حقایقی ازلیلهالقدر
علیمحمد عیناللهی
لیلهالقدر یک اصطلاح قرآنی است. از آیات قرآنی برمیآید که این شب در عظمت چنان است که خداوند، پیامبر(ص) را به تدبر در آن فرا میخواند تا اهمیت و ارزش آن برای مردم آشکار شود. این شب را شب تقدیر و سرنوشت نیز گفتهاند. در مطلب حاضر گوشهای از حقایق شب قدر براساس آموزههای قرآنی تبیین شده است.
شب قدر، شب تقدیرات
براساس آموزههای قرآنی شب قدر، از نظر تاریخی شب نزول قرآن است. این واقعه تاریخی در ماه رمضان سال نخست بعثت یعنی ده سال پیش از هجرت اتفاق افتاده است. خداوند در آیه 185 سوره بقره میفرماید: شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِيَ أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ؛ ماه رمضان ماهى است كه قرآن در آن فرو فرستاده شده كه راهنماى مردم و دلايلى روشن از هدايت و جدايى (بين حق و باطل) است.
اما اهمیت شب قدر تنها به سبب نزول تاریخی قرآن نیست، بلکه به سبب ویژگی دیگری است که همه بشریت و بلکه هستی با آن روبهرو هستند وآن اینکه شب تقدیرات بشری است. هر چند قرآن در یکی از شبهای قدر که هر ساله یک بار اتفاق میافتد نازل شده و رحمت خاص نصیب بشریت گشته؛ چنانکه خداوند در قرآن درباره نزول قرآن در آن شب قدر و در آن سال نخست بعثت میفرماید: وَالْكِتَابِ الْمُبِينِ إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُّبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنذِرِينَ. فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ أَمْرًا مِّنْ عِندِنَا إِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ رَحْمَةً مِّن رَّبِّكَ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ؛ سوگند به كتاب روشنگر كه ما آن را در شبى فرخنده نازل كرديم، زيرا كه ما هشداردهنده بوديم. در آن شب هر کاری به گونهای استوار فیصله مییابد.اين كارى است كه از جانب ما صورت مىگيرد. ما فرستنده فرستادگان بوديم و اين رحمتى از پروردگار توست، كه او شنواى داناست. (دخان، آیات 2 تا 6)
اما تکرار آن شب قدر در هر ماه رمضان از هر سال و تعیین تقدیر و سرنوشت هر ساله امور، بر اهمیت آن افزوده است؛ زیرا چنانکه خداوند در آیات سوره قدر میفرماید در این شب فرشتگان و روح برای مقدرات هر چیزی نازل میشوند: تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمْرٍ؛ در آن شب فرشتگان، با روح، به فرمان پروردگارشان، براى هر كارى كه مقرّر شده است فرود آيند. (قدر، آیه 4)
ویژگی و آثار شب قدر
بیگمان درک حقیقت شب قدر و اموری که در آن رقم میخورد، تنها با تدبر در آیات قرآنی امکانپذیر است. این گونه است که میتوان عدم ادراک طبیعی را به ادراک و فهم تبدیل کرد؛ زیرا وقتی در آیات قرآنی تدبر شود، هر امر متشابه قرآنی به محکم تبدیل میشود و درک و فهم آن شدنی میگردد. خداوند در آیه 7 سوره آل عمران بیان میکند که آیات قرآنی به دو شکل متشابه و محکم است(هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرَ مُتَشَابِهاتٌ) که با ارجاع متشابه به محکم میتوان معنای آن را درک و فهم کرد و اینگونه آن آیه متشابه نیز به آیه محکم تبدیل شود.
از آنجایی که خداوند در آیه 2 سوره لیلهالقدر میفرماید: وَمَا أَدْرَاكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ؛ و تو چه دانی لیلهالقدر چیست؟ میبایست برای درک و فهم عظمت این شب به آیات دیگر قرآن از جمله همین آیات سوره قدر و دخان و بقره مراجعه کرد تا این متشابهات را به محکمات تبدیل کرد و درک و فهم درستی از شب قدر و عظمت آن پیدا کرد و در حقیقت با تدبر در آیات قرآنی اصطلاح آن را درک و فهم کرد.
1. لیله: واحد لیل به معنای شب و در برابر روز است. در آیات قرآنی لیل و یوم به معنای شب و روز به همین معنای عرفی آمده است. اینکه خداوند شب و روز را خلق کرده تا انسان در روز به کار و تلاش بپردازد. (فرقان، آیه 47؛ مزمل، آیه 7) و در مقابل، شب را برای او قرار داده تا استراحت کرده و بخوابد. (فرقان، آیه 47)
اما یک معنای دیگری نیز برای شب و روز در قرآن است که ارتباطی به گردش و حرکت زمین به دور خورشید ندارد؛ بلکه مراد از روز، به معنای بروز و ظهور است؛ چرا که حقیقت روز مادی نیز به همین ظهور و بروز باز میگردد و در حقیقت معناى حقیقى یوم همان ظهور و بروز است. بر همین اساس آیه 21 سوره رحمن که خدا میفرماید: یساله من فى السموات و الارض كل یوم هو شاءن؛ هر کسی در آسمانها و زمین از خدا مسئلت میکند و خداوند در هر روزی در شانی است؛ به همان معنای ظهور و بروز است.
پس لفظ «یوم» در مقابل شب در اینجا به معنای عرفی آن نیست؛ زیرا كه شان خداوند در مطلق یوم و لیل یعنی در ما قبل عالم جسمانى نیز جارى است؛ چرا که: لیس عند ربك صباح و لا مساء؛ برای خدا صبح و شامی نیست. بنابراین ظهور تجلیات اسما و صفات خداوندی تعبیر به «یوم» شده است. (نصوص الحكم ص417). همچنین خداوند از ظهور ملکات آدمی در قیامت تعبیر به «یوم» میکند و میفرماید: یوم تبلى السرائر؛ روزی که نهانها آشکار شود. (نگاه کنید: اتحاد عاقل؛ آیتالله حسنزاده آملی، درس 23، ص 423؛ و نیز نكته 43 از کتاب هزار و یك نكته آیتالله حسنزاده آملی)
بر این اساس باید گفت که خداوند گاه باطن و غیب امری که هنوز ظهور نیافته را لیل و شب تعبیر میکند. بر این اساس مراد از لیلهالقدر، قدر نهان و ظهور نیافته است. یعنی امری که هنوز ظهور و بروز پیدا نکرده و در حال خفا و غیب است.
البته شب قدر ماه رمضان، در مقام نزول همان شب قدر کلی قرار میگیرد و با آنکه مراد همین شب عرفی است ولی در نهان خود بازتابی از شب قدر کلی و نهان بیرون از دایره زمان و مکان خواهد بود. پس به یک معنا شب در آیه ناظر به شب عرفی و از یک جهت ناظر به شب غیرعرفی است که همان نهان و خفای امور در باطن و عالم غیب است.
2. قدر: قَدَر در لغت به معناى بيان كميّت شىء(مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 658 «قدر»)، مقدار و اندازه چيزى به حسب وزن يا به حسب زمان و مكان، اندازه نمودن، فرمان دادن، حكم كردن، محدود ساختن حوادث و اشياء به علل مادى و شرايط زمانى و مكانى(نثر طوبى، علامه شعرانی، ص 288) آمده است. قَدَر در اصطلاح، اندازه اشياء و تعيين حدود وجودى آنها است؛ (الميزان، علامه طباطبایی، ج 19، ص 90) به بيان ديگر، تقدير امرى از ناحيه خداوند، قرار دادن آن به اندازه و مقدارى است كه حكمت اقتضا مىكند. (مجمعالبيان، طبرسی، ج 9 ـ 10، ص 785)
براساس آموزههای قرآنی، همین شب قدر زمانی و عرفی، زمان تعيين مقدّرات الهى، در تمام امور است.(دخان، آیه 3 تا 5؛ قدر، آیات 3 و 4) به این معنا که قدر و اندازه مشخص و معین هر امری و کاری پیش از آن تعیین شده و براساس قسمت و امور دیگر تنزل پیدا میکند و در هستی تحقق و وجود خارجی مییابد.
همچنین از آیات قرآنی به دست میآید که تقدير الهى، نسبت به تمام موجودات، فراگیر است و این گونه نیست که اختصاص به انسان یا موجودات زمینی داشته باشد.(حجر، آیه 21؛ فرقان، آیه 2؛ یس، آیه 12؛ قمر، آیه 42؛ طلاق، آیه 3) این بدان معناست که تقدیر تنها در جهان ماده و دنیا نیست که دارای شب عرفی و زمان متعارف است، بلکه از آنجایی که در همه جهان جریان دارد نمیتواند به شب عرفی و زمانی دنیا محدود باشد.
مقدرات شامل احکام الهی(احزاب، آیه 38)، امر الهی (همان)، انقراض امتها و جوامع(یونس، آیه 49؛ اسراء، آیه 58)، نزول باران از آسمان به زمین(رعد، آیه 17؛ مومنون، آیه 18؛ زخرف، آیه 11)، رشد موجودات (حج، آیه 5؛ مرسلات، آیه 23)، حرکات موجودات آسمانی (انعام، آیه 96 و آیات دیگر)، خلقت موجودات و آفرینش آنها (حجر، آیه 21؛ فرقان، آیه 2)، رزق و روزی(رعد، آیه 26 ؛ حجر، آیات 20 و 21)، سرنوشت انسان(اسراء، آیه 13)، عذاب امتها(اسراء، آیه 58)، عمر انسانها (آل عمران، آیه 145؛ واقعه، آیه 60)، مصیبتها و بلایا (حدید، آیه 22)، معیشت انسانها (حجر، آیات 15 و 20)، اندازه و میزان موجودات و اشیا و مانند آنها (روم، آیه 8؛ احقاف، آیه 3؛ طلاق، آیه2؛ یونس، آیه 61؛ رعد، آیه 8)، نصیب مردم از دنیا (اعراف، آیه 37)، نزول کتب آسمانی (رعد، آیه 38) وبسیاری از امور و زیر و درشت عوالم هستی است که باید به دقت مشخص شده و به همان میزان و مقدر تحقق یابد؛ زیرا امر الهی در همه عوالم در جریان است و همه چیز در محدوده اراده و مشیت الهی از هستی و مسائل آن بهرهمند خواهد شد. این امر در همه عوالم از آن رو در جریان است تا تقدیر هر چیزی به آن چیز برسد. (حجر، ایه 21؛ فرقان، آیه 2)
انسان باید همواره به تقدیر الهی رضایت دهد؛ لذا خداوند رضايت به قدر و مقدّرات تعيين شده را به بشر توصيه میکند.(بقره، آیه 187)
البته انسانها میتوانند با رفتار و عملكرد خودشان موجبات دگرگونى سرنوشت خود را پدید آورند (رعد، آیه 11) و یا با درخواست و دعا به درگاه الهی آن را تغییر دهند؛ چرا که تقدير عالم، قابل تغيير، براساس مشيّت الهى است(رعد، آیات 38 و 39)، و خداوند در همین آیات بیان میکند که مقدّرات، قابل نسخ و تغيير است. پس میتوان شقاوت را به سعادت تبدیل کرد همان طوری که با کارهای بد میتوان سعادت را به شقاوت تبدیل کرد.
پس شب قدر يكى از شبهاى ماه مبارك رمضان از هر سال است و در هر سال در آن شب همه امور، قطعی مىشود، البته این بدان معنا نیست که هيچ امرى از آن صورتی كه در شب قدر تقدير شده باشد با هيچ عاملى دگرگون نشود؛ زیرا هيچ منافاتى ندارد كه در شب قدر چیزی مقدر شود، ولى در ظرف تحققش طورى ديگر محقق شود؛ چون كيفيت موجود شدن مقدر، امرى است و دگرگونى در تقدير، امرى ديگر است؛ همچنانكه هيچ منافاتى ندارد كه حوادث در لوح محفوظ معين شده باشد، ولى مشيت الهى آن را تغيير دهد، در قرآن كريم آمده است: يَمْحُوا اللَّهُ ما يَشاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْكِتابِ؛ خداوند هر چه بخواهد محو و اثبات میکند و در نزدش امالکتاب است.(رعد، آیه 39) علاوه بر اين، استحكام امور به حسب تحققش مراتبى دارد، بعضى از امور، شرايط تحققش موجود است و بعضىها ناقص است.
3. جداسازی حکیمانه: در شب قدر که مقام جمع و غیب است، امور هستی به میزان مشخص برای هر موجودی تعیین و جداسازی میشود. به این معنا که براساس حکمت و هدف غایی برای هر موجودی احکامی صادر و مشخص میشود که در آن دوره مشخص به او میرسد. از آنجایی که انسان در زمین و در محدوده زمانی خاصی زندگی میکند، این فصلالخطاب امور برای یک سال در نظر گرفته شده است. پس احکام به شکل فصلالخطاب و نهایی شده درباره هر شخص انسانی برای مدت یک سال یعنی تا شب قدر دیگر صادر و به فرشتگان ابلاغ میشود تا ایشان به خلیفه الهی برسانند. (دخان، آیات 2 تا 6)
(فیها یفرق کل امر حکیم) فرق به معناى جداسازى و مشخص كردن دو چيز از يكديگر است و فرق هر امر حكيم جز اين معنا ندارد كه آن امر و آن واقعهاى كه بايد رخ دهد را با تقدير و اندازهگيرى مشخص سازند. از اين جمله استفاده مىشود كه شب قدر منحصر در شب نزول قرآن و آن سالى نيست كه قرآن در آن شبش نازل شد، بلكه با تكرر سنوات، آن شب هم مكرر مىشود، پس در هر ماه رمضان از هر سال قمرى شب قدرى هست كه در آن شب امور سال آينده تا شب قدر سال بعد اندازهگيرى و مقدر مىشود.همچنین چون كلمه «يفرق» فعل مضارع است و استمرار را مىرساند. (المیزان، ذیل آیه)
4. نزول بر خلیفه الهی: این امور در شب قدر به روح که مسئولیت اصلی امر الهی را در اختیار دارد ابلاغ و او مامور میشود تا با فرشتگان با اکرام و شکوه بیپایان به خلیفه الهی برسانند که مسئولیت الهی را در ربوبیت بر کائنات به عنوان مظهر اسمای الهی به عهده دارد. از این رو تنزل هر سالهای انجام میگیرد و امور عالم و تقدیرات آن به خلیفهالله رسانیده میشود.
خداوند درباره نزول فرشتگان به امر الهی برای انجام ماموریت میفرماید: وَمَا نَتَنَزَّلُ إِلَّا بِأَمْرِ رَبِّكَ لَهُ مَا بَيْنَ أَيْدِينَا وَمَا خَلْفَنَا وَمَا بَيْنَ ذَلِكَ وَمَا كَانَ رَبُّكَ نَسِيًّا ؛ و [ما فرشتگان] جز به فرمان پروردگارت نازل نمىشويم. آنچه پيش روى ما و آنچه پشت سر ما و آنچه ميان اين دو است، [همه] به او اختصاص دارد و پروردگارت هرگز فراموشكار نبوده است. (مریم، آیه 64)
این تقدیر همیشه انجام میگیرد و نزول نیز براساس تکرار شب قدر در هر سال تکرار میشود به ویژه اینکه انسان در محدوده زمان و مکان قرار گرفته است؛ البته این بدان معنا نیست که امر الهی در شب قدر محدود به زمین و زمان و موجودات ارضی یا انسان است بلکه شامل همه موجودات میشود چنانکه گفته شد. خداوند در جایی دیگر میفرماید: اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَمِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ وَأَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِكُلِّ شَيْءٍ عِلْمًا؛ خدا همان كسى است كه هفت آسمان و همانند آنها هفت زمين آفريد. فرمان [خدا] در ميان آنها فرود مىآيد، تا بدانيد كه خدا بر هر چيزى تواناست و به راستى دانش وى هر چيزى را در بر گرفته است. (طلاق، آیه 12)
این تنزل دایمی و هر ساله به سوی خلیفه الهی است که در زمین مستقر شده است و اکنون مسئولیت آن بر عهده امام زمان (عج) است.
همان طوری که فرشتگان به مومنان نازل میشوند تا به پاداش ایمان و استقامت، آنان را مطمئن کنند (فصلت، آیه 30) به سوی امام زمان(عج) حجت و خلیفه الهی نازل میشوند تا مقدرات را به عرض ایشان برسانند.
5.رحمت و سلامت: در این شب از سوی خداوند همواره سلامت و رحمت عام و خاص به سوی بندگان روانه است و همه موجودات از رحمت و سلامت بهرهمند هستند، چنان که در آیات سوره دخان و قدر به آن اشاره شده است. در برخی از روایات در تبیین اینکه شب قدر علامت دارد و این سلامت و رحمت را میتوان از ظاهر آن به دست آورد آمده است که محمدبن مسلم از امام باقر یا صادق (ع) از علامت لیلهالقدر پرسید؟ امام (ع) فرمود: علامت لیلهالقدر این است كه بوى خوشى از آن پراکنده مىشود، اگر در سرماى (زمستان) باشد گرم و ملایم مىگردد و اگر لیلهالقدر در گرماى (تابستان) باشد خنک و معتدل و نیكو مىشود. ( وسائلالشیعه، ج 7 صفحه 256)
علامه طباطبائى در علایم شب قدر مىگوید: روایات در معنى و خصایص و فضایل شب قدر بسیار است، در بعضى از آن روایات علامتهایی براى شب قدر ذكر شده از قبیل اینكه شب قدر، صبح آن شب آفتاب بدون شعاع طلوع مىكند و هواى آن روز معتدل است. (المیزان، ج 40، ص 332)
البته این رحمت در روز آن نیز ادامه دارد؛ چنانکه امام صادق(ع) میفرماید: لیلهالقدر فى كل سنة و یومها مثل لیلتها؛ شب قدر در هر سال است و روز آن مثل شب آن مىباشد. (وسائل الشیعه، ج 7 صفحه 262)
اگر کسی این شب را درک کرد باید عافیت وسلامتی را از خدا بخواهد. از پیامبر پرسیده شد: اگر شب قدر را دریابم از خدا چه چیزى را مسئلت كنم؟ فرمود: «عافیت را». (مستدرك الوسائل، ج7 صفحه 458)
اهمیت شب زندهداری در شب قدر
با توجه به اهمیت شب زندهداری و احیای شب قدر،حدیث زیر به عنوان حسن ختام تقدیم میشود:
موسی (ع)گفت: خداوندا! مىخواهم به تو نزدیك شوم، فرمود: قرب من از آن كسى است كه شب قدر بیدار شود.
گفت: خداوندا! رحمتت را مىخواهم، فرمود: رحمتم از آن كسى است كه در شب قدر به مسكینان رحمت كند.
گفت: خداوندا! جواز گذشتن از صراط را از تو مىخواهم، فرمود: آن، از آن كسى است كه در شب قدر صدقهاى بدهد.
گفت: خداوندا! از درختان بهشت و از میوههایش مىخواهم، فرمود: آنها از آن كسى است كه در شب قدر تسبیح خدا گوید.
گفت: خداوندا! رهایى از جهنم را مىخواهم، فرمود: آن، از آن كسى است كه در شب قدر استغفار كند.
گفت: خداوندا خشنودى تو را مىخواهم، فرمود: خشنودى من از آن كسى است كه در شب قدر دو ركعت نماز بگذارد. (مستدرك الوسائل، ج 7 صفحه 456)