چگونگی تسلط معاویه بر سرنوشت مسلمانان(پرسش و پاسخ)
پرسش:
بعد از وفات پیامبر گرامی اسلام(ص) تحولات اجتماعی جامعه مسلمانان چگونه رقم خورد تا معاویه بر سرنوشت مسلمانان حاکم شود؟
پاسخ:
ویژگی خاص بنیامیه
در تاریخ اسلام در پنجاه سال بین وفات رسول خدا(ص) و شهادت امام حسین(ع) جریانات و تحولات فوقالعادهای رخ داد. محققین امروز، آنهایی که به اصول جامعهشناسی آگاه هستند، متوجه نکتهای شدهاند، مخصوصاً «عبدالله علائلی» با اینکه سنی است شاید بیشتر از دیگران روی این مطلب تکیه میکند، میگوید: بنیامیه برخلاف همه قبایل عرب (قریش و غیرقریش) تنها یک نژاد نبودند. نژادی بودند که طرز کار و فعالیتشان شبیه طرز کار یک حزب بود. یعنی افکار خاص اجتماعی داشتند، تقریباً نظیر یهود در عصر ما و بلکه در طول تاریخ که نژادی هستند با یک فکر و ایده خاص که برای رسیدن به ایده خودشان، گذشته از هماهنگی که میان همه افرادشان وجود دارد، نقشه و طرح دارند. قدمای مورخین بنیامیه را به صورت یک نژاد زیرک و شیطانصفت معرفی کردهاند.
واکنش بنیامیه نسبت به اسلام
مورخین امروز با این تعبیر از بنیامیه یاد میکنند که آنها همان گروهی هستند که با ظهور اسلام بیش از هر جمعیت دیگری احساس خطر کردند، و اسلام را برای خودشان خطری عظیم شمردند و تا آنجا که قدرت داشتند، با اسلام جنگیدند، تا هنگام فتح مکه که مطمئن شدند دیگر مبارزه علنی با اسلام فایدهای ندارد، لذا آمدند و اسلام ظاهری اختیار کردند و به قول «عمار یاسر» «استسلموا و لم یسلموا» تسلیم شدند ولی اسلام نیاوردند، و پیغمبر اکرم(ص) هم با آنها معامله «مؤلفه قلوبهم» میکرد، یعنی مردمی که اسلام ظاهری دارند، ولی اسلام در عمق روحشان نفوذ نکرده است.
چگونگی نفوذ بنیامیه در نهادهای حکومت اسلامی
پیغمبر اکرم(ص) در زمان خودش هیچ کار اساسی را به بنیامیه واگذار نکرد، ولی بعد از پیامبر(ص) تدریجاً بنیامیه در دستگاههای اسلامی نفوذ کردند، و بزرگترین اشتباه تاریخی و سیاسی که در زمان خلیفه دوم رخ داد این بود که یکی از پسران ابوسفیان به نام یزید والی شام شد و بعد از او معاویه حاکم شام شد و مدت بیست سال یعنی تا آخر حکومت عثمان بر شامات مشتمل بر سوریه، ترکیه، لبنان و فلسطین بود حکومت میکرد.
تسلط بنیامیه بر سرنوشت مسلمانان در زمان عثمان
عثمان که خلیفه شد پای بنیامیه به طور وسیعی در نهادهای اسلامی باز شد. بسیاری از مناصب مهم اسلامی مانند حکومتهای مهم و بزرگ مصر، کوفه و بصره به دست بنیامیه افتاد. حتی وزارت خود عثمان نیز به دست مروان حکم افتاد. این قدم بس بزرگی بود که بنیامیه به طرف مقاصد خودشان پیش رفتند.
تقویت قدرت سیاسی بنیامیه بعد از کشته شدن عثمان
معاویه روز به روز موقعیت خودش را تحکیم میکرد. تا زمان عثمان اینها فقط دو نیرو در اختیار داشتند، یکی پستهای مهم سیاسی (قدرت سیاسی) و دیگر بیتالمال (قدرت اقتصادی) با کشته شدن عثمان، معاویه نیروی دیگری را هم در خدمت خودش گرفت، و آن اینکه یکمرتبه داستان خلیفه مقتول و مظلوم را مطرح کرد و احساس دینی و مذهبی گروه زیادی از مردم را لااقل در همان منطقه شامات به دست گرفت. میگفت: خلیفه مسلمین، خلیفه اسلام، مظلوم کشته شد، انتقام خون خلیفه مظلوم واجب است. احساسات دینی صدها هزار و شاید میلیونها نفر از مردم را به نفع مقاصد خویش در اختیار گرفت، و این گونه بود که توانست بر احساسات و عواطف دینی مردم تسلط پیدا کند.
معاویه به عنوان خلیفه مسلمین
بعد از شهادت امام علی(ع) معاویه خلیفه مطلق مسلمین شد و دیگر همه قدرتها در اختیار او قرار گرفت. در اینجا یک قدرت چهارم را نیز توانست استخدام کند و آن این بود که شخصیتهای دینی و به اصطلاح امروز روحانیت را اجیر خودش کرد. از آن روز بود که یک مرتبه شروع کردند به جعل و وضع حدیث در مدح عثمان و حتی مقداری در مدح شیخین، چون معاویه این کار را به نفع خودش میدانست و به ضرر امام علی(ع) و چه پولها که در این راه مصرف شد.