شرح حکیمانه رهبر معظم انقلاب بر فرازهایی از نهج البلاغه
خطـر مسـتی نعمـت بـرای مومنـان
حضرت به يک چنين چيزى توجّه کردهاند، ميفرمايند: «فَاتَّقوا سَکراتِ النِّعمَة»؛ حالا که در انتظار بليّاتى هستيد که دارند نزديک میشود، پس بپرهيزيد از مستى نعمت. اين، آن نکته مورد توجّه بنده است در اين روزگار فعلى؛ مستى نعمت. حالا دنبالهاش را بخوانيم تا بعد برگرديم باز به اين تعبير.
عذابهای سخت و گردوغبار فتنه
«وَ احذَروا بَوائِقَ النِّقمَة»؛ برحذر باشيد از عذابهاى سخت؛ «وَ تَثَبَّتوا فى قَتامِ العِشوَة»؛ در ابهام و تيره بودن فضا، در فضاى تيره فتنهها و گردوغبارها متوجّه راهتان باشيد. «عَشوَة» به معنى سرگيجگى و مانند اينها است. «قَتام» هم به همين معنا است؛ يعنى در وسط گردوغبار و مه و هواى مهآلود و فضاى غبارآلود، انسان مواظب باشد راه را گم نکند؛ چون در فضاى صاف احتمال گم کردن راه کمتر است. «وَ اعوِجاجَ الفِتنَة»؛ بپرهيزيد از اينکه راه را گم بکنيد در هنگام اِعوجاج فتنه؛ وقتىکه فتنه با کجىهايى که با خود به همراه دارد، به سراغ شما آمد؛ «عِندَ طُلوعِ جَنينِها وَ ظُهورِ کمينِها»؛ مراقب باشيد که راه را گم نکنيد آن وقتى که فتنه پنهانىهاى خودش را آشکار میکند، عوامل فتنه که در درون وجود دارد؛ ناگهان ظاهر خواهد شد. اينجور نيست که ما بگوييم خب، وقتى ديديم فتنه مىآيد، جلويش را ميگيريم؛ نه، آن وقتى که فتنه ظاهر میشود، پس از جنين و کمين ظاهر میشود، يعنى اوّل پنهان و پوشيده است و عواملى آن را بهوجود آورده، حالا وقت ظهور آن است. آن عوامل را ديگر شما نمیتوانید برگردانيد؛ يعنى مدّتها طول خواهد کشيد؛ بايد کوشش بکنيم که آن عوامل فتنه بهوجود نيايد. «وَ انتِصابِ قُطبِها وَ مَدارِ رَحاها»؛ که اين کلمات همه عبارتهاى زيبا و در حدّ اعلاى زيبايى ادبى و هنرى است. واقعاً آدم تعجّب هم میکند که چطور يک انسانى در هنگام سخن گفتن، هرچه از زبانش جارى میشود، در نهايت زيبايى است؛ بنده حالا بعدازظهر نگاه ميکردم، ديدم اگر واقعاً بخواهم کلمات زيبايى معادل اينها در فارسى پيدا کنم، يک مقدارى بايد فکر بکنم که چون مجال هم نبود، ديگر همينطور آمدم. بههرحال همه اين تعبيرات اين است که آن وقتى که فتنه بر سرِ پا میشود و خودش را از کمينگاه آشکار میکند و ناگهان بر سر شما ميتازد- درحالىکه پيش از آن، شما عواملش را در درون خودتان ايجاد کردهايد- آنوقت مراقب باشيد که در دام فتنه نيفتيد که اگر بخواهيم چنين مراقبتى داشته باشيم، از حالا بايد مراقب باشيم؛ يعنى همان مستى بايستى پيدا نشود. اگر مست نبوديم، آنوقت حواسمان هست که کجا داريم ميرويم؛ اگر مستانه قدم برداشتيم و حرکت کرديم، يکوقت مىبينيم که وسط ميدان مين هستيم و ديگر نمیشود بهآسانى برگشت. همينطور انسان آمده، ناگهان ميبيند که وسط يک حادثهاى است که نمیشود بهآسانى از آن خلاص شد؛ چنين حالتى است. اگر انسان از اوّل دقيق باشد، دچار مستى نشود، میتواند پيش برود. اين يک خطبه بود که از مستى نعمت اسم آورده بود.
از اوجب واجبات برای کارگزاران نظام؛ ارتباط با آیات و روایات
يک خطبه ديگر هم بود که من اينجا آن را هم يادداشت کردهام. البتّه خود اين خطبه را اگر شماها وقت میکردید اينها را نگاه میکردید، و تدبّر میکردید واقعاً خيلى خوب بود. من نميدانم شماها وقت میکنید يا نمیکنید، [امّا] يکى از واجبترين کارهاى شما اين است. يعنى آن کارى که نبايد بگوييد نميرسيم، اين است: اوّلاً روزى يک مقدارى قرآنکه با تدبّر خوانده بشود؛ ولو وزارتخانه هم دير میشوداشکال ندارد. اين از آن چيزهايى است که هرچه بهجاى آن دير بشوداشکالى ندارد؛ ملاقات را با [توجّهبه] آن ترتيب بدهيد، کار را با آن تنظيم کنيد. يک مقدارى حتماً قرآن بخوانيد و اگر بتوانيد يک مقدارى نهجالبلاغه يا صحيفه سجّاديّه- يکى از اين دو- چون هر دوى اينها خيلى مهم است. حالا اين را نمیشود بگويم هر روز، چون واقعاً خود ما هم هرروز نگاه نمیکنیم. البتّه ما با اين معارف خيلى آميختهايم؛ در کتابهايى که نگاه میکنیم، فکرهايى که میکنیم، خيلى بيشتر با اينها سروکار داريم؛ آقايان قاعدتاً کمتر سروکار داريد، ولى خب، هفتهاى يک بار اگر بتوانيد نگاه کنيد به نظر من خوب است. حتماً هفتهاى يک بار يک مقدارى نهجالبلاغه يا صحيفه سجّاديّه- يکى از اين دو را- بخوانيد.
مستی نعمت
عامل مشکل شدن کارها
آن قسمتى که من اينجا يادداشت کردهام از خطبه 185 اين است که میفرماید: «اَلا فَتَوَقَّعوا ما يَکونُ مِن اِدبارِ اُمورِکم»؛ منتظر باشيد آنچه را حتماً پيش خواهد آمد؛ که آن ادبار کارها يعنى پشت کردن کارها است. کارها هميشه که اقبال ندارد، گاهى هم کارها ادبار دارد. يکوقت هست که انسان اقبال پيدا میکند بهخاطر عوامل گوناگونى و کار پيش میرود؛ يکوقت هم هست که نه، اينجور نيست، هرکارى میکنید نمیشود. گفت:
چون بد آيد جمله عالم بد شود
يک بلا ده گردد و ده صد شود
گاهى اينجورى پيش میرود. میگوید متوقّع باشيد. نه اينکه حتماً خواهد شد، متوقّع باشيد يعنى انتظارش را داشته باشيد. اينجور نباشد که خيال کنيد که خب، جادّهاى آسفالته است و حالا ديگر گاز ميدهيم [و ميرويم]؛ نه، منتظر باشيد که ناگهان وسط جادّه آسفالته يک صخره يا يک بهمن از بالا به پايين بيايد. حواستان بايد جمع باشد که يک چنين چيزى را انتظار داشته باشيد. پس «اَلا فَتَوَقَّعوا ما يَکونُ مِن اِدبارِ اُمورِکم»، [يعنى] حتماً چنين چيزى شدنى است؛ يعنى نه اينکه حتماً واقع خواهد شد؛ حتماً شدنى است؛ «ما يَکون»؛ طبيعت کار اين است که چنين چيزهايى پيش مىآيد. حالا ممکن است امروز پيش نيايد لکن چنين چيزى متوقّع است. «وَ انقِطاعِ وُصَلِکم»؛ پيوند شما را قطع خواهد کرد. «وَ استِعمالِ صِغارِکم»؛ حالا چه زمانى است اين چيزها؟ «ذاک حَيثُ تَکونُ ضَربَةُ السَّيفِ عَلَى المُؤمِنِ اَهوَنُ مِنَ الدِّرهَمِ مِن حِلِّه»؛ اينها حالا چند عبارت است که من ننوشتم، ميخواستم از اين عبور کنم؛ [خلاصه اينکه] سخت میشود کارها، کارها پشت میکند و مانند اينها. اينها چه زمانى اتّفاق خواهد افتاد؟ آن وقتى که «ذاک حَيثُ تَسکرونَ مِن غَيرِ شَراب»- چيز عجيبى است؛ اين نهجالبلاغه است- اين هنگامى است که شما مست شويد بدون شراب؛ «بَل مِنَ النِّعمَةِ وَ النَّعيم»؛ و مستى شما از نعمت و نعيم باشد، از خوشى و نعمت باشد؛ ببينيد. نه يک روايتى است که بگوييم ضعيف است و صادر نشده؛ نه يک چيزى است که بشود يکجورى تأويلش کرد؛ صريح است.
ویژگیهای منحصربهفرد نهجالبلاغه
و ميدانيد مسائل نهجالبلاغه مسائل گوناگونى است؛ مسائل فردى محض و شخصى محض دارد، مسائل اجتماعى و مسائل مربوط به حکومت هم دارد. علّت هم اين است که ائمّه ديگر ما مسائل مربوط به نظام اجتماعى و حکومت و سياست و مانند اينها را کم داشتند، چون کمتر مورد ابتلاء بوده است، نه اينکه نباشد، هست؛ چيزهاى زيادى هست، منتها نسبت به مسائل مربوط به نماز و مسائل شخصى و فردى و اجتناب از گناهان و اخلاق و مانند اينها. در نهجالبلاغه اينجور نيست؛ در نهجالبلاغه مسائل مربوط به نظام و اجتماع و حکومت و گروه مردم و جريان عمومى نظام جامعه و اين چيزها خيلى زياد است و اينها از آن قبيل است. اين، شخص را خطاب قرار نمیدهد، مخاطب قرار نمیدهد؛ بحث سرِاشخاص نيست که حالا يک شخصى، فرض کنيد يک تاجر پولدارى مثلاً مخاطب اين قضيّه باشد؛ نه، مسئله، مسئله ملّت است. مسئله عَقباتى است که در راه يک ملّت وجود دارد، در راهِ يک حکومت بحق وجود دارد، در راهِ يک قدرت تثبيتشده وجود دارد. سَکرَت نعمت.