kayhan.ir

کد خبر: ۱۹۳۸۹۶
تاریخ انتشار : ۳۱ تير ۱۳۹۹ - ۲۳:۰۸

مرزبندی کنید! اصلاح‌طلبی و فتنه‌گری با هم قابل جمع نیست(خبر ویژه)

دبیرکل حزب جمهوریت می‌گوید: باید فاصله بین اصلاح‌طلبان با بیت رهبری را کم کنیم.


رسول منتجب‌نیا که در گذشته قائم‌مقام حزب اعتماد ملی بود از این سمت در اثر برخی اختلافات استعفا داد، به خبرآنلاین گفته است: ما مشتاق هستیم که خدمت رهبری برسیم و درخواست مکرر کرده‌ایم و منتظر اجازه ایشان هستیم تا خدمتشان برسیم البته در جلسات عمومی ما را دعوت می‌کنند و ما شرکت می‌کنیم و فعلا قضیه کرونا جلسات را بهم زده است.
این فعال سیاسی اصلاح‌طلب گفت: «این یک ضرورت است چون بالاخره ما در کشوری زندگی می‌کنیم که قانون اساسی دارد و قانون اساسی هم رهبری تعیین کرده است و رهبری برای همه محترم است و باید به دستورات رهبری عمل شود. همه حق دارند که از رهبر انقلاب بهره بگیرند و رهبری هم همچون پدری مهربان بالای سر همه باشد؛ پس این یک ضرورت است و جامعه و قانون ما این انتظار را از ما دارد.»
او ادامه داد: «اما اینکه برای اصلاح‌طلبان چه نفعی دارد قطعا برای آنها نفع دارد، زمانی که اصلاح‌طلبان را منزوی و خارج از نظام و به‌عنوان اپوزیسیون فرض کنند و بگویند که اینها اصلا در نظام جایگاهی ندارند، خیلی بد است چون رفته‌رفته نیروهایشان تحلیل می‌رود و به دست فراموشی سپرده می‌شود. اصلاح‌طلبان همان‌طور که در بین مردم باید حضور فعال داشته باشند و درد مردم را احساس کنند و برای تسکین آن تلاش کنند باید با مسئولان هم در ارتباط باشند و این ارتباط متقابل باید بین اصلاح‌طلبان و مسئولان نظام وجود داشته باشد.»
منتجب‌نیا درباره دیدار یکی دو سال قبل برخی اصلاح‌طلبان با رهبر انقلاب از پیگیری این جلسات خبر داد. او درباره جلسات گفت‌وگوی ملی به خبرآنلاین گفت: «من جلسه نداشتم و آقای رهامی جلسه داشت، البته من و آقای رهامی یک جریانی را دنبال می‌کردیم که در ارتباط با رهبری و ایجاد اتصال و ارتباط از بین بردن فاصله‌ها بین اصلاح‌طلب‌ها و بیت رهبری بود که ما این نقش را تا حدی دنبال کردیم و با هم ملاقات داشتیم و پیگیری می‌کنیم.»
وی افزود: من معتقدم که ما در درون نظام باید با بیت رهبری ارتباط داشته باشیم و حتی باید با گروه‌های مختلف سیاسی مثل اصولگرایان و... ارتباط داشته باشیم.
به نوشته خبرآنلاین، منتجب‌نیا یک سال قبل هم گفته بود: «رهبری مانند پدری است که باید دستشان را بر روی سر همه مردم و طیف‌های سیاسی و افراد چه مسلمان و چه غیرمسلمان بکشند و هرکسی که در این کشور زندگی می‌کند باید تحت حمایت و تفقد ایشان باشد. اصلاح‌طلبان به‌عنوان جناحی ریشه‌دار و اصیل و گسترده باید با رهبری ارتباط داشته و تحت حمایت قرار بگیرند. این کار باید انجام شود. متاسفانه از سال 88 به‌دلیل اتفاقاتی که افتاد ارتباط بین اصلاح‌طلبان و رهبری ضعیف شد و لازم بود این سد شکسته و ارتباط دوباره پیوند بخورد. البته خیلی‌ها در این باره تلاش کردند اما موفق نشدند ما تلاشی کردیم و این توفیق نصیب ما شد و اجازه دادند که یک دیدار خصوصی شکل بگیرد.»
منتجب‌نیا گفته بود: «رهبری اجازه دادند که نامه‌ها و مکاتباتی بنویسیم و همین که ایشان نامه‌های ما را بخوانند و مورد توجه قرار دهند حتی اگر جوابی هم دریافت نشود، کافی است و این یک امتیازی برای مجموعه اصلاح‌طلبان است.»
درباره اظهارات آقای منتجب‌نیا شایان ذکر است که تعریف اصلاح‌طلبی با‌ آنچه از سوی برخی مدعیان اصلاح‌طلبی در دو دهه اخیر انجام شد، تناقضات جدی و غیرقابل جمع برقرار است و تا این تناقضات از سوی داعیه‌داران اصلاح‌طلبی برطرف نشود و با جریان معارضه با انقلاب و اسلام مرزبندی صریح انجام نگیرد، نمی‌توان ادعای اصلاح‌طلبی را از گردانندگان طیف مذکور پذیرفت.
در دولت مدعی اصلاحات پایه برخی ساختارشکنی‌ها و معارضه‌های نیابتی با اسلام  و انقلاب و ارزش‌ها گذاشته شد، سپس کار به آشوب تیرماه 78 رسید و پس از انجام دور تازه‌ای از رادیکالیسم در مجلس ششم کلید خورد که مشخصا بارها مورد حمایت اسرائیل و آمریکا و انگلیس قرار گرفت. همزمان از وزیر و معاون وزیر دولت اصلاحات گرفته تا شماری از نمایندگان مجلس ششم و همکاران نشریات زنجیره‌ای، پس از فرار از کشور، نقاب اصلاح‌طلبی برداشتند و در کنار جریان معاند قرار گرفتند.
در این میان آشوب نیابتی 88، برخی سران مجمع روحانیون و حزب مشارکت و سازمان مجاهدین (انقلاب) رسما در کنار گروهک نهضت آزادی و سازمان منافقین، سلطنت‌طلبان، بهائیت و گروهک تروریستی ریگی قرار گرفتند و پایه‌گذار فتنه‌ای شدند که در متن آن دستور عبور از جمهوری اسلامی و «اصل نظام نشانه است» داده شده و سرانجام به رذالت روز عاشورا منتهی شد. در مقابل این جنایت‌ بی‌سابقه، میرحسین موسوی حرمت‌شکنان را «مردم خداجو» خواند اما باز هم از سوی برخی مدعیان اصلاح‌طلبی به اعتراض (در دفاع از ساحت امام حسین علیه‌السلام)
 بلند نشد.
اسلامیت و جمهوریت به تعبیر رهبر حکیم انقلاب، خط قرمز نظام است. بنابراین اگر کسانی می‌خواهند خود را ذیل نظام و انقلاب تعریف کنند، دست‌کم باید از آن جریان خیانت و جنایت اعلام برائت و انزجار کنند. آیا می‌شود نام حاضرین در یک طیف سیاسی را «از گوگوش تا سروش» بگذارند و آدم زنده و معتقدی در میان آنها نباشد که از چنین نامگذاری سیاسی اعلام برائت بکند؟ به نظر می‌رسد اولین گام اثبات همراهی با نظام و مردم، کنار گذاشتن رودربایستی با افراطیون مدعی اصلاحات و مرزبندی کامل با آنهاست.