اضطرار عامل الهامات الهی و اختراعات
منصور پورخلیلی
میگویند احتیاج و اضطرار مادر اختراعات است. اضطرار سبب اتصال انسان به منشا و منبع هستی و
بهره مندی از الهامات الهی میشود و این فرصت را به هر انسان مضطری میدهد تا پاسخی مناسب دریافت کند و در نتیجه آن راهکارهایی برای مشکل خود بیابد. در مطلب حاضر نقش اضطرار در بروز اکتشافات و اتصال به خداوند بررسی شده است.
***
اضطرار، عامل اکتشافات و اختراعات
در برخی از کشورهای پیشرفته جهان، یکی از شرایط برای تحصیل در دوره دکتری سنجش و ارزیابی انگیزه شخص جهت تحصیل در آن رشته تخصصی و کسب مدرک دکتری است؛ زیرا دوره دکتری، دوره نظریه پردازی و ارائه راهکارها و برونرفت از مشکلات و معضلات شخصی یا جمعی جامعه است؛ از این رو، در مصاحبههای تخصصی دوره دکتری، این نکته مورد توجه است که چه انگیزه قوی در شخص وجود دارد که میخواهد دکترین خود را برای مسئله، مشکل و معضل خود یا جامعه ارائه دهد؛ چرا که اگر شخص دغدغه و مشکلی جدی در زندگی خود و یا خانواده نداشته باشد، انگیزه قوی برای شناخت کامل و احاطه علمی جهت یافتن پاسخی مناسب برای مشکل و معضل نخواهد داشت.
ارشمیدس اگر تحت فشار قرار نداشت و برای او تعیین وزن تاج شاه دغدغه نمیشد نمیتوانست در حمام مشکل خویش را حل کند و فریاد یافتم یافتم سر دهد. باید شخص آنچنان تحت فشار مسئله و مشکل و معضل باشد که دغدغه دائمی او شود و در حالتی از اضطرار قرار گیرد تا بتواند شب و روز و وقت و بیوقت در اندیشه پاسخ و راهکاری برای مسئله و مشکل خود باشد.
از این رو انسانهای مکتشف، مخترع و نظریه پرداز و صاحب دکترینهای تحول ساز و تمدن ساز، کسانی بودند که در حالت اضطرار قرار داشتند و حتی بسیاری از آنان تحصیلات عالی دانشگاهی هم نداشته و تنها از علوم ابتدایی یا متوسط و حتی بهره هوشی متوسط برخوردار بودند؛ اما چگونه میشود که چنین افرادی، بزرگترین دانشمندان جهان و مخترعین و مکتشفین آن بشمار میروند و بسیاری از افراد با بهره هوشی بالا و دارای مدارک عالی دانشگاهی از اختراع و اکتشافات مهم و تمدن ساز به دور میباشند.
واقعا چه چیزی موجب میشود تا دانشمندان و مخترعان و مکتشفان تمدن ساز و تحول ساز در جهان انسانی غیر از مدرسان و مفسران با مدارک دانشگاهی عالی باشند؟
قرآن سر این امر را در مسئلهای به نام اضطرار میداند. از آیات قرآن چنین بر میآید که اضطرار مهمترین عامل انقطاع انسان از حالتهای عادی و موجب برونرفت از موقعیت طبیعی به موقعیت غیر طبیعی و اتصال به منبع هستی است. در این صورت است که شخص مضطر، پاسخهای مناسب و غیر طبیعی به نام الهام و امداد غیبی دریافت میکند و اجابت مسئله خود
را میبیند.
اضطرار،
مادر الهامات و امدادات غیبی
به نظر میرسد که فرزندی به نام الهام و امداد غیبی از مادری به نام اضطرار به دنیا میآید. خداوند در آیاتی چند به این نکته بسیار مهم و حساس توجه میدهد و میفرماید که اضطرار مهمترین عامل در اتصال به خداوندی است که هر انسانی به سادگی میتواند از آن بهره گیرد و حتی خداوند شرایط را به گونهای رقم میزند که هر انسانی دست کم یک بار آن را
تجربه کند.
باید دانست که اضطرار که از مادّه ضرّ به معناى مجبور و نیازمند شدن به چیزى و وادار شدن به امر مضر و ناخوشایند است(لسان العرب و مفردات الفاظ قرآن کریم ذیل واژه ضر) حالتی در انسان است که او را در موقعیت نامناسب قرار میدهد و چنان همه وجودش را به خود مشغول میدارد که هیچ چیز دیگری را متوجه و ملتفت نمیشود. از این رو، دچار نوعی غفلت از غیر میشود و همه وجودش متوجه آن چیز شده و آن چیز دغدغه دائمی او میشود.
به سخن دیگر، مضطر در ضرورتی است که او را بیچاره کرده و ناچار همه وجودش متوجه آن است تا چاره جویی کرده و خود را از آن برهاند. این ضرر اگر دفع نشود او را به خاک سیاه و نابودی و نیستی میکشاند. بنابراین میکوشد تا این ضرر را از خود دفع و یا رفع کند و مشکل و ضرر را چاره جویی نماید.
از نظر آموزههای قرآنی، انسان مضطر بر خلاف انسان مختار، از اختیار انتخاب بیرون است و راه برونرفتی در برابر خود نمییابد که معقول و منطقی و مشروع و مانند آن باشد.
از این روست که احکام مضطر با احکام مختار بسیار متفاوت است و اموری که بر دیگران حرام و غیر جایز است برای او حلال و جایز شمرده میشود و تکالیف به یک معنا از او برداشته میشود و آسان میگردد.(بقره، آیات ۱۷۳ و ۱۹۶؛ نساء، آیات ۹۵ تا ۹۸؛ مائده ، آیه ۳؛ انعام ، آیات ۱۱۹ و ۱۴۵)
حالتی که مضطر بدان دچار میشود او را به سوی فطرت اصلی خود و منبع وجودیاش باز میگرداند.(یونس، آیات ۱۲ و ۲۲؛ نحل، آیات ۵۳ و ۵۴؛ اسراء، آیه ۶۷؛ عنکبوت، آیه ۶۵) از این رو از خلق به حکم فطرت میبرد و مخلوقات را از اصالت حتی ابزاری بودن به دور میشمارد و تنها به خداوندی که آفریدگار و پروردگارش است، رجوع میکند و متصل به او میشود.(همان آیات)
انقطاع از غیر و اتصال به خدا که در حالت اضطرار واقعی تحقق مییابد، انسان را با منبع علم و قدرت متصل میکند. این اتصال به انسان کمک میکند تا نوعی احاطه به هستی پیدا کند و از چشم خداوندی به هستی بنگرد و خداوند چشم او شود و دستان قدرتمند الهی، مجرای فعل او گردد. در این صورت است که با احاطه کامل به موضوع، حقایقی برای او کشف میشود و این امکان را مییابد تا مشکل خود را حل کرده و از اضطرار بیرون آید.
خداوند در آیه ۶۲ سوره نمل میفرماید: أمّن یجیب المضطرّ إذا دعاه ویکشف السّوء. در این آیه بصراحت سخن از اجابت دعا و خواسته مضطر از سوی خداوند به میان آمده است که نتیجه طبیعی این اجابت برطرف شدن و رهایی از بدی و اضطرار ضرری است.
باید توجه داشت که دعا همان پرسش و خواسته انسانی است. بنابراین، تفاوتی میان خواسته و پرسشهایی که بر زبان یا قلب جاری میشود نیست،بلکه حتی پرسشهای ذات و قلب که گاه بر زبان جاری نمیشود، به سبب آنکه خواسته واقعی است، بیشتر مورد توجه و اجابت است تا خواسته زبانی که گاه واقعا خواسته انسان نیست و یا خواستهای غلط و نادرست میباشد.
انسان مضطر خواستههای واقعی دارد و این خواستههای واقعی بیاستثنا مورد اجابت قرار میگیرد و با برداشته شدن سوء و ضرر و بدی، انسان به خواسته خود میرسد.
شاید شما خود تجربه کرده باشید که خواسته ذاتی و باطنی و قلبی داشتهاید به گونهای که دغدغه شما شده است.
به هر چیز مینگرید یا به هر جایی میروید، این مشکل و دغدغه با شماست و خورد و خواب را بر شما حرام کرده است. در این حالت گاه به شما در خواب و رویا پاسخی داده میشود که مشکل شما برطرف میشود و یا ناگهان از چیزی و حرکتی و سخنی، پاسخ مسئله و معضل و مشکل خود را مییابید. این به سبب همان انقطاع کامل از غیر و اتصال به خداوند است که شرایط الهام الهی و امداد غیبی را فراهم میآورد و اجابت مسئله از سوی خداوند صورت میگیرد و کشف سوء و بدی و اضطرار میشود.
رابطه اضطرار با ایمان و کفر
هر چند که اضطرار موجب انقطاع انسان از غیر خدا و اتصال به خدا میشود، ولی این به معنای پذیرش ایمان به خدا نیست؛ زیرا بر اساس آموزههای قرآنی بسیاری از مردم با آنکه به وجود خدا و حقیقت آن یقین دارند، اما خداوند را انکار کرده و قلبشان به خداوند ایمان نمیآورد.(نمل، آیه ۱۴)
کسانی که دچار اضطرار میشوند به فطرت خود باز میگردند و همین بازگشت به فطرت یعنی اتصال به خدا و اقرار ذاتی به خدای مشهود(اعراف، آیه ۱۷۲)، ولی با این همه، همین اشخاص هنگامی که با الهام و امداد غیبی و اجابت وحیانی، مشکل، پرسش، اضطرار، معضل و مسئلهشان حل شود، چه بسا ایمان نیاورند و به همان کفر خویش باقی بمانند.(روم، آیه ۳۳؛ زمر، آیه ۸ و آیات دیگر)
بنابراین، اتصال به خدا و انقطاع از غیر و بهره مندی از الهامات و امدادهای غیبی خداوند هرگز به معنای ایمان شخص به خداوند نیست، چنانکه خداوند در آیات پیش گفته و غیر از آن به این حقیقت گواهی میدهد و انسانها را سرزنش میکند که چرا پس از خروج از اضطرار به همان کفر خویش باقی میمانند و از راه فطرت
دور میشوند؟
از نظر آموزههای قرآنی هر کسی که در مقام اضطرار قرار گیرد، خداوند به او پاسخ میدهد بیآنکه به ایمان و کفر او نظری داشته باشد؛ زیرا مضطر به فطرت خدا جویی خود بازگشته است و همین بازگشت به فطرت یعنی اتصال ذات به خدا هر چند که از روی اضطرار است، ولی مانند اتصال ناخواسته لامپ به سیم برق است که به طور طبیعی جریان الکتریسیته را به لامپ میرساند و آن را روشن میکند.
اضطرار موجب میشود تا شخص ناخواسته در موقعیت اتصال قرار گیرد و همین اتصال موجب میشود تا الهامات و امدادات غیبی الهی نصیب او گردد.
خداوند وقتی به سرزنش کافران مضطر میپردازد به آنان میگوید که شما تجربه اتصال و بهره مندی از آن را، هر چند ناخواسته داشته اید، پس چرا این اتصال را ادامه نمیدهید و همواره از الهامات و امدادات غیبی الهی بهره مند نمیشوید؟ کسی که یک بار هر چند ناخواسته متصل شده و از عنایات الهی بهره مند شده است، به طور طبیعی گرایش دارد که این اتصال و بهره مندی از عنایات الهی را حفظ کند ولی شگفت اینکه کافران وقتی به ساحل رهایی و نجات و امنیت و حل مشکل و معضل خود میرسند خداوند را فراموش میکنند و کفر میورزند که این شایسته انسان عاقل نیست.(همان آیات)
به هر حال، هر انسانی در حالات اضطرار از غیر خدا منقطع و به خدا متصل میشود و همین اتصالات در بیداری و یا خواب، زمینه پذیرش الهامات و امدادات غیبی میشود و شخص مشکلات و معضلات خود را حل میکند و به اکتشافات و اختراعاتی نائل میشود؛ چرا که هیچ کشف واقعی و اختراعی بیرون از دایره الهامات الهی نیست و این خداوند است که دانش و علم خاص را به وی عنایات میکند، چنانکه شخص مضطر در دریا و توفان بلا، راه نجاتی مییابد و خداوند او را به ساحل امن و امان میرساند.
خداوند در آیات چندی به این نکته توجه میدهد که شما انسانها با نگاهی به کسانی که دچار اضطرار شده و در آن حالت خواستهها و نیازهایشان برآورده و اجابت شده میتوانید دریابید که مقام اضطرار مقام اتصال به مبدا و بهره مندی از عنایات اوست. خردمندان با نگاهی به احوالات مضطرانی چون حضرت ایوب(ع) میتوانند دریابند که چگونه اضطرار ایشان موجب بهرهمندی از عنایات و امدادات الهی شده است.(ص، آیات ۴۱ تا ۴۳؛ انبیاء، آیات ۸۳ و ۸۴)
خداوند در آیه ۶۲ سوره نمل اضطرار را عامل اصلی استجابت دعا، کشف سوء و زمینه خلافت انسان بر زمین میداند. این بدان معناست که مقام خلافت الهی از طریق اضطرار قابل دسترسی است؛ زیرا انسان در حالت اضطرار است که دست به کشف و خلاقیت میزند و اسماء و صفات ودیعه در ذات خود را فعلیت و ظهور میبخشد. انسان اگر بخواهد صفات سرشته در ذات خویش را فعلیت بخشد، میبایست در شرایطی قرار گیرد که نیاز به فعلیت صفتی داشته باشد که تاکنون ظهور و بروز نیافته است. شرایط اضطراری بهترین شرایط برای ظهور و بروز صفتی است. از این رو خداوند امتحان و بلا و آزمونها را عامل مهمی در فعلیتیابی صفات بر میشمارد.