kayhan.ir

کد خبر: ۱۷۵۴۲۵
تاریخ انتشار : ۰۲ آذر ۱۳۹۸ - ۲۱:۰۳
بررسی زمینه‌هایی برای بیان مطالبات مردمی با نگاهی به حوادث اخیر- بخش نخست

مرزبندی اعتراض با اغتشاش



رضا الماسی
دقایقی مانده به ساعت 24 شامگاه پنجشنبه 23 آبان ماه، به یکباره اعلام می‌شود که از بامداد روز جمعه قیمت بنزین سه برابر می‌شود و مقادیر تعیین شده‌ای نیز به صورت یارانه‌ای در اختیار شهروندان قرار خواهد گرفت. بسیاری از مردم در شوک فرو می‌روند و در صدد اعتراض به این تصمیم برمی‌آیند. اما طبق معمول چیزی نمی‌گذرد که معاندین داخلی و خارجی کشورمان با آمادگی و برنامه‌ای از پیش تعیین شده، بر موج اعتراضات مردمی سوار می‌شوند و حتی با تحریک مردم، مسیر اعتراضات را منحرف نموده و آن را از کانال طبیعی و منطقی خود خارج می‌کنند. تا جایی که موضوع اصلی اعتراضات که گرانی بنزین است به حاشیه رفته و مردم هم صف خود را از آشوب طلبان جدا می‌کنند و خواهان برخورد جدی با این عناصر خودفروخته می‌شوند.
حالا که از تب و تاب روزهای ابتدایی اجرای طرح اصلاح قیمت بنزین کاسته شده، در یک فضای آرام و به دور از هیجانات می‌توان دقیق‌تر در مورد آنچه به این بهانه اتفاق افتاده گفت‌وگو کرد. بر اساس شرع مقدس اسلام، قانون اساسی کشورمان و اذعان همه مسئولان کشور؛ اعتراض و مطالبه، یکی از حقوق مردم بر حاکمیت دانسته شده است که این مطالبات و حتی اعتراضات در موضوعات مختلف باید شنیده و به آن‌ها رسیدگی شود. بستر قانونی احقاق این حق نیز در جمهوری اسلامی پیش‌بینی شده و معترضان در هر موضوعی با طی کردن مراحل قانونی می‌توانند مطالبه خود را آزادانه مطرح نمایند.
اما یکی از چالش‌هایی که همواره‌گریبانگیر مردم کشورمان است، وجود دشمنان کمین کرده‌ای است که با سوء استفاده از هر مسئله‌ای و غبارآلود کردن فضا، در کمترین زمان ممکن، آشوب و درگیری را بر مردم تحمیل کرده و جوّ کشور را امنیتی می‌کنند. مثلاً در همین قضایای اخیر مشاهدات میدانی خبرنگاران نشان می‌دهد حضور مردم در متن اعتراضات به صورت آرام و به دور از هرگونه تخریب اموال عمومی و تشنج همراه بوده است اما تبدیل اعتراضات به آشوب، عموماً توسط افراد معدود و مشخصی انجام می‌گیرد که از تجهیزات ویژه برای تخریب استفاده می‌کنند. حتی شیوه عملکرد این افراد نشان می‌دهد که رفتار آنها صرفاً هیجانی و از سر احساسات نیست بلکه برای آشوبگری آموزش دیده و تجهیز شده‌اند. هرچند سعی می‌کنند با احساسی کردن و هیجانی کردن فضا، مردم را نیز با خود همراه
کنند.
روایت یکی از مشاهدات میدانی
به عنوان نمونه در یکی از این مشاهدات میدانی قضایای اخیر و بر اساس گزارش فارس، در یکی از اتوبان‌های تهران گروهی از روی پل بالای اتوبان شعار می‌دهند و گروهی دیگر در داخل اتوبان، راه اتومبیل‌ها را بسته و آتش به پا کرده‌اند. ناگهان همه توجه‌ها به سمت لاین شمال به جنوب اتوبان متمرکز می‌شود. جمعیتی که در بالای پل هستند قصد پرتاب سطل آشغالی به داخل اتوبان را دارند. گروه دیگری در پایین اتوبان هم مرتب تشویق شان می‌کنند و سوت می‌کشند. سطل آشغال که از آن بالا به پایین می‌رسد صدای مهیبی ایجاد می‌کند. مرد قدبلندی که مدام سعی می‌کند صورتش را بپوشاند، فریاد می‌زند: «ایرانی با غیرت حمایت، حمایت.» بر اساس آنچه مشاهده می‌شود، او رسما خط‌دهی شعارها را بر عهده دارد. البته دست‌تنها هم نیست. زنی بدحجاب هم هر از گاهی کمک‌ا‌ش می‌کند و شعار آزادی زنان را به میان جمعیت می‌کشد و سعی می‌کند بقیه را با خود همراه کند.
عده‌ای اتوبان را بسته‌اند و اجازه حرکت را به هیچ خودرویی نمی‌دهند. مردم زیادی همراه با خانواده در ترافیک گیر افتاده‌اند و ناچار، از شدت برف به گرمای بخاری ماشین پناه برده‌اند. یک پژو405  مشکی جلوتر از موانع ایستاده است و راننده آن به بقیه دستور می‌دهد. خود راننده هیکل درشتی دارد و کسی جرات ندارد با او مخالفت کند، ضمن اینکه چند نفر هم به‌وضوح با او هماهنگ هستند و دستوراتش را اجرا می‌کنند. پلاک ماشینش را کاملا با برف پوشانده است تا شناسایی نشود. خیالش که از باز نشدن اتوبان راحت می‌شود، یکباره تصمیم می‌گیرد از آنجا برود. جالب آنکه اتوبان دقیقاً از جایی بسته شده که خروجی‌اش برای خروج او کاملا در دسترس است. در شرایطی که همکارانش اجازه خروج هیچ خودرویی را نمی‌دهند، ماشین را روشن می‌کند و به چشم به‌هم زدنی، از دیده‌ها پنهان می‌شود.
آشوب‌طلبی تروریست‌ها
به زور ارعاب و وحشت
همهمه‌ای برپاست. افرادی در دو سوی اتوبان ایستاده‌اند و تماشا می‌کنند و عکس می‌گیرند. اصل درگیری اما چندین متر جلوتر است. عده‌ای با تحکم جلوی عکس گرفتن دیگران را می‌گیرند. گاردریل میان اتوبان را شکسته‌اند و راه اتوبان را بسته‌اند. چندنفر هم آچار به‌دست روی گاردریل میان دو لاین نشسته‌اند برای باز کردن و بستن پیچ‌ها و گشودن مسیر برای فرار! زن جوانی با صدای لرزان، التماس‌شان می‌کند. می‌گوید فرزند کوچکش در خانه مانده و باید برسد. مرد میان‌سالی هم هست که ناله‌هایش تمام شده برای به دست آوردن دل‌های این گاردریل‌نشین‌ها. هرچه دلیل آورده، حاضر نشده‌اند گاردریل را برایش باز کنند. بالاخره یک نفر از گاردریل‌نشین‌ها تصمیم می‌گیرد از میان درخواست‌کنندگان، به زن جوان اجازه بدهد برود. چندنفر از همراهانش مخالفت می‌کنند و صدایشان هوا می‌رود که: «این‌طوری یکی‌یکی همه میخوان برن دیگه!» ولی زورشان نمی‌چربد انگار. باریکه‌راهی باز می‌شود و خودرو کوچک زن جوان، ریزریز مجالی می‌یابد برای‌گریز از قفل‌ها! مرد میانسال اما حسرت به دل در میان گروگان‌ها باقی می‌ماند.
هر دو طرف اتوبان توسط گروهی بسته شده. تعدادی لاستیک را آتش زده‌اند و ماشین را وسط اتوبان پارک کرده‌اند و... یک گروه بسیار آماده و منظم هستند که خیلی خوب هم تقسیم وظایف کردند. کسی را از بیرون خودشان راه نمی‌دهند و اینقدر منظم هستند که شیفت عوض می‌کنند، تجهیزات‌شان پشتیبانی می‌شود و حتی «بِپّا» دارند تا مبادا کسی از پلاک ماشین‌ها و چهره‌ها عکاسی کند. جوان قدبلند ِگوشی به دستی هم هست که از مرکز شلوغی‌ها دور است اما آرام و قرار ندارد. مدام گزارش اتوبان را به‌صورت تلفنی به افرادی در آن سوی خط می‌دهد و از باقی خبر می‌گیرد. برای تک تک لحظات مختلف کارشان سناریو دارند. حتی در اوج عصبانیت مردمی که در‌‌اتوبان‌ گیر کرده‌اند، دست به توزیع چای و شیر کاکائو داغ می‌زنند! آن هم در هوای برفی و در شرایطی که هیچ خودرویی امکان تردد ندارد.
در اخباری که از دیگر صحنه‌های اعتراضی می‌شنویم گزارش می‌شود؛ اعتراضاتی که از سوی مردم برگزار شده هم با نفوذ این افراد آموزش دیده به انحراف کشیده شده و به آشوب و شرارت منتهی شده است. مثلاً در رباط کریم مأمورین ناجا راه را برای مردم باز می‌کنند تا جمعیت با آرامش حرکت کنند و شعار دهند. در شهرقدس، شهریار، اسلامشهر، دماوند و ... نیز تجمعات پراکنده‌ای صورت می‌گیرد اما پس از چند روز کاملاً رنگ و بوی دیگری پیدا کرده و اغتشاشگران سوار بر موج اعتراضات می‌شوند.
مرزبندی روشن مردم
میان اعتراض و اغتشاش
مردم هنوز از شوک اولیه شیوه اجرای طرح اصلاح قیمت بنزین (که طرحی بسیار خوب و لازم به نفع اقشار متوسط و ضعیف جامعه است اما با بی‌تدبیری مسئولان دولتی به درستی تبیین نشد)، بیرون نیامده‌اند که با شوک سنگین‌تری از جنس تحمیل نا‌امنی توسط اشرار مواجه می‌شوند. در چنین شرایطی، این اشرار اجیر شده که در پوشش اعتراض به گرانی بنزین دست به تخریب اموال عمومی و حتی خصوصی می‌زنند، چنان ضرر و زیانی به مردم زده‌اند که فلش تظاهرات‌های حقیقی مردم به سمت خود آشوبگران تغییر جهت می‌دهد و مردم بسیاری از شهرها از جمله، تهران و چند شهر این استان، یزد، کرمانشاه، زنجان، تبریز، شهرکرد و... در محکومیت اغتشاشگران به خیابان‌ها می‌آیند.
از تخریب اموال عمومی مثل آتش زدن تعداد زیادی بانک و پمپ بنزین و تابلوهای خیابانی و ... که بگذریم، آشوبگران به اموال خصوصی مردم هم رحم نمی‌کنند. اینجاست که هیچ ابهامی حتی برای بدبین‌ترین معترضان هم باقی نمی‌ماند که مسئله اغتشاشگران صرفاً اعتراض به تغییر نرخ بنزین نیست بلکه آن‌ها با مردم هم مشکل دارند. خلاصه این حوادث اشک‌های زیادی را درآورد. از جمله اشک مردي که نه به علت گرانی بنزین بلکه به خاطر سوختن جهیزیه دخترش به دست اغتشاشگران در بهت فرو رفت. اشک کارگرانی که با آتش گرفتن کارگاه تولیدی محل کارشان از کار بیکار شدند. اشک مادران، همسران و فرزندان شهدایی که در دفاع از امنیت مردم به شهادت رسیدند. اشک کاسبانی که تمام سرمایه زندگی‌شان را یک شبه در آتش برافروخته شده توسط وحشیانی که از پست‌ترین جنبندگان این عالم نیز پست‌ترند به باد رفته دیدند و ...
آقای رضا اسلامی، فعال فرهنگی در گفت‌وگویی به گزارشگر کیهان می‌گوید: «تجارب متعدد مردم انقلابی کشورمان از فتنه‌های منافقین در اوایل انقلاب گرفته تا فتنه‌های 78 و 88 و 96 نشان می‌دهد که عموم آن‌ها مرز بسیار روشنی میان اعتراض و آشوب قائل هستند و به قول رهبر معظم انقلاب هیچ انسان عاقل و شایسته‌ای که به کشور خودش علاقه‌مند است، به زندگی راحت خودش علاقه‌مند است، به آشوبگران و برهم زنندگان امنیت کمک نمی‌کند.»
«بحران بی‌اعتمادی به دولت»
آتش زیر خاکستر نگرانی‌های آینده
وی در مقام ریشه‌یابی وقایع اخیر و همچنین معرفی عوامل اصلی بروز چنین آشوب‌هایی (که همانطور اشاره شد ناشی از سوء استفاده دنباله‌های داخلی دشمنان مردم صورت گرفت)، به برخی بی‌تدبیری‌ها و روراست نبودن‌های مسئولان با مردم اشاره کرده و معتقد است: «در ماجرای اصلاح قیمت بنزین، برخی از مسئولان دولتی با متوسل شدن به دروغگویی و غافلگیری مردم، اندک اعتماد باقیمانده میان دولت و مردم را نیز به باد دادند. طبیعتاً مردم سخنان آن‌ها را مبنی بر حفظ ثبات در بازار پس از گرانی بنزین به این راحتی‌ها باور نمی‌کنند و بازسازی این اعتماد از دست رفته یقیناً کارهای اساسی و جدی‌تری را می‌طلبد.»
حجت‌الاسلام حامد کاشانی پژوهشگر تاریخ اسلام اخیراً در یک برنامه تلویزیونی تصریح می‌کند؛ وقتی چند مقام رده بالای دولتی در روزهای منتهی به شروع طرح اصلاح قیمت بنزین، صراحتاً به مردم دروغ می‌گویند که فعلاً خبری از گران شدن بنزین نیست و به یکباره خلاف وعده خود عمل می‌کنند، چطور می‌توان انتظار داشت که مردم وعده ثبات بازار را از زبان این افراد باور کنند؟
در بخشی از سرمقاله روز دوشنبه هفته گذشته روزنامه کیهان نیز تاکید شده؛ که مردم طی نزدیک به ۷ سال گذشته شاهد وعده‌های فراوانی از سوی دولت بوده‌اند که بسیاری از آنها بر زمین مانده و عملی نشده است و دولت به جای عذرخواهی از ملت، در اقدامی تعجب‌آور، وعده‌ها را انکار و یا درباره آن اظهاراتی خلاف واقع و متضاد با آنچه وعده داده بود داشته است. این عهد‌شکنی‌ها و خلاف‌گویی‌ها از جمله علت‌هایی است که اعتماد مردم به دولت را با آسیب جدی رو‌به‌رو کرده و در مواردی از بین برده است! زندگی تجملاتی برخی از مسئولان با حقوق‌های نجومی و خانه‌های لوکس و گران‌قیمت در محله‌های اشرافی‌نشین این تلقی نه چندان بی‌مورد را در مردم ایجاد کرده است که افزایش قیمت‌ها و مشکلات معیشتی فقط سهم آنان است و در زندگی مسئولان یاد شده تاثیری ندارد تا آنها را به چاره‌اندیشی برای معیشت مردم بکشاند!
اسلامی همچنین تاکید می‌کند: «هرچند مردم، صحنه اعتراضی که با بی‌تدبیری مسئولان در عدم تبیین ضرورت اجرای اصلاح قیمت‌های بنزین ایجاد شد و به آشوب و شرارت ختم گردید را به دلیل مصلحتی بالاتر به نام امنیت رها کرده‌اند اما هنوز بسیاری از اعتراضات‌شان پابرجاست و قطعاً نباید اینگونه تفسیر شود که مردم قانع و یا از اعتراضات‌شان منصرف شده‌اند.»