kayhan.ir

کد خبر: ۱۹۶۴۳۰
تاریخ انتشار : ۳۱ مرداد ۱۳۹۹ - ۲۰:۱۹
نقش شبه روشنفکران در تاریخ معاصر ایران

انشعاب مجمع روحانیون از جامعة روحانیت مبارز



در انشعاب مجمع روحانیون مبارز از جامعة روحانیت مبارز، خاتمی و خوئینی‌ها به همراهی‌‌هاشمی رفسنجانی، نقش اصلی را به عهده داشتند. در مورد نقش‌‌هاشمی در این انشعاب به طور مستقل و به تفصیل صحبت شده است.1
در مورد نقش خاتمی در این انشعاب آ‌مده است: «زمستان سال 1366 بود که سید محمد خاتمی به همراه موسوی خوئینی‌ها برای تشکیل جلسه‌ای مهم نزد مهدی کروبی رفتند و آنچه از دل این جمع سه نفره بیرون آمد، پیشنهاد انشعاب و تأسیس یک تشکیلات مستقل از جامعة روحانیت مبارز بود. چنین حرکتی می‌توانست نارضایتی رهبر انقلاب را درپی داشته باشد و به همین دلیل مأموریتی در این باره به عهدة خوئینی‌ها گذاشته شد. او در اسفندماه سال 66 خدمت امام(ره) رفت و با بیان اختلافاتی که در داخل جامعة روحانیت مبارز بر سر فقه و اقتصاد و... وجود داشت، از ایشان برای انشعاب نظرخواهی کرد. امام(ره) نیز در پاسخ به خوئینی‌ها انشعاب تشکیلاتی برای اظهار عقیدة مستقل را مصداق اختلاف ندانسته و اجازه این کار را دادند. حضرت امام(ره) اما در عین حال تاکید کردند که «اختلاف اگر زیربنایی و اصولی شد، موجب سستی نظام می‌شود و این مسئله روشن است که بین افراد و جناح‌های موجود وابسته به انقلاب اگر اختلاف هم باشد، صرفاً سیاسی است ولو اینکه شکل عقیدتی به آن داده شود، چرا که همه در اصول با هم مشترکند و به همین خاطر است که من آنان را تأیید می‌نمایم».2 این‌گونه بود که «مجمع روحانیون مبارز» شکل گرفت.3
مجمع روحانیون مبارز، البته به توصیه‌های امام خمینی عمل نکرد. آنان برای گرفتن قدرت و پیشبرد اهداف خود در عرصة فرهنگ و سیاست غیردینی، خود را از تقیدهای جامعة روحانیت مبارز رهانیدند. حرکت مجمع در سال‌های بعد نشان داد که این تشکل اهرمی بود برای سرکوب مخالفان خود و استفاده از فرصت قدرت، برای پیاده‌نظام‌های لیبرال دموکراسی غربی.4
عزل (آیت‌الله) منتظری از قائم‌مقامی رهبری
هاشمی رفسنجانی در تعیین منتظری به عنوان قائم‌مقام رهبری، نقش کلیدی داشت. او سعی کرد تا موافقت امام خمینی را با این انتخاب بگیرد اما موفق نشد و ایشان سیاست سکوت در برابر این اقدام را پیش گرفتند.5 مجلس خبرگان رهبری در جلسة تیرماه 1364 او را به قائم‌مقامی رهبری انتخاب کردند. امام خمینی بعدها در نامة خود در پاسخ به کناره‌گیری منتظری از قائم‌مقامی فرمودند: خبرگان به این نتیجه رسیده بودند و من نمی‌خواستم در محدودة قانونی آنها دخالت کنم.6 و در نامة قبلی خود به او که در واقع عزل منتظری از آن مقام بود فرمودند: واله قسم من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم ولی در آن وقت شما را ساده‌لوح می‌دانستم که مدیر و مدبّر نبودید.7
طیف چپ از جمله سازمان مجاهدین انقلاب که به شدّت نگران آیندة سیاسی منتظری بودند، برای حفظ او در این مقام تلاش گسترده‌ای داشتند. آ‌نان گرد آیت‌اله منتظری جمع شده و رابطة تنگاتنگی با او برقرار کرده و از آن طریق به پیشبرد اهدافشان دلبسته بودند.‌‌هاشمی رفسنجانی از این نگرانی چپ آن زمان، در خاطرات خود چنین می‌نویسد: «11 آبان ماه در منزل بودم. آقای خامنه‌ای نماز جمعه را اقامه کردند. عصر آقایان سید محمد خاتمی، محمد عبایی خراسانی، اسداله بیات، جعفری لنگرودی،‌‌هادی خامنه‌ای، مهدی کروبی، محمدعلی‌‌هادی نجف‌آبادی آمدند. نگران پیشرفت خط محافظه‌کار به تعبیر آنها از طریق جامعة مدرسین حوزة علمیه قم، حزب جمهوری اسلامی و جامعة روحانیت مبارز تهران و انزوای آقای منتظری بودند و در این باره چاره‌جویی می‌کردند. گفتم باید حزب جمهوری اسلامی و جامعة روحانیت مبارز تهران تعدیل شود و تأکید کردم که رابطة خود را با آقای خامنه‌ای رئیس‌جمهور بیشتر کنند و آنها را از برخوردهای حذفی تحذیر نمودم و استفادة تعبیراتی مثل راست و محافظه‌کار و مرتجع را نادرست خواندم.»8
این خاطرات مربوط به سال 1363 است در حالی که منتظری در سال 1364 قائم‌مقام شد که گویای آن است که چقدر این گروه نگران سرنوشت منتظری بوده و قطعاً چه تلاش‌هایی کرده تا او را در منصب قائم‌مقامی به امام تحمیل کنند. در ضمن براساس این خاطره، تعدیل حزب جمهوری اسلامی، مبنای تعطیلی آن بود و تعدیل جامعة روحانیت مبارز به انشعاب و تشکیل مجمع روحانیون مبارز ختم گردید!
با همة حمایت‌هایی که انجام شد به دلیل نفوذ منافقین دربیت منتظری و ساده‌اندیشی‌های او و حمایت بی‌دریغش از جنایت‌های سید مهدی‌‌هاشمی – برادر داماد خود – از سوی امام خمینی عزل گردید. عزل او توسط امام، نگرانی‌های این طیف را بیش از گذشته کرد. بعد از رحلت امام خمینی و تعیین آیت‌اله خامنه‌ای به رهبری انقلاب، تلاش آنان بر ایجاد چالش و آشکار کردن اختلاف پنهان خود با به اصطلاح جناح راست جامعة روحانیت و پوشش دادن به عناصر روشنفکر غربگرا متمرکز گردید.
تشکیل مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری
مجمع تشخیص مصلحت نظام در 17 بهمن 1366 به فرمان امام خمینی تشکیل شد و در سال 1368 در اساسنامة آن بازنگری صورت گرفت. مرکز تحقیقات استراتژیک به عنوان یکی از ارکان این مجمع با هدف تدوین و تنظیم استراتژی در ابعاد گوناگون برای جمهوری اسلامی ایران در همان سال تأسیس شد و به صورت یکی از مؤسسات تابعة نهاد ریاست جمهوری درآمد که تا سال 1374 (8سال) به همین صورت باقی ماند. در آن سال براساس مصوبة شورای عالی اداری از نهاد ریاست جمهوری جدا گردید و به عنوان مرکز تحقیقات استراتژیک به مجمع تشخیص مصلحت نظام پیوست و مرکز بررسی‌های استراتژیک در همان نهاد ریاست جمهوری تشکیل شد.
در دولت‌‌هاشمی رفسنجانی، رئیس‌این مرکز موسوی خوئینی‌ها بود که از ریاست دادستانی کل کشور استعفا داده بود. سعید حجاریان – تئوریسین اصلاح‌طلبان – به عنوان معاون سیاسی او و عباس عبدی، محسن کدیور و شماری دیگر از اهالی تفکر دین حداقلی و سکولار کردن نظام در معاونت‌ها و پست‌های دیگر آن مرکز، پروژة «توسعه سیاسی و جامعة مدنی» را براساس ایدة دکتر حسین بشیریه دنبال کردند.
درج مطالب ضدانقلابی در روزنامة همشهری واکنش حجت‌الاسلام‌‌هاشمی را به همراه داشت و کرباسچی عذر رخ‌صفت و شمس‌الواعظین و فرهمند را خواست. اما جهت‌گیری‌ همشهری با شیب ملایم‌تر ادامه یافت. از سال 1373 مدیریت آن دستخوش تغییراتی شده و محمد عطریانفر مسئول این روزنامه و پسر عموی غلامحسین کرباسچی – مهدی کرباسچی – سردبیر روزنامه شد که تا سال 1379 در همین سمت باقی ماند.
خاتمی از یک سو در تیم رهبری مجمع روحانیون مبارز، نقش فعال داشت و در جهت تغییر سیاسی نظام و مبانی فکری آن درجهت تحقق تفکر لیبرالی از دین تلاش می‌کرد و از سوی دیگر با حلقة کیان و سلام و مرکز تحقیقات استراتژیک رابطة نزدیک داشت و در مسند وزارت ارشاد هم زمینه‌های لازم را برای فضای رسانه‌ای عناصر این حلقه‌ها فراهم می‌ساخت.
محمدرضا خاتمی برادر وی می‌گوید: «فرصتی که برای ما ایجاد شد، التفات فکری ما در سه حوزه بود: یکی حوزة تفکراتی بود که در قالب ترجمه وارد می‌شد. اعم از تفکرات فلسفی، نظریات جامعه‌شناسی و تجربیات کشورهای دیگر که مرحلة گذار را طی کرده بودند. حوزة دوم، روشنفکران دینی داخلی بود. مؤثرترین آنها حلقة کیان بود. افراد دیگری هم بودند که تفکرات جدیدی در مورد دین‌ورزی در عرصة سیاست ارائه می‌کردند. حوزة سوم بازخوانی‌اندیشه‌های ملی- ایرانی بود که الزاماً منبع دینی هم نداشتند.»9
پانوشت‌ها:
به کتاب «مجمع روحانیون مبارز» از مؤسسه قدر ولایت رجوع شود.
صحیفه امام، ج 21، ص 178.
سودای سکولاریسم، صص 112 و 113.
برای مطالعه بیشتر رجوع شود به کتاب «مجمع روحانیون مبارز در گذر زمان» از انتشارات همین مؤسسه.
برای مطالعه بیشتر جریان انتخاب منتظری و نقش‌‌هاشمی و همفکران او به کتاب «تاریخ انقلاب اسلامی، جلد 6، منتظری از قائم‌مقامی تا عزل» از انتشارات همین مؤسسه رجوع شود.
صحیفه امام، ج 21 ص 334.
صحیفه امام، ج 21، ص 331.
خاطرات سال 1363.
سودای سکولاریسم، ص120.