نقش شبه روشنفکران در تاریخ معاصر ایران-۲۹
دولت اصلاحات، عصر شورش انقلابیهای پشیمان علیه خدا!
اصلاحطلبان افراطی و سکولار در دهه اوّل انقلاب (دهه شصت)، دارای تفکرات چپگرایانه تند و افراطی بودند، لیکن در پایان این دهه و بهویژه بعد از رحلت امام خمینی و مواجه شدن با انتخاب آیتاللهالعظمی خامنهای به منصب ولایت فقیه و رهبری نظام، به خانهتکانی دراندیشهها و افکار خود روی آوردند و تجدیدنظر طلب و ساختار شکن شدند!
سید محمد خاتمی با اینکه عضو «مجمع روحانیون مبارز» بود و این مجمع در مرامنامه خود، انشقاق از جامعه روحانیت مبارز را دفاع سرسختتر از اسلام و اصول انقلاب بیان کرده بود، عملا در صف اصلاحطلبان سکولار قرار گرفت و زمینه را در مناصبی که برعهده داشت برای فعالیت آنان آماده ساخت.
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، حزب مشارکت ایران اسلامی و نیز حزب اعتماد ملی و کارگزاران سازندگی به همراه مجمع روحانیون مبارز، هم در دولت و هم در مجلس، تمام قد به تعریف ناهمگون از دین برآمدند و خط امام و اصول امام را غیرواقعی تعریف کردند.
یکی از تئوریهای ویرانگر که از غرب سکولار واندیشمندان بیدین غرب نشئت میگرفت و در داخل کشور توسط همین متفکرین واداده و پشیمان از گذشته و پشت به اسلام و ملت کرده، ترویج گشت؛ نظریه قبض و بسط شریعت است که دین را به صورت یک نهاد بشری و فاقد قداست و اعتبار الهی نشان میداد.
پس از انتصاب مهدی نصیری در سال 1367به سردبیری و مدیر مسئولی کیهان، ماشاءالله شمسالواعظین، محسن آرمین،هادی خانیکی و همفکران آنها دستهجمعی استعفا دادند تا به لطف و توصیه خاتمی، همگی به کیهان فرهنگی کوچ کنند! از همین سال، کیهان فرهنگی اقدام به چاپ مقالات «قبض و بسط تئوریک شریعت» به قلم سروش کرد و با انتشار این مقالات و نوشتههای محمد مجتهد شبستری، محمد مسجدجامعی، محسن مخملباف و کیومرث صابری، مهمترین چالشهای فکری و فرهنگی این دوره را رقم زدند.
براساس این نظریه، هیچ فهمی از دین و شریعت، مقدس نیست و همه دریافتها و فهمها میتواند درست باشد! تمام معارف دینی در تحول هستند و لذا هیچ درک یقینی در هیچ موردی وجود ندارد. چنین نظریهای، البته بلایی را بر سر اعتقادات و ایمان دینداران میآورد که غرب میخواهد و آرزوی آن را دارد.
دینی که با هر کشفیّات و توسعة علمی، فهم و معرفتش تغییر بکند و فهم دیروز غلط بشود و فهم امروز هم فردا غلط از آب درآید، به چه دردی میخورد؟ معرفت دینی بدون اصول و پایههای ثابت که با تغییرات علوم، فهم آن عمیقتر و اثباتش قویتر نشود، مشکلی از جوامع بشری را حل نمیکند و به آن چیزی تبدیل میشود که از حکومت و سیاست جدا میشود و طبعا از متن به حاشیه میرود. رهبر فرزانه انقلاب این مسئله را متذکر میشوند:
«آنچه را كه از ظواهر حرفهای این چند نفر آقایی که تئوری قبض و بسط شريعت را مطرح ميكنند فهميده ميشود، به نظر ميرسد مقصودشان اين است كه فهم ديني و معرفت ديني وابسته است به علوم خارج از دين مثل: رياضي، شيمي، فلسفه و چيزهاي ديگر كه آنها ميگويند فهم انسان از معارف ديني وابسته است به علوم، و چون اين علوم روز به روز دارد تكامل پيدا ميكند و امروز يك فرضیهاي مطرح ميشود، فردا آن فرضیه تخطئه ميشود، پس فهم دينيما هم روز به روز عوض ميشود، زيرا آن پايههاي علمياش عوض ميشود و امروز كه يك چيزي را از دين ميفهميم فردا ميفهميم آن غلط بوده، چيز جديدي ميفهميم. آنهايي كه قبض و بسط تئوري را مطرح ميكنند يك چنين حرفي ميزنند. البته اگر مقصود آنها همين باشد كه من گفتم، اين حرف از جهات مختلفي غلط است مگر اينكه مقصودشان چيز ديگري باشد».1
روزنامههای زنجیرهای دوره وزارت خاتمی و دوران ریاست جمهوری او، هر چه توانستند به ارکان اعتقادات و باورها و احکام اسلامی تاختند و هیچ حوزهای را از این تهاجم بیبهره نگذاشتند! مرور کردن برخی از این هجمهها، اگرچه ملالآور است اما به واقعیت دینی که روشنفکران بریده از ملت میخواستند، بیشتر واقف میشویم:
* معصومین فقط در کلیات و اصول اسوهاند، نه در فروع و جزئیات.2
* احکام کیفری اسلام کارایی ندارد و موجب رواج خشونت میگردد.3
* از مبانی آزادی، نسبیگرایی است که خواهان جامعهای رنگارنگ است و از مبانی دین، حقیقتگرایی و جزماندیشی است. لذا حقیقتگرایی دینی در تعارض با آزادی است.4
* بیاعتنایی نسبت به همه ارزشها، چاره رفع تعارضات یک جامعه تکثرگرایی فرهنگ است. همچنانکه امروز در خارج از کشور، روابط بیرون از محدوده زناشویی و همجنسبازی امری روا شمرده میشود و کسی متعرض آن نمیگردد.5
* نظریه غیرتدینی، ویران کنندةاندیشه و فرهنگ و تمدن است.6
* یک زمانی مردم میگفتند چون عیسی(ع) این سخن را گفته پس درست است، اما امروز عیسی که سهل است، خود خدا هم اگر حرفی بزند و آن حرف با عقل مردم منطبق نباشد، نخواهند پذیرفت. امروز خدا در جامعه هیچ کاره است.7
* در بعد مسائل فرهنگی سه مشکل هست که حوزویان باید آن را حل کنند. یکی موسیقی به نحوی که انسان هر وقت دلش خواست ضبط را روشن کند، و یکی رقص و دیگری ماهواره به نحوی که در فیلم به زنان از زانو به بالا عریان هم بتوان نظرانداخت.8
* تفکر شیعهگری موجب انحطاط مملکت ما و مانعی برای دمکراسی است.9
* دین یک قسمت از فرهنگ است. حرکت اصلاحطلبان ما، عاقبت به جدایی دین از سیاست خواهد انجامید.10
* در تعارض تکالیف دینی و حقوق بشر، حقوق بشر مقدم است!11
* اینکه مارکس میگوید دین افیون تودههاست، تنها بخشی از حقیقت است. من میگویم در حکومتهای دینی، نه تنها دین افیون تودههاست که افیون حکومتها نیز هست.12
پانوشتها
1- رهبر معظّم انقلاب،جلسه بیست و هفتم تفسیر سوره بقره، 30/2/1371، پایگاه اطلاعرسانی حضرت آیتالله خامنهای
2- ماهنامه کیان، بهمن 1377
3- همان
4- هفتهنامه آبان، فروردین 1377
5- ماهنامه کیان، بهمن 1377
6- عطاءالله مهاجرانی، آریا، 16/1/1379
7- محسن کدیور، دانشگاه تهران، سال 1379
8- آفتاب امروز، 3/7/1378
9- صبح امروز، 23/8/1378.
10- کیهان 27/1/1379، صحبت اکبر گنجی با روزنامة اشپیگل 16/1/1379
11- روزنامة صبح امروز، 16/6/1378
12- آغاجری، 25/1/1381