kayhan.ir

کد خبر: ۱۹۰۵۸۸
تاریخ انتشار : ۲۴ خرداد ۱۳۹۹ - ۲۱:۰۰

فقدان نظارت در ورزش حساب‌شده است!



سرویس ورزشی-
ماجراهایی که در چند روز اخیر درباره قرارداد ویلموتس سرمربی سابق تیم ملی فوتبال اتفاق افتاد، صرفنظر از اینکه چه کسی راست می‌گوید و چه کسی نقش مخرب خود را در این باره کتمان می‌کند، بیش از هر چیز حکایت از حاکمیت سیاست« هرکی به هرکی» در ورزش ما دارد و به طور مستند از فقدان نظارت در مدیریت و اداره ورزش پرده برمی دارد.
رئیس‌سابق فدراسیون فوتبال می‌گوید انعقاد قرارداد با آقای ویلموتس به اشاره صریح وزارت و شخص وزیر بوده است و در مقابل، وزارت ورزش از زیر بار قبول مسئولیت شانه خالی کرده و تقصیرات را متوجه فدراسیون می‌کند و... از سوی دیگر الان بیش از شش ماه است که فدراسیون فوتبال یعنی مهم‌ترین فدراسیون ورزشی کشور بدون رئیس‌اداره شده و انتخابات آن به دلیل مشکلات اساسنامه‌ای برگزار نمی‌شود.
ریشه مشکلات آنطور که فیفا هم بر آن تصریح دارد نه مسائل فنی و مصلحت‌اندیشی ولو غلط برای فوتبال که بدون تعارف« منیت» و« خودخواهی» و» آینده‌اندیشی کاسبکارانه« و» تضمین بقای خود در ورزش پس از پایان کار دولت» و... اینطور حرف‌هاست.
 بارها نوشته ایم ورزش و فوتبال و... فقط بهانه‌هایی هستند برای افراد و باندهایی که « باشند»! و از مواهب حضور، آن هم در راس مدیریت‌های ورزشی مسائل مالی و کمبودهای شخصیتی و عقده‌های درونی خود را جبران کنند. به همین دلیل می‌بینیم که انتخابات فدراسیون فوتبال به تعویق می‌افتد، صدای کارشناسان به اعتراض بلند می‌شود و فیفا اساسنامه فدراسیون را «رد» می‌کند، فقط و فقط برای اینکه یک عده‌ای عزیز، بی‌جهت به جای اینکه خود را خادم ورزش و اهالی ورزش بدانند همه چیز را در خدمت منافع خود می‌خواهند و...!
این است که وقتی از زبان دکتر محمد دادکان می‌خوانیم و می‌شنویم که«خودم در جلسه اساسنامه فدراسیون فوتبال حضور داشتم... وزارت ورزش دارد این اساسنامه را مانند سایر اساسنامه‌ها تنظیم می‌کند، آن را به فدراسیون فوتبال می‌دهد که روی آن کار کند،نه اینکه فدراسیون، اساسنامه را تنظیم و از نظرات وزارت ورزش استفاده کند» و باز در جای دیگر« برخی از پرسنل وزارت ورزش، این اساسنامه را با دلالی‌گری تهیه‌کرده‌اند.»
 البته متاسف می‌شویم اما هرگز تعجب‌زده‌ نمی‌شویم، اتفاقا از صحت مواضع و نظرات خود درباره ورزش و رشته‌هایی مثل فوتبال مطمئن‌تر می‌شویم. مطمئن‌تر می‌شویم که وقتی می‌گوییم این ورزش مستعد پیشرفت و تحول، گرفتار جریانات ناسالم و مدیریت‌های غیر دلسوز شده و‌گریبان آن در چنگال دلالیسم افسارپاره کرده و شارلاتانیسم مخرب اسیر شده‌،نظری کاملا درست و مبتنی بر واقعیت است و کوچکترین سوء نیت و بحث شخصی و غرض‌ورزی در ابراز آن دخالت ندارد.
نکته‌ای که امروز می‌خواهیم به آن اشاره کنیم، این است که خیلی از جاها این فقدان نظارتی که ورزش را اسیر کرده، کاملا حساب شده و عمدی است! یعنی کسانی در این ورزش و فوتبال هستند که به جای مدیریت ورزش، « منافع خودشان» را مدیریت می‌کنند. شما به همین ماجرای اخیر و قرارداد با ویلموتس نگاه کنید. چیزی که مطرح نیست منافع ملی، انتظارات مردم و سرنوشت فوتبال وبالاخره آبروی کشور است.
اتفاقا یکی از نمایندگان مجلس(آقای پژمانفر) هفته گذشته صراحتا اعلام کرد که بر ما مسجل شده است که پرونده ویلموتس« تبانی» بوده است. بنابراین اینجا هم که می‌گوییم اصل نظارت در ورزش ما به عمد و کاملا حساب شده اعمال نمی‌شود، برایش سند و مدرک داریم و یکی از تازه‌ترین نمونه‌ها پرونده ویلموتس است.
اگر اصل نظارت برکاروبار ورزش اعمال شود آن وقت چنین قرار‌دادهایی در ورزش منعقد نمی‌شود و بسیاری از حق دلالی‌های نامشروع‌، به ضرر فوتبال به جیب این و آن باند و جریان دلالی آشکار وپنهان سرازیر نمی‌شود! اگر نظارت در کار بود آن وقت شرکت مجهول الهویه‌ای به نام« مرکز فرهنگی ایران و هلند» که ظاهرا کارش سفال و گلیم است در‌باره سرمربی تیم ملی نظر نمی‌داد و...بلکه کارشناسان و خبرگان فن و افکار عمومی فوتبال در این باره تاثیرگذار بودند.
همه این اتفاقات و ماجراها که دیگر نمی‌شود آنها را منکر شد و حاشا کرد، نشان می‌دهد که رهابودگی ورزش و رشته‌هایی مثل فوتبال‌،خواب و خیال نیست و یک واقعیت تلخ و غیرقابل انکار است و کسانی که سال‌ها و بارها در این باره می‌نویسند و هشدار می‌دهند، دچار توهم و بیماری بدبینی نشده‌اند.