، تمایلی به انجام چنین مراوداتی با ایران ندارند. مقامهای کره جنوبی و ژاپن از انتقال پول نقد به سوئیس برای مبادلات بشردوستانه با ایران بدون اجازه آمریکا خودداری میکنند. این مسئله از سوی وزارت خارجه کره جنوبی نیز تأیید شده است.
گفتنی است در حالی از طریق کانال سوئیس، کلا ۲ و نیم میلیون دلار اقلام بشردوستانه وارد ایران شده بود که میزان دارو و ملزومات پزشکی که توسط بانک مرکزی تأمین ارز و در سال گذشته وارد ایران شد، بیش از ۴ میلیارد دلار بوده است. سخنگوی وزارت امور خارجه 14 شهریور خاطرنشان کرد: همانطور که قبلا هم گفته شده تاکنون دو مورد تراکنش از طریق کانال سوئیس انجام شده که اولین آن به صورت آزمایشی در بهمن ماه سال گذشته صورت پذیرفت. در خرداد ماه سال جاری هم اولین عملیات رسمی این کانال انجام گرفت که هر دو مورد شامل انتقال اقلام دارویی با استفاده از منابع موجود مالی ایران در سوئیس
بود.
کانال توخالی روی کاغذ را چند بار افتتاح میکنند؟
در حالی که اروپاییها به یازده تعهد خود عمل نکردهاند، بازنشر خبر افتتاح کانال مالی بیخاصیت سوئیسی چه ارزشی میتواند داشته باشد.
روزنامه وطن امروز با اشاره به سفر وزیر خارجه سوئیس به تهران نوشت: وزیر خارجه سوییس، از اینکه کشورش توانسته است کانال اختصاصی بشردوستانه این کشور اروپایی را برای انتقال غذا و دارو به ایران راهاندازی کند، بسیار خرسند است! برخی رسانههای اصلاحطلب نیز این «خبر خوش» را با آب و تاب همیشگی منتشر کرده و آن را نماد موفقیت «دیپلماسی اروپایی» تلقی میکنند! اما سؤال اصلی اینجاست: مگر «تاریخ رونمایی» از کانال دارویی و غذایی ادعایی سوییسیها، الان بوده است؟!
کانال مورد ادعای سوییسیها، از سال گذشته آماده شده و در قالب آن، تنها یک تبادل دارویی(!) صورت گرفته است. فوریه 2020/ بهمن 98، مقامات سوییسی از راهاندازی کانال مبادلات دارویی و بشردوستانه خود با هدف ارسال دارو و لوازم پزشکی به ایران خبر داده بودند. سفارت سوییس در تهران نیز راهاندازی این کانال را نمادی از بشردوستی و استقلال سوییس در نظام بینالمللی دانست. اما زمانی که تنها 100 روز از راهاندازی این کانال سپری شده بود، «فابیان مینفیش» سخنگوی وزارت اقتصاد سوئیس اذعان کرد: «تاکنون هیچ مبادلهای از طریق کانال بشردوستانه سوئیس- ایران انجام نشده است. متأسفانه، این فرآیند به دلیل همهگیری «کووید-19»، بسیار کند شده است.»
بر همگان مسجل بود «کانال انتزاعی سوییسیها»، مانند «ساختار خیالی اینستکس»، تنها یک «شو تبلیغاتی» برای ترویج «چند جانبهگرایی و دیپلماسی اروپایی» محسوب میشود و هیچگونه ارزش ذاتی و اقتصادی برای کشورمان ندارد. با این حال، وزرای اقتصاد و خارجه سوییس، جرأت نداشتند خطاب به افکار عمومی دنیا، سینه خود را سپر کرده و از کسب اجازه خود از کاخ سفید، برای اعلام راهاندازی این کانال بیخاصیت خبر دهند! بهتر است وزیر خارجه سوییس به جای «افتتاح دوباره کانال خیالی» خود، به افکار عمومی ایران پاسخ دهد چرا و چگونه راهاندازی این کانال را منوط به کسب اجازه از خزانهداری آمریکا کرده و دفتر کنترل سرمایههای خارجی آمریکا (OFAC) را نادیده انگاشته است. کانال بشردوستانه سوییس، نه به لحاظ ماهوی، نه به لحاظ حقوقی و نه به لحاظ عملیاتی، ابعاد مشخصی ندارد و تنها روی «کاغذ» قابل ترسیم است!
بهتر بود وزیر خارجه سوییس دلیل سکوت خود را در برابر «اعلام نظارت آمریکا بر کانال ادعایی» نشان میداد! «استیون منوچین» وزیر خزانهداری آمریکا، سال گذشته رسما اعلام کرد بر این کانال نظارت میکند. همچنین خزانهداری آمریکا دسترسی شرکتهای دارویی و پزشکی به این کانال را نیز محدود کرده و هرگونه مبادله دارویی با ایران را به مثابه یک «تجارت پرخطر»(!) معرفی کرده است. درچنین شرایطی «وزیر خارجه سوییس» به چه چیزی مینازد؟! آیا او در پایان سفرش، دستاوردی جز «افتتاح صدباره این کانال نامرئی» نداشته که آن را توئیت میکند؟!
فاتحه دیپلماسی اروپایی و متعاقبا دیپلماسی سوییسی زمانی خوانده شد که کشورهای اروپایی پس از خروج آمریکا از برجام و قرائت «بیانیه بروکسل» درباره تعهدات 11 بندی اروپا در قبال ایران، حتی به یک مورد از آنها عمل نکردند و اکنون پس از 2 سال و نیم ادعا، بهترین خبر آنها برای ملت ایران افتتاح کانالی منسوخ و بیخاصیت، آن هم برای تامین غذا و داروست!
دولت بهخاطر غرور کاذب برجامی حتی پاسخ چینیها را هم نمیداد
یک روزنامه بزککننده برجام بعد از هفت سال میگوید: دولت بهخاطر غرور کاذب برجامی، به روابط با چین بیاعتنایی کرد.
روزنامه اعتماد در یادداشتی نوشت: این سوال ضروری است که چرا دولت بعد از امضای برجام و در شرایطی که روی همه دولتمردان ما به سوی غرب بود مذاکراتی را با چین در شرایط عزت ملی انجام نداده و قرارداد قبلی را اصلاح نکرده است. بگذریم که در دوران غرور کاذب بعد از امضای برجام دولتمردان ما از معاون رئیسجمهور تا رئیسکل بانک مرکزی حتی پاسخ چینیها را نداده و به نوعی همراه نصفه و نیمه خود در تحریم قبلی را با رفتار غیرحرفهای دیپلماتیک آزردند. باید توجه کنیم برخلاف آنچه که در رسانه گفته میشود در همین روزها شرکتهای چینی به بهانه تحریم آمریکا از همکاری با ما سر باز زده یا کشتیهای ما برای پهلوگیری در بنادر چینی مدتها معطل تایید مقامات به بهانه تحریم مانده و هزینههای مختلفی بر ما وارد میشود. پس هر مذاکره و هر تفاهمنامهای باید واقعی و اجرایی بوده و طوری تنظیم شود که طرف مقابل نه آن را وسیله امتیاز گرفتن از آمریکا و غرب قرار دهد و نه با شل و سفت شدن تحریمها مفاد تفاهمنامه را تغییر داده یا در سختترین شرایط از اجرای آن سر باز زند.
باید گفت که تفاهم و همکاری با چین آن هم طی یک برنامه درازمدت استراتژیک نه تنها مفید بوده بلکه لازم است و دولت دوازدهم مقصر اصلی تاخیر در نهایی شدن این مهم میباشد. در این تفاهم تیمی حرفهای در حوزههای مختلف بهویژه اقتصاد باید با محور قرار دادن عزت ملت ایران نسبت به نهایی کردن موارد اقدام و آن را عملیاتی کند. آنهایی هم که در همکاری درازمدت و توافق با چین دغدغه غرور ملی دارند، میتوانند به آمار میزان واردات کالاهای چینی به کشورهایی همچون آمریکا یا فعالیت شرکتهایی همچون هوآوی در کشورهای مختلف اروپایی پرداخته و توجه کنند که چین توانسته سهم بسزایی از اقتصاد دنیا را به خود اختصاص دهد. پس یک رابطه سالم با رویه برد - برد و با دید درازمدت حق ملت ایران است. قطعا ایران و چین به ترتیب به عنوان دارنده بیشترین ذخایر منابع انرژی (نفت و گاز) در دنیا و بیشترین مصرفکننده محصولاتی چون متانول میتوانند، شرکای مناسبی بوده و با سرمایهگذاری مشترک در مناطقی چون هاب پتروشیمی مکران در منطقه آزاد چابهار آیندهای مطمئنتر در حوزههای اقتصادی - امنیتی برای منطقه ایجاد کنند.
فیل برادر الاغ نیست سگ زرد برادر شغال است
یک روزنامه بزککننده برجام، بهجای آنکه آرزوی موهوم خود برای پیروزی دموکراتها در انتخابات آمریکا را بازگو کند، مدعی شد منتقدان برجام مشتاق پیروزی ترامپ هستند.
سرمقالهنویس روزنامه جمهوری اسلامی که مدتی است با خیانت در امانت پایهگذاران این روزنامه، در خدمت جریان غربگرا و تجدیدنظرطلب قرار دارد، در یادداشتی نوشت: برای مردم آمریکا شاید چندان تفاوتی میان فیل و الاغ نباشد، زیرا آنها معتقدند و به چشم خود میبینند که هر دو حزب مطرح و معروف فقط به فکر جلب منافع برای خود هستند و در کارزارهای انتخاباتی نیز بدون آنکه مبانی اخلاقی را رعایت کنند، به همدیگر میتازند.
وی میافزاید: آنچه از ماجرای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به ما مربوط میشود این است که آیا فیل برادر الاغ است یا با هم تفاوت دارند؟
نمیتوان این واقعیت را کتمان کرد که در ایران حساسیت زیادی نسبت به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا وجود دارد. علیرغم ظاهرسازیهایی که کاسبان تحریم میکنند و میگویند فرقی میان ترامپ و بایدن وجود ندارد و اصولا ما نباید مسائل کشور را با این انتخابات مرتبط کنیم، آنها از پیروزی درباره ترامپ استقبال میکنند زیرا از کارشکنیهای او علیه برجام سود بردهاند و رونق آینده سیاسی و اقتصادی خود را نیز در گرو ادامه ریاست جمهوری او میدانند، آنها با این واقعیت آشنا هستند که آمریکا فارغ از عملکرد تا حدودی متفاوت دموکراتها و جمهوریخواهان، بر مبنای یک سیستم استکباری مدیریت میشود که سلطهطلبی را در ذات خود دارد، ولی با این حال منافع جناحی خود را در تفاوتی جستوجو میکنند که در عملکرد این دو حزب وجود دارد و در 4 سال ریاست جمهوری ترامپ توانسته به آنها در لطمه زدن به برجام کمک کند و به کاسبیشان از تحریم رونق ببخشد حتی اگر استخوانهای مردم خرد شود. درست در همین نقطه است که مشخص میشود اگر فیل برادر الاغ هم باشد، برادر ناتنی است.
نویسنده بیآنکه بداند در صدر نوشتهاش، استدلال پایانیاش را ابطال کرده است؛ آنجا که اذعان میکند هر دو حزب آمریکایی اخلاق را رعایت نمیکنند و از نگاه مردم آمریکا نیز چندان تفاوتی ندارند چون فقط به فکر منافع خود هستند.
با این وصف و با وجود خدعههای دموکراتها در تنظیم کلاهبردارانه برجام و سپس اجرای نامتوازن آن (در قالب بازگرداندن تدریجی برخی تحریمهای ویزایی و...) معلوم نیست نویسنده چگونه عملا به سمت دموکراتها غش میکند؟ نویسنده عمدا توضیح نمیدهد که اگر آمریکا توانست تعهدات برجامی را زیر پا بگذارد و دولت روحانی نتواند اعتراض درخوری انجام دهد، مربوط به خدعه دموکراتها در نحوه تنظیم توافق بود. آنها بودند که بیشترین تحریم و گستردهترین تحریمها را علیه ایران وضع یا اجرا کردند. آنها زیرساختهای تحریمهای اجراشده توسط ترامپ را طراحی کردند و قبل از آن هم، واضع و مجری تحریمهای فلجکننده بودند و همانها در دولت اوباما با توهین به روحانی، نامزد وی (حمید ابوطالبی) برای تصدی نمایندگی ایران در سازمان ملل را دیپورت کردند.
از سوی دیگر مشاوران جو بایدن نامزد دموکراتها بارها گفتهاند که به برجام برنمیگردند و برای بازگشت به آن (وعده نسیه) شرطهایی مانند افزایش بندهای تحریمی جدید به برجام و تمدید تحریمها و دریافت تعهدات جدید از ایران در زمینه مسائل منطقهای و تسلیحاتی را دارند. در واقع آنها معتقدند فشار تحریمی دولت ترامپ ابزار فشار خوبی برای مجبور کردن ایران به مذاکره و واگذاری امتیاز مجدد میدانند. آنها نه تنها از اقدام ترامپ ناراحت نیستند بلکه همین رفتار را ابزار فشار و چانهزنی دوباره میدانند.
و بالاخره اینکه نویسنده این تحلیل بهجای فرار به جلو درباره برجام، باید توضیح دهد چرا با حمایت امثال این روزنامه، توافقی نوشته شده که ترامپ توانست آن را زیر پا بگذارد و دولت روحانی را - با دلالی اروپا - وادار به ادامه تعهدات یکطرفه کند؟ کاسبی واقعی به بزک کردن توافقی اینچنین خسارتبار است و باید دید امثال نویسنده چه سودی از اجرای یکطرفه تعهدات برجامی میبرند؟! در عین حال منتقدان چنانکه بارها گفتهاند سگ زرد را برادر شغال میدانند و تنها تفاوت دولت خبیث ترامپ با دولت خبیث اوباما را در این میدانند که دومی دستکش مخملی روی دست چدنی کشیده بود اما اولی بدون ماسک و نقاب و دستکش، دشمنی آمریکا را آشکارا نشان میدهد. در این میان ترجیح بزککنندگان اعتماد به شیطان بزرگ هم این است که افراد نقابدار و عوامفریب در آمریکا سر کار باشند تا کسانی که بدون نقاب دشمنی میورزند.