فرار از اخلاق الهی و انسانی با نسبیت اخلاق(3)(پرسش و پاسخ)
پرسش:
آیا انسان ممکن است در شرایط مختلف زمانی و مکانی و در اوضاع مختلف اجتماعی و موقعیتهای متفاوت طبقاتی، دارای معیارها و منطقهای عملی ثابت باشد، یا اینکه چنین چیزی امکان ندارد، و معیارهای انسانی و اخلاقی نسبی است و در شرایط و زمانها و مکانهای مختلف تغییر میکند؟
پاسخ:
در دو بخش قبلی پاسخ به این سوال به مباحثی همچون: نسبیت اخلاق- معیارهای اولیه و ثانویه- معیارها و اصول منفی و باطل شامل: 1- اصل غدر و خیانت 2- اصل عدم تجاوز از حد 3- اصل انظلام و استرحام 4- اصل عدم استفاده از وسیله نامقدس برای رسیدن به اهداف مقدس- معیارها و اصول مثبت و حق پرداختیم. اینک در ادامه دنباله مطلب را پی میگیریم.
1- اصل قدرت و اصل اعمال زور
یک سلسله اصول است که پیامبر گرامی(ص) و اوصیای مکرم او همیشه از آن اصول استفاده کردهاند و مسئله نسبیت در مورد نحوه انجام آنها ممکن است مطرح شود. ما یک اصل داریم به نام اصل قدرت و یک اصل دیگر داریم به نام اصل اعمال زور. اصل قدرت یعنی اصل توانا بودن، و قدرتمند بودن برای اینکه دشمن طمع نکند، قرآن کریم میفرماید: و «یک اصل حیاتی که در هر عصر و زمانی باید مورد توجه مسلمانان قرار گیرد این است که) در برابر دشمنان هر قدر توانایی دارید، از نیرو و قدرت نظامی آماده سازید (و منتظر نباشید تا دشمن به شما حمله کند و آنگاه آماده مقابله شوید، بلکه از پیش باید آمادگی لازم را در برابر هجومهای احتمالی دشمن داشته باشید و همچنین به اندازه کافی) اسبهای ورزیده برای میدان جهاد فراهم سازید تا (با این وسایل و ابزار جنگی بتوانید) دشمن خدا (یعنی دشمن اسلام و دشمن حق و عدالت و ایمان و توحید) و دشمن خود را (که با شخص شما دشمن هستند) بترسانید. (انفال-60)
اصل اقتدار و قدرتمند بودن در حدی است که دشمن بترسد از اینکه به شما تهاجم کند. همه مفسرین گفتهاند: مقصود از «ترهبون» این است که دشمن به خودش اجازه تهاجم ندهد. حال این اصل آیا یک اصل مطلق است یا یک اصل نسبی؟ آیا اسلام این اصل را در یک زمان خاص معتبر میداند یا در همه زمانها اعتبار دارد؟ در همه زمانها، مادام که دشمن وجود دارد، اصل قدرت هم هست. ولی یک اصل دیگر داریم به نام اصل اعمال قدرت. اعمال قدرت غیر از خود قدرت و توانایی، به معنای اعمال زور است. آیا اسلام اعمال زور را جایز و روا میداند یا خیر؟ پیغمبر اکرم(ص) در سیره عملی خودش آیا اعمال زور هم میکرده یا نه؟ پاسخ مثبت است، یعنی پیامبر اکرم(ص) به طور نسبی در برخی موارد اعمال زور را جایز میدانسته است. آنجایی که هیچ راه دیگری باقی نمانده است و حضرت به عنوان آخرین گزینه اجازه میداد. امام علی(ع) در توصیف سیره مبارک پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «طبیب دوا ربطیه، قداحکم مرا همه و احمی مواسمه» او طبیعی بود که خودش سراغ بیماران میرفت، در یک دستش مرهم بود و در دست دیگرش میسم (آلت جراحی) (نهجالبلاغه- خطبه 107)
اگر یک عضو فاسد را دیگر با مرهم نمیشد معالجه کرد، باید با جراحی قطعش کرد و دیگر نرمش و ملاطفت جایگاهی ندارد. هر کدام را در جای خودش باید بهکار برد. جامعه اسلامی باید قویترین جامعههای دنیا باشد که دشمن نتواند به منابعش، به سرمایههایش، به سرزمینهایش، به مردمش و به فرهنگش طمع ببندد. این دیگر اصل نسبی نیست، بلکه اصل مطلق است. ولی اعمال قدرت و زور یک اصل نسبی است در یکجا باید این کار را کرد، در جای دیگر نه.
2- اصل سادگی در سبک زندگی و دوری از ارعاب
یکی دیگر از اصولی که از یک منظر مطلق است و از جهت دیگر نسبی است، اصل سادگی در سبک زندگی است. انتخاب سادگی برای پیامبر اکرم(ص) یک اصل بود. سیره مبارک آن حضرت را ائمه(ع) و صحابه بیان کردهاند. یکی از جملههایی که تقریباً همه راویان نقل کردهاند این است که: کان رسولالله(ص) خفیف المؤونه» یعنی پیامبر(ص) روش سادگی را در سبک زندگی خود انتخاب کرده بود و در تمام خصوصیات و ابعاد زندگی از این اصل پیروی میکرد. در خوراک، پوشاک، مسکن و در تعامل و معاشرت با دیگران از اصل سادگی استفاده میکرد. از بهکار بردن روش ارعاب اجتناب میکرد. اغلب قدرتمندان عالم از روش ارعاب استفاده میکنند. به تعبیر امام علی(ع): خدا هر نیرویی که به پیامبران داده است در همتشان، ارادهشان، عزمشان و روحشان داده است که با آن لباس پشمی و عصای چوبی در مقابل فرعونی میایستادند و در نهایت سادگی آن جلال و جبروتها را خرد میکردند. (نهجالبلاغه، خطبه 193) آری پیامبران در اوج قناعت و سادگی بودند و این سیاست آنها بود که دلها را تسخیر میکردند ولی نه با جلال و جبروت و هیمنه ظاهری، بلکه با جلال و جبروت معنوی که توأم با سادگی بود.
ادامه دارد