kayhan.ir

کد خبر: ۱۹۷۴۵۵
تاریخ انتشار : ۱۴ شهريور ۱۳۹۹ - ۲۰:۰۹
نقش شبه روشنفکران در تاریخ معاصر ایران-55

«ارشاد خاتمی» تمام‌قد در خدمت ضدانقلاب!





رهبر معظّم انقلاب در همان سال های ابتدای رهبری خود که با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی خاتمی در دوران ریاست جمهوری‌ هاشمی همزمان بود، مسألة تهاجم فرهنگی دشمنان را مطرح کرده و به تبیین این نوع جنگ و ویژگی های آن و حوزه‌های هدف آن پرداختند. از جمله فرمودند: «در حال حاضر یک جبهه‌بندی عظیم فرهنگی، که با سیاست و صنعت و پول و اقسام پشتوانه‌ها همراه است، مثل یک بمب شیمیایی نامحسوس و بدون سروصدا عمل می‌کند، ولی پس از هفت- هشت ساعت، می‌بینید صورت ها و دست های همگی تاول زده است.»1
خاتمی در دوران وزارت ارشاد،‌ بعد از رحلت امام خمینی(ره) و دورانی که امام خامنه‌ای، مسألة تهاجم فرهنگی را به عنوان اصلی‌ترین مبحث روز مطرح کرده و مسئولان را به هوشیاری در برابر آن فراخواندند، این نظر را در مقام عمل، وقعی ننهاد و همچنان بر شیوة تسامح و تساهل خود برای زمینه‌سازی بیشتر طرح نظریات ساختارشکن و ایمان‌سوز همفکران خود اصرار ورزید!
محمد مهدی امام ناصری، رئیس شورای سیاست‌گذاری روزنامة اصلاح‌طلب «فرهنگ آشتی»، این موضوع یعنی رد سخنان حضرت آیت‌اله خامنه‌ای، رهبر انقلاب اسلامی مبنی بر وجود تهاجم فرهنگی علیه کشور از سوی خاتمی، را تأیید نموده و در توصیف دوران تصدی خاتمی در وزارت ارشاد می‌نویسد: «[خاتمی] ترجیح داد به جای دست و پنجه نرم کردن با امور داخلی این وزارتخانه، بیشتر به ارتباط با اهالی و مخاطبین این حوزه و نهایتاً تعامل با افکار عمومی بپردازد. این سید سرکش! و سیاست‌پیشه، فراتر از رئیس دولت وقت رفته و بارها پای خود را از گلیمش درازتر کرد و همواره تأکید و اصرار داشت که تهاجم فرهنگی وجود ندارد! خاتمی گرچه در برخی روش ها و سلیقه‌ها و بعضاً در مبانی فرهنگی و هنری نقطه‌نظرات متفاوتی با مسئولین عالی رتبه داشت و در ادارة حوزة تحت مدیریت خود، صاحب ایده و نظریه بود ولی همواره در نوع برخورد و تعاملات خود (حتی با مخالفان و منتقدان) همواره رفتاری فرهنگی داشت و این نه به جهت اقتضای مسئولیت، بلکه خلق و خوی سید یزدی این چنین بود.»2
در خصوص الحاق فعالیت های جریان غیردینی و ضددینی در داخل کشور با فعالیت های جریان ضدانقلابی در خارج کشور در دورة وزارت ارشاد خاتمی نوشته‌اند: «در نهایت آنچه در این دوره شاهد بودیم، ملغمه‌ای از تلاش مشترك داخلی و خارجی برای محو جریان مذهبی در ایران (و به تبع آن درجهان) بود. این تلاش به طور كلی بر دو بستر سازمان های دولتی و نهادهای فرهنگی غیردولتی استقرار داشت. سازمان های دولتی در دو سوی  آمریكا و ایران بودند. یعنی از یك طرف نهادهای وابسته به دولت  آمریكا نظیر سیرا (امیراحمدی، گری سیك، ریچارد مورفی)، ایرانیكا (احسان یارشاطر)، كیان (محمدجعفر محجوب) فعالیت چشمگیری را برای تأثیرگذاری بر فرهنگ و سیاست در ایران به كار می‌بردند. از سوی دیگر در مجموعة وزارت ارشاد دولت ایران نیروهایی بودندكه با بهره‌گیری از جایگاه های مهمی نظیر «معاونت وزیر» میدان را برای الحاق نهادهای (با كاركرد ایرانی) وابسته به دولت  آمریكا به نهادهای داخلی ایران فراهم می‌كرد. برهمین اساس به خصوص در سه حوزة نشر، هنر و خبر و نیز ادارة مراكز فرهنگی، شاهد نوعی وفاق میان حلقه‌های خارجی و داخلی بوده‌ایم. باید به این مسئله اضافه كرد كه علاوه بر نهاد «ارشاد»، شهرداری تحت مسئولیت آقای غلامحسین كرباسچی و حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی تحت مسئولیت آقای محمدعلی زم، كانون های الحاق داخل و خارج بودند.
در این دوره نهادهای فرهنگی (ولو به ظاهر) غیردولتی در دو سوی  آمریكا و ایران فعال بودند. همان مجموعه سیرا با بهره‌گرفتن از عناصر ایرانی و غیرایرانی مرتبط با دولت  آمریكا و نیز با دعوت از عناصر ایرانی مستقر در ایران - كه از حاكمیت غیرمذهبی دفاع می‌كردند – كنفرانس هایی در  آمریكا و قبرس برگزار می‌كرد. اداره این كنفرانس ها و سمینارها در ظاهر به عهدة یك تاجر ایرانی بود كه به خاطر وطنش نیمی از ثروت خود را خرج برگزاری یك همایش (مثلاً) در قبرس كرده است! ولی در واقع این گری‌سیك و ریچارد مورفی بودند كه مراسم را طراحی كرده و هزینه‌های آن را می‌پرداختند.
عناصر  آمریكایی شركت‌كننده در این همایش ها درمطبوعات داخلی ایران به عنوان «گروه طرفدار ایران در هیأت حاكمه  آمریكا» ‌معرفی می‌شدند! به همین جهت و به همین بهانه، مقالات، مصاحبه‌ها و سخنرانی های افرادی نظیر گری سیك در مطبوعات داخلی، حتی آن دسته از مطبوعات رسمی (نظیر نامه فرهنگ) كه توسط دولت منتشر می‌شد، درج می‌گردید...
در الحاق خارج به داخل و داخل به خارج، شاهد مسائل مهمی در عرصة سیاسی نیز بودیم؛ در سال 1369 «اطلاعات» ابتدا مقالة تندی از «سعیدی سیرجانی» منتشر كرد. سیرجانی كه یكی از عناصر مخالف حكومت اسلامی و مخالف حضرت امام(ره) بود، ‌در مقاله‌ای دهة مبارك رهبری امام(ره) را با عبارات تندی زیر سؤال برد. چند ماه پس از آن، این روزنامه مقالة «مذاكرة مستقیم » عطاءاله مهاجرانی را به دست چاپ سپرد. مهاجرانی با نادیده گرفتن اقدامات خصمانه و سیاست آشتی‌ناپذیر  آمریكا علیه ایران، خواستار آن شد كه مقامات ارشد ایرانی مستقیم و بدون پیش‌شرط با طرف های  آمریكایی گفتگو نمایند! چندی پس از آن دكتر سعید رجایی خراسانی كه سال ها سفیر ایران در سازمان ملل بود، در نامه‌ای خطاب به مقام معظّم رهبری كلید حل مشكلات ایران و به خصوص حل مسائل منطقه‌ای ایران را برقراری رابطة گرم سیاسی با ایالات متحده معرفی كرد!
در همین دوره فشار بسیار زیادی از سوی بعضی از متولیان درجه دو كشور برای برقراری مجدد رابطه با دولت مصر بر دستگاه سیاست خارجی وارد می‌شد كه هربار با دخالت رهبری خنثی می‌گردید. علاوه بر آن در این مقطع تلاش زیادی صورت گرفت تا حكم حضرت امام علیه سلمان رشدی (كه مظهر اقتدار انقلاب اسلامی ایران به خصوص در دورة پس از جنگ تحمیلی بود) شكسته شود. برهمین اساس دیپلمات هایی نظیر موسویان، تحت تأثیر علامت هایی كه از بعضی از محافل داخل تهران دریافت می‌كردند، ابتدا حكم امام را فتوا معرفی كرده و پس از آن به اروپایی ها اطمینان دادند كه دولت ایران اقدام خاصی علیه رشدی انجام نمی‌دهد!»3
وزارت ارشاد خاتمي كه مبتني بر فضاي فرهنگي باز و برگرفته از ديدگاه هاي ليبراليستي در عرصه فرهنگ بود، موجب گرديد تا افراد متقاضي صدور پروانة نشريه، علي‌رغم برخورداري از حداقل صلاحيت هاي ديني و انقلابي به راحتي مجوز انتشار براي افكار گوناگون، اما غيراسلامي و بعضاً وابستة خود دريافت نمايند. اين گونه بود كه نشريات معاندي همچون: راه مجاهد، كلك، آدينه، كيان، آينه اقتصاد، جامعة سالم، چاووش، ادبستان، گردون، اميد، دريچة گفتگو، زنان، سينما، زمان، دنياي سخن، ستاره سهيل، معيار، ايران فردا، حوادث و نگاه نو در اين دوران مجوز انتشار دريافت داشتند.
 هجمة تمام عيار از دريچه ارشاد عليه گفتمان انقلاب اسلامي از ايستگاه تسامح‌پروري خاتمي چنان بود كه عناصري از صاحب قلمان مقرب رژيم منحوس پهلوي نيز قدم به عرصة فرهنگي و مطبوعاتي گذاردند. به عنوان نمونه شاهرخ تويسركاني (نويسندة سابق نشريات رستاخيز)، آلبرت كوچويي (مفسر تحليل هاي سياسي زمان شاه)، نادعلي همداني (مسئول مجلة تماشا در دوران محمدرضا پهلوي) و تعداد ديگري وارد گود قلم‌زني در حوزه مطبوعات شدند!
______________________________
پانوشت ها:
۱. دیدار با مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه علمیه قم، 7/9/1368.
۲. سودای سکولاریسم، ص 131.
۳. سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی، نگاهی به نقش محوری حلقه «سلام» و «کیان» در فتنه‌ها، 1/6/1389.