حذف شبکههای برونمرزی کشورمان از ماهواره چه تبعاتی دارد؟
خسارت بزرگ قطع صدای ایران در هیاهوی رسانه های دروغ پرداز
گروه گزارش
شبکههای برونمرزی ایران در عرصه جهانی، یک به یک از مدارهای ماهوارهای قطع میشوند! این درحالی است که مردم بسیاری از کشورهای جهان، در آرزوی این هستند که در عرصه بینالمللی، شبکههای مستقل و متعلق به خود را داشته باشند؛ شبکههایی که بتوانند در میان خیل پرهیاهوی رسانههای حاکم و غالب، صدای آنها را به گوش جهانیان برسانند.
اما در ایران، گویی برخی علاقهای به اینکه صدای خودمان به گوش دیگران رسیده شود را ندارند! به همین دلیل هم بهخاطر عدم پرداخت بدهیهای ارزی ایران به شرکتهای ماهوارهای، ابتدا پخش شبکههای تلویزیونی الكوثر و سحر اردو و رادیو دری قطع شدند، سپس نوبت به آیفیلم انگلیسی و پس از آن، پرستیوی رسید که از ماهواره پایین کشیده شوند!
چندی قبل، برایان هوک (رئیس گروه اقدام علیه ایران) در یادداشتی که روزنامه نیویورکپست منتشر کرد، با انتقاد از عملکرد شبکه «صدای آمریکا» نوشته بود: «بخش فارسی صدای آمریکا که از سوی کنگره تأمین مالی میشود سال گذشته بیش از ۱۷ میلیون دلار بودجه از پول مالیاتدهندگان آمریکایی دریافت کرده است!»
این درحالی است که شبکههای بینالمللی ایران، فقط بهخاطر حدود 400 هزار یورو، یکی پس از دیگری از فضای ماهوارهای محو میشوند.
یادداشت این صهیونیست در اعتراض به عملکرد ضعیف صدای آمریکا را در کنار حرفهای وزیر خارجه کنونی آمریکا قرار دهید که چند ماه قبل برای دیده شدن از صفحه پرستیوی التماس میکرد و تقاضا داشت تا این شبکه با وی مصاحبه اختصاصی انجام دهد! با این حال، شبکه «صدای آمریکا» همچنان به کار خودش ادامه میدهد اما شبکههای برونمرزی ایران، یکی پس از دیگری از مدار ماهواره خارج میشوند!
مشکل کجاست؟
مشکل اصلی قطع شبکههای برونمرزی ایران از ماهواره، عدم پرداخت بدهیهای این شبکهها به سامانههای ماهوارهای است؛ مشکلی که دولت باید آن را حل میکرد، اما با بیتفاوتی و کوتاهی مسئولان مربوطه در عدم تسویهحساب شبکههای برونمرزی ایران، این شبکهها به طور پیدرپی در حال قطع شدن هستند.
شیدا اسلامی، مدیر روابط عمومی معاونت برونمرزی صداوسیما در گفتوگو با گزارشگر روزنامه کیهان میگوید: «مشکل اصلی ما بدهی ارزی متراکمی است که برای صداوسیما به وجود آمده است و اگر نهادهایی که وظیفه تخصیص بودجه برای شبکههای برونمرزی را داشتهاند و موجب شدهاند تا این بدهی به تراکمی برسد که پرداخت آن سخت شده است، در اسرع وقت اقدامی نکنند، شرایط دشوارتر خواهد شد.»
همانطور که پیمان جبلی، معاون برونمرزی صداوسیما نیز اعلام کرده، پنج ماه است که حتی یک دلار هم به این معاونت تزریق بودجه نشده است! معاونت برونمرزی صداوسیما دارای هزینههای مختلفی چون اجاره ماهواره، حقوق خبرنگاران بومی در کشورهای مختلف، هزینه دفاتر و تولیدات خارجی است که همه این موارد نیازمند ارز است.
وی تصریح میکند:«با وجود پیگیریهای انجامشده و حمایتهای مختلف از جمله از جانب جمعی از نمایندگان مجلس و برخی از مراجع و مسئولین برای پایان یافتن این مشکل، اما هنوز اقدامی برای حل این مسئله نشده است.»
سهیل کریمی، مستندساز و فعال رسانهای نیز چندی قبل در مصاحبه با تسنیم گفته بود: «من اعتقادم این است افرادی که در روند فعالیتهای رسانهای شبکههای برونمرزی ما اختلال بهوجود میآورند، نفوذیاند؛ مدیران کلان و تصمیمگیر متأثر از مشاورانیاند که آنها را در شرایطی قرار میدهند که موضعگیریشان اینگونه باشد. قطع یک شبکه برونمرزی از ماهواره یوتلست صدور و اعلام مظلومیت انقلاب اسلامی ما به دنیا را با لطمه مواجه میکند. اگر قرار بر این باشد که شبکههای برونمرزی ما پیشانی انقلاب و نظام جمهوری اسلامی باشند و بعد ما آن را به راحتی در اختیار دشمن بگذاریم که به همین راحتی آن را از شبکههای ماهوارهای حذف کنند، عملاًٌ جز اینکه ما داریم آب به آسیاب دشمن میریزیم، همکاری با دشمن میکنیم کار دیگری نکردهایم. اینها کاملاًً مسجل است یا مسئولان ما باید اقرار به این موضوع کنند که کوتاهی کردهاند و یا اگر دلیلی دیگر دارند آن را برای مردم تشریح
کنند.»
قطع صدای ایران در جهان!
ایرانیانی که طی یک دهه اخیر به کشورهای مختلف سفر کردهاند، حتما با مردم یا کارشناسان و نخبگانی مواجه شدهاند که ایران را همراه با رسانههای برونمرزیاش میشناسند.
در واقع شبکههای بینالمللی هر کشوری، نماینده و بخشی از هویت آن ملت در عرصه جهانی محسوب میشود.
در سفری که سال قبل به کربلای معلی داشتم، با افرادی مواجه شدم که نظرات جالبی درباره شبکههای ماهوارهای ایران داشتند. مثل فروشندهای که شبکه «العالم» را بهخاطر انتسابش به جمهوری اسلامی و محور مقاومت، دنبال میکرد.
او میگفت: «من بسیاری از اخبار عراق و کشورهای منطقه را از طریق شبکه العالم دنبال میکنم. چرا که این شبکه بسیاری از واقعیتها و اخباری که دیگر رسانههای عربزبان منعکس نمیکنند و یا به طور تحریفشده و ناقص منتشر میکنند، به مخاطب منتقل میکنند.»
وی به نکته بسیار مهمی اشاره میکند و میگوید: «شنیدن سخنان رهبر انقلاب اسلامی ایران، برای ما بسیار ارزشمند است. اما متأسفانه اغلب رسانههای عربزبان مثل بیبیسی عربی، این سخنان را سانسور میکنند و اگر هم گاهی منعکس کنند، فقط بخشهایی از بیانات امام خامنهای که خودشان صلاح میدانند را پخش میکنند. اما شبکه العالم این فرصت را در اختیار ما قرار داده تا سخنرانیهای رهبر جمهوری اسلامی ایران را بیواسطه و به طور کامل ببینیم و بشنویم.»
ژروم هیوز، خبرنگار پرستیوی در بروکسل بلژیک نیز به فارس میگوید: «آمریکا و اسرائیل همواره تبلیغات سوئی را علیه ایران و رسانههای ایرانی به راه میاندازند و از این طریق سعی دارند تا درک مردم جهان از ایران را متناسب با تصاویری که خود ارائه میکنند، تغییر دهند. اگرچه این مسئله کار را برای ما در تهیه گزارش از اتفاقات و یا شرکت در رویدادها سخت میکند، اما ما همواره تلاش کردیم تا از طریق کار خبری حرفهای خود، این تبلیغات منفی علیه جمهوری اسلامی و رسانههای ایرانی را خنثی کنیم. از طرفی دیگر، وقتی این شرکتها، راههای شنیده شدن صدای پرستیوی توسط مردم جهان را مسدود میکنند، میتوان به اهمیت بالای اطلاعات ارائه شده از سوی این شبکه در فضای رسانهای پی برد.»
زید الغرسي، كارشناس رسانه از يمن نیز در گفتوگو با گزارشگر روزنامه کیهان میگوید: «در زماني كه اكثر رسانههاي جهان از وظيفه خود درباره اطلاعرساني درخصوص حقايق کشورهای مظلوم جهان شانه خالي ميكنند، این شبكههاي جمهوري اسلامي ایران هستند که تصاوير مظلوميت را به چشم جهانيان عرضه ميكنند. به طور مثال درباره یمن، این کشور در محاصره و تهدیدات مستمر دولت سعودی، آمریکا و انگلیس قرار دارد و بخشی از این محاصره به جلوگیری از انتقال درست حقایق یمن در رسانهها برمیگردد. یعنی رسانههای وابسته به آمریکا، انگلیس و رژیم سعودی همه تلاش خود را به کار میبرند تا مظلومیت ملت یمن پنهان بماند. آنها سعی کردند به نحوی مزورانه تصویری از مردم یمن به جهان مخابره كنند به نحوي كه انگار مردم یمن شورشیاني در خدمت بیگانگان مانند ایران یا دیگر کشورها هستند و در مقابل تلاش کردند نیروهای یمنی را وابستگان به ایران و خادم به فرهنگ فارسی و نيز خطري براي امنيت جهان عرب معرفي كنند. در اصل آنها دست به جنگ روایتها زدهاند. این درحالی است که فقط رسانههای برونمرزی ایران از جمله العالم، پرستیوی و الکوثر بودند که حقایق مربوط به یمن را به طور واقعی نمایش دادند. عملکرد این شبکهها در عرصه بینالمللی کمک بسیار بزرگی به ملت یمن بوده است.»
موشکهای دفاعی در جنگ نرم
در جهان امروز، تنها تسلیحات نظامی برای فتح و اشغال کشورها کاربرد ندارند، بلکه رسانهها توانایی آن را دارند که بدون شلیک حتی یک گلوله، کشوری را ساقط یا فاتح کنند.
سیدنظامالدین موسوی، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با گزارشگر روزنامه کیهان درباره اهمیت شبکههای برونمرزی ایران میگوید: «شبکههای برونمرزی در واقع موشکهای تدافعی جمهوری اسلامی در عرصه جنگ نرم هستند و اگر برای این سامانههای تدافعی کاری نکنیم به طور قطع ضربهای خواهیم خورد که هزینههای آن بسیار بیشتر از بودجه ارزیای است که باید برای پخش این شبکهها از ماهوارهها تامین و پرداخت شود. وقتش رسیده که به جایگاه شبکههای برونمرزی جمهوری اسلامی در تراز مسائلی مانند دفاع مرزی و دیپلماسی خارجی نگاه شود و بودجه مستقل برای آنها اختصاص یابد. متأسفانه این جایگاه و اهمیت در داخل کشور و به خصوص در میان برخی مسئولان اجرایی کشور که مسئول تامین بودجه صداوسیما و معاونت برونمرزی سازمان صداوسیما هستند مغفول مانده و شاهد هستیم که پخش برخی شبکههای برونمرزی از ماهوارهها دچار مشکل شده است.»
وی تصریح میکند: «عدم شناخت از عرصه دفاعی در حوزه جنگ نرم باعث قطع پخش شبکههای برونمرزی جمهوری اسلامی از ماهوارهها شده که مجلس پیگیر این مسئله خواهد بود و از مسئولان و مسببانش توضیح خواهد خواست. باید یک تصمیمگیری جدی در خصوص بودجه شبکههای برونمرزی در مجلس گرفته شود و نمایندگان کار نظارتشان را در این حوزه تقویت کنند و گسترش دهند.»
اهمیت شبکههای سرگرمکننده
در عرصه بینالملل
غیر از شبکه «پرستیوی» سایر شبکههای ایرانی قطعشده از ماهواره، برای مخاطب عام پخش میشدند و برنامههای سرگرمکننده چون فیلم و سریالهای تولید ایران را برای مخاطبهای عربزبان و انگلیسیزبان پخش میکردند.
دکتر هادی البرزی، پژوهشگر علوم ارتباطات و رسانه، در گفتوگو با گزارشگر روزنامه کیهان درباره اهمیت فعالیت اینگونه شبکهها در حوزههای منطقهای و برونمرزی، میگوید: «تأثیر و نفوذ شبکههای فعال در حوزه سرگرمی بسیار زیاد است. شبکهای چون الکوثر علاوه بر سیاست، به حوزههای فرهنگی، اجتماعی و سبک زندگی نیز میپردازد و از این منظر، رسانه جامعی است. فیلمها و سریالهای این شبکه مخاطبان زیادی در کشورهای هدف دارد.»
وی میافزاید: «کارشناسان رسانه بر این باورند که امروزه تأثیر شبکههای سرگرمی حتی از خبری هم بیشتر است و نفوذ عمیقتری بر مخاطب دارند. از طریق شبکهای مانند الکوثر میتوان پیام انقلاب و نظام اسلامی را در قالبهای جذاب به مخاطبان عرضه کرد. مخاطبان عربزبان به خصوص در کشورهای حوزه خاورمیانه به سرگرمی علاقه زیادی دارند و فیلم و سریالها را خیلی خوب دنبال میکنند. ما میتوانیم از طریق شبکههایی مانند الکوثر پیام اصلی خودمان را در لابهلای تولیدات سرگرمکننده به این مخاطبان انتقال دهیم. بهویژه اینکه شبکههایی مانند الکوثر با خانوادهها سر و کار دارند و چندوجهی هستند و میتوانند تأثیر زیادی روی مخاطبانشان داشته باشند و از این منظر، قطع برنامههای الکوثر باعث خسران مضاعف است. این رسانهها نقش موثری در انتقال دیپلماسی فرهنگی دارند و نظام باید روی آنها سرمایهگذاری جدی داشته باشد.»
این پژوهشگر رسانه تصریح میکند: «سیاستگذاران ما باید به اهمیت رسانههای برونمرزی پی ببرند. شبکههای برونمرزی پیشانی رسانهای نظام در فضای بینالملل هستند و سیاستگذاران باید بر این اهمیت واقف باشند.»