تأکید دین بر پرهیز از گمانهزنی و هواپرستی(خوان حکمت)
در جامعه جاهلي حجاز، شغل رسمي آنها راهزني بود، بهترين غذاهاي آنها صيد سوسمار بود. اين مردم را پيغمبر چگونه تربيت کرد؟ اين مردمي که براي شکار سوسمار مسابقه ميدادند، اينها را به جايي رساند که فرمود وقتي مُحرِم شديد، احرام بستيد، اين آهوها از بالاي کوه عرفات و امثال عرفات به دستور ذات اقدس اله پايين ميآيند: (لاَ تَقْتُلُوا الصَّيْدَ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ)؛(1)در حال احرام مبادا صيد برّي داشته باشید. صيد بحري، ماهي حسابش جداست. اين آهوها که از بالاي کوههاي عرفات و اينها ميآمدند، فرمود خداي سبحان شما را امتحان ميکند: (خداوند شما را به چیزی از شکار که (به نزدیکی شما میآید، بهطوری که) دستها و نیزههایتان به آن میرسد، میآزماید)،(2) آن خدايي که اين آهوها را آفريد، احساس امنيت در دل اينها ايجاد ميکند، اينها ميآيند کنار چادر شما. در دسترس و در تيررس شما قرار میگیرند و ما شما را امتحان ميکنيم. به يک جوان ميگويد: (چشمانتان را از نامحرم برگیرید)،(3) از آن طرف چهار تا نامحرم هم از کنار چشم او ميگذرند؛ اين امتحان الهي است. به يک آقا ميگويند مال حلال و حرام را از يکديگر جدا بکن! از آن طرف پيشنهاد رشوه هم ميدهند، اين امتحان الهي است. فرمود: مبادا در حال احرام اين آهوها را صيد کني! همين عرب جاهلي که از سوسمار نميگذشت، به صيد سوسمار ميشتافت، از آهو صرف نظر کرد، اين را همين قرآن تربيت کرد. همين عرب جاهلي که از غارتگري ارتزاق ميکرد، اينها را امين کرد، همين قرآن کرد. آن وقت اين جاهليت، تبدیل شده به عقلانيت وحياني.
قدرت دین، فاتح امپراطوریهای روم و ایران
آن روز دو قدرت در خاورميانه بود: يکي قدرت امپراطوري ايران بود؛ ديگری قدرت امپراطوري روم، هر دو را همينها فتح کردند. حالا ما براي چه نگران هستيم؛ هرگز قدرتهاي آنها مثل قدرتهاي اينها نبود. هرگز ضعف ما به اندازه ضعف اينها نبود. پس اين دين ميتواند؛ اين دين اين قدرت را دارد. اصلاً حجاز را بهحساب نميآوردند. در صدر تاريخ، اين دو قدرت، خاورميانه را اداره ميکرد: يکي روم بود؛ ديگری ايران. هر دو را با همين مکتب رام کردند! فرمود: گفتيم رشوه حرام است، آن آقا ميآيد کنار ميز، يا روي ميز يا زير ميز رشوه بدهد و این، امتحان الهي است، نگير! اين سوختني است و ميسوزاند.پیامبر فرمود: اين حرفها را اگر کسي عمل کرد در قیامت با چهره بشّاش ميآيد.
جایگزین شدن یقین به جای گمان و عقل و عدل
به جای هواپرستی در دین
همينها را ذات اقدس اله به وسيله پيغمبر(صلیالله عليه و آله) به مردم گفت، آنها عمل کردند و به جايي رسيدند که فخر جهان باشد. فرمود: «الْإِسْلَامُ يَعْلُو وَ لَا يُعْلَي عَلَيْه» (اسلام برتـر از همه چيز و هيچ چيز بـرتـر از اسلام نیست).(4) اين مکتب، مکتب الهي است. سخن کسي است که جهان را آفريد. پس هم از نظر مسائل فرهنگي، فرمود تا چيزي براي شما روشن نشد باور نکنيد، با گمان حرکت نکنيد، با گمان چيزي ننويسيد. (إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ؛ فقط از گمان پیروی میکنند)(5) را محکوم کرد. در برابر اقدامها هم فرمود: تا عاقلانه و عادلانه تصميم نگيريد، کار را انجام ندهيد: (وَ ما تَهْوَي الْأَنْفُسُ؛ آنان فقط از هوای نفس پیروی میکنند)،(6) فرمود: اگر بر اساس فکر است، با برهان عمل کنيد، نه با گمان؛ و اگر بر اساس گرايش است؛ بر اساس عقل و عدل حرکت کنيد، نه بر اساس هوس. باب اين دو چيز را قرآن بست؛ فرمود: (إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ)، «ظن» محکوم است. (وَ ما تَهْوَي الْأَنْفُسُ)، «هوي» محکوم است. آن وقت يقين را به جاي گمان نشاند، عقل و عدل را به جاي هوي نشاند، جامعه را جامعه برين کرد، الان هم راه دارد و الان هم همينطور است.
بيانات حضرت آيتالله جوادي آملي (دامظله) در جلسه درس اخلاق؛ 21/4/97
مرکز اطلاعرسانی اسرا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. مائده، 95.
2.همان، 94.
3. نور، 30.
4. من لا يحضره الفقيه، ج4، ص334.
5 و 6. نجم، 23.
خوان حکمت روزهای یکشنبه منتشر میشود.