در خیانت آرتور اپهام پوپ آمریکایی به ميراث فرهنگي ايران
تجلیل شاه از یک جاده صاف کن (پاورقی)
تالیف: اصغر حیدری
ايرانشناسي
وقتيكه رشته شرقشناسي مشخصا به شناخت ايران و ايراني ميپردازد، از آن با عنوان ايرانشناسي ياد ميشود و محققان مربوط به آن را ايرانشناس مينامند. اين علماي ايرانشناس، در مقاطع مختلف تاريخ از كشورهاي غربي به ايران ميآمدند و در مورد ادبيات، نژاد، فرهنگ و بهويژه در مورد تاريخ و آثار تاريخي ايران به بررسي و تحقيق ميپرداختند. آنها عموما با تحمل زحمات و خطرات، به رموز زندگي ايرانيان واقف ميشدند و دستاوردهاي خود را منتشر ميكردند و از اين لحاظ بايد گفت كار آنان در خور اهميت و قابل احترام است. بهجرات ميتوان گفت اگر تلاش جمعي از اين ايرانشناسان خارجي نبود، آثار زيادي از زمره ادبيات، تاريخ و ميراث فرهنگي ايران نابود ميشدند. مرحوم ابوالقاسم سحاب در اين مورد مينويسد:
«علماي ايرانشناس در اثر تحقيقات و كنجكاويها و نشر كتب شرق و ترجمه و تدريس آثار و نگارش دانشوران اسلامي، كاوش و جست و جو و حفاري در خرابهها، نسبت به رسوم و آثار قديمي اين سرزمين و معارف و ادبيات آن آگاهي يافته و در موارد لازم، خدماتي انجام دادهاند... دانش شرقشناسي، دانشمنداني را استخدام نمود و به كار واداشت كه سرمايه زندگاني خود را تماما در راه اكتشاف و كشف نقاب از رموز و اسرار شرق و آگاهي از يادگار ملل قديمه مصروف داشته، جهت انجام اين خدمات، جانفشاني كردند.»6
اما اين خدمات و جانفشانيها، يك روي سكه بود؛ روي ديگر آن
ـ همانطوركه گفته شد ـ تبديل شرقشناسان و ـ در مورد وطن ما ـ تبديل ايرانشناسان به جادهصافكن استعمار بود. سحاب در اين مورد مينويسد:
«تدريجا شرقشناسي سياسي در اروپا بروز نمود و اهميتي زياد پيدا كرد، بهويژه موقعيكه انديشه استعمارطلبي در دماغ طالبين آن جا گرفت و اين فكر بين سياسيون اروپا پديدار گرديد. سياسيون غرب، اصل سياسي دانش شرقشناسي را وسيله پيشرفت مقصود خود قرار داده، انجمن هايي براي اجراي اين منظور تشكيل دادند. سپس جست وجو و تحقيق، بحث و تدريس احوال و اوضاع شرق، بهصورت دقيقي جلوهگر شد تا اروپاييان بتوانند غرض سياسي خود را انجام دهند... امريكاييان كه عقبتر از ديگران در دانش شرقشناسي بودند، وقتي متوجه محسنات اين علم شدند، در طلب آن جنبشي شگفت نموده و امروزه آنها در اين راه كوشش زياد و فوقالعاده دارند، چنانكه در واشنگتن، انجمنهاي عديدهاي براي پيشرفت اين علم تشكيل گرديده و عده زيادي طالب اين دانش شده و با اروپا رقابت مينمايند.»7
نگاهي گذرا به تعداد و شرح كارهاي ايرانشناسان، نشان ميدهد كه اين رشته، براي اروپاييان و امريكاييان، جهت پيشبرد اهدافشان بسيار حائز اهميت بوده است. مرحوم سحاب در كتاب خود، اسامي بيش از ششصد نفر از ايرانشناسان (گيدي، بروكلمان، براون، گلدزيهر، نيكلسن، هاليفي، ولدنبرگ و...) را توام با معرفي كوتاهي از آنان ارائه داده است. مسلما با پيشرفتهاي صنعتي و تكنولوژيك دنياي غرب، شرقشناسي و ايرانشناسي ابعاد گسترده و تخصصيتري به خود گرفت و يقينا سفارتخانهها و مراكز فرهنگي و بازرگاني غرب در كشورهاي شرقي، اكنون بخش بزرگي از اهداف شرقشناسي را پي ميگيرند. گواه روشن اين ادعا، مجموعه «اسناد لانه جاسوسي امريكا» است. در جلدهاي 1 تا 6 اين مجموعه، به اسنادي برميخوريم كه برنامه CIA برای فرستادن عدهاي دانشجوي امريكايي به حوزه علميه قم را عيان ميسازد. امريكاييها از اين اقدام خود، دو هدف را تعقيب مينمودند:
1ــ ايجاد زمينه مستقيم براي متخصصان امريكايي در جهت مطالعه درباره مذهب اسلام8
2ــ شناخت درونسازماني از حوزه علميه.9
زندگينامه پروفسور آرتور اپهام پوپ
آرتور اپهام پوپ به سال1881.م در شهر فوئينكس ايالت روآيلند امريكا به دنيا آمد. وي تحصيلاتش را در دانشگاه «براون» به سال1906 با گواهينامه B.A (مخفف Bachelor of Arts: كارشناسي علوم انساني) و M.A (مخفف Master of Arts: كارشناسي ارشد علوم انساني) به پايان رسانيد. وي از سال1907 تا 1908 در دانشگاه كوزل به مطالعه پرداخت و از 1909 تا 1911 در دانشگاه هاروارد به تكميل مطالعات خود در رشته باستانشناسي و معماري مبادرت نمود. از سال 1911 تا 1917 با سمت دانشيار در دانشگاه كاليفرنيا به تدريس پرداخت و از آن زمان، به مطالعه و نشر مقالات علمي خود درباره هنر و باستانشناسي ايران همت گماشت. پوپ در سال1923 به مديريت موزه لژيون دونور سانفرانسيسكو انتخاب گشت و از 1924 تا 1932 مشاور و موزهدار هنري موسسه شيكاگو بود.
پوپ از 1925 به بعد، بهعنوان مشاور افتخاري هنرهاي ايراني در خدمت دولت ايران فعاليت ميكرد. وي همچنين بهعنوان مشاور هنر ايراني موزه پنسيلوانيا انتخاب شد. او از سال 1925 سرپرستي بيست هیئت اعزامي علمي در ايران را بهعهده داشت و به همراه همسرش دكتر فيليس آكرمن (پژوهشگر در حوزه هنر، بهويژه در زمينه شمايلنگاري و منسوجات ايران و صاحب تاليفاتي درخصوص تاريخ ايران) با مسافرتهاي متعدد به شهرهاي ايران، درباره هنر ايراني تحقيقات فراواني انجام داد. پروفسور پوپ از سال 1925 تا 1935، مشاور هنر اسلامي در شيكاگو بود و در سال 1926 از سوي دولت ايران، براي طراحي و ايجاد غرفه ايران در نمايشگاه هنر ايراني در فيلادلفيا انتخاب شد. او در سال 1931، نمايشگاه صنايع ايران را در لندن و سپس در لنينگراد و مسكو برگزار كرد. اندكي بعد، وي با تاسيس موسسه امريكايي هنر و باستانشناسي ايران در شهر نيويورك، پروژه عكسبرداري از اشيا و اماكن هنري ايران را آغاز نمود.
در دهه1930.م بهدنبال بركناري عدهاي از خبرگان بنام تاريخ تمدن آسيا از دانشگاههاي اروپا توسط نازيها، پوپ مدرسه مطالعات آسيايي را تاسيس كرد و با جذب اين متخصصان و براساس نگرش خويش از يكپارچگي آسيا، اين مدرسه را وسعت بخشيد. در نظر او اين يكپارچگي به معناي ارتباط فرهنگ هاي گوناگون آسيا از نظر مفاهيم هنري و مذهبي بود. اين موسسه با برخورداري از متخصصاني در زمينه آشورشناسي، اسلامشناسي، ايرانشناسي، نژادشناسي، فلسفه، زبانشناسي، اقتصاد، جامعهشناسي (بهويژه در حوزه خاورميانه و آسيا) و آموزش زبان سانسكريت، عربي، عبري، فارسي (باستان و جديد)، حبشي، چيني، تبتي و ويتنامي، توانست به موسسهاي با مجوز صدور مدارج بالاي علمي تبديل شود. كثرت مطالعات آسيايي دهه 1960.م در امريكا، درواقع مديون انگيزهاي بود كه پوپ آن را ايجاد كرد.
مدرسه و موسسه امريكايي هنر و باستانشناسي ايران، بهتدريج توسعه يافت و از سال 1947.م به «موسسه آسيايي» تبديل شد. اين موسسه در سال 1345.ش به دعوت دولت ايران، از امريكا به ايران (شيراز) منتقل شد و زيرمجموعه دانشگاه پهلوي قرار گرفت. پس از آن بود كه پوپ و آكرمن بهطوركامل در ايران استقرار يافتند. اين موسسه در نارنجستان، از موروثات قوامالملك شيرازي، مستقر شد. بخشي از فعاليت اين موسسه، در ايران، حمايت از باستانشناساني بود كه براي كاوش به ايران ميآمدند. پوپ مجله «پژوهشنامه موسسه آسيايي» را نيز در اين مدت تاسيس كرد.
محمدرضا پهلوي به پاس خدمات پروفسور پوپ به وي نشان «تاج» و سپس نشان «همايون» و جايزه مخصوص داد.10 همچنين وزارت فرهنگ نشان علمي درجه اول را به او اعطا كرد و انجمن آثار ملي، پوپ را به عضويت وابسته خود برگزيد. دانشگاه تهران نيز ــ كه پوپ در آنجا استاد افتخاري هنر ايرانيان بود ــ به وي دكتراي افتخاري اعطا كرد.
«موسسه آسيايي» پس از انقلاب اسلامي ايران منحل شد. آرشيو بزرگ عكس هايي كه پوپ طي سالها فراهم آورده بود، اكنون در موزه نارنجستان (شيراز) نگهداري ميشوند. شماري از اين عكس ها نيز در كتابخانه ملي ايران قرار دارند. مجموعهاي از پارچهها، فرش هاي كهن و آثار عتيقه ايران و جهان كه او گردآورده بود، اكنون در موزه نارنجستان هستند. كتابخانه پوپ شامل كتابهاي بسياري درباره تاريخ، باستانشناسي، هنر و زبانهاي ايراني، هماكنون در كتابخانه ميرزاي شيرازي دانشگاه شيراز، به شكل مجموعهاي مستقل تحتعنوان «مجموعه ايرانشناسي پروفسور پوپ» نگهداري ميشود.11
منابع در دفتر روزنامه موجود است