آیا رئیسجمهور آینده میتواند مشکلات داخلی و خارجی را حل کند؟
افغانستان به کدام سو میرود تنش یا ثبات؟
برگزاری انتخابات ریاستجمهوری و خروج نیروهای اشغالگر دو اتفاق مهم برای مردم افغانستان در سال 2014 است.
فریده شریفی
برگزاری انتخابات ریاستجمهوری و خروج نیروهای اشغالگر دو اتفاق مهم برای مردم افغانستان در سال 2014 است.
برگزاری این انتخابات از این نظر که جامعه افغانستان در حال گذار از یک دوران بحرانی به سمت ایجاد ثبات و امنیت است از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است.
این انتخابات شالوده یک حرکت دموکراتیک به ویژه در کشور سنتگرای افغانستان را پیریزی میکند.
در افغانستان موضعگیریهای قومی است که رفتارهای سیاسی و وضع قوانین مدنی را میسر میسازد.
در چنین شرایطی استقرار یک جامعه دموکراتیک با الگوهای جامعه سنتی به زمان طولانی نیاز دارد. در انتخابات قبلی ریاست جمهوری و پارلمانی افغانستان نیز رایدهندگان نشان دادند که براساس معیارهای قومی و سنتی تصمیم میگیرند و عصبیتهای قومی در کشور به حدی جدی است که مانع هرگونه گزینش آزاد و دموکراتیک در عرصه انتخابات میشود.
صفآرایی احزاب سیاسی و گروههای قومی در این کشور حاکی از آن است که انتخابات در افغانستان همیشه به یک کارزار قومی تبدیل شده وچهرههای مهم اقوام پشتون و تاجیک تلاش میکنند حاکمیت را به دست گیرند و دیگران را از صحنه تصمیمگیریهای سیاسی خارج سازند.
افغانستان دهههای متوالی است که با بیثباتی، ناامنی و هرج و مرج روبهرو است و تلاشها برای رسیدن به آرامش تاکنون با شکست مواجه شده است.
افغانستان با داشتن موقعیت ژئوپلتیک تاکنون دو بار توسط قدرتهای بزرگ اشغال شده است. نخستین بار ارتش سرخ شوروی در زمان «لئونید برژنف» برای حمایت از دولت کمونیستی «نجیبالله» وارد افغانستان شد و بار دوم آمریکاییها تحت عنوان نابودی رژیم طالبان و سازمان القاعده، افغانستان را اشغال کردند.
ایالات متحده 13 سال قبل و پس از بیپاسخ ماندن اولتیماتوم 48 ساعته واشنگتن در زمینه تحویل اسامه بنلادن رهبر سازمان القاعده با حمایت و همکاری انگلیس با اشغال افغانستان دولت طالبان را سرنگون ساخت. سازمان ناتو نیز با تعریف نقشهای جدید برای خود به حمایت از اقدام آمریکا پیوست و در نتیجه ائتلافی بینالمللی به رهبری آمریکا در قبال افغانستان شکل گرفت.
کشوری که چندین دهه جنگ داخلی و تجاوز خارجی را تحمل کرده بود بار دیگر به صحنه نبردی دیگر برای به دست آوردن آیندهای مبهم تبدیل شد. اکنون و بیش از یک دهه پس از حمله ائتلاف غربی به افغانستان مشخص شد که این حمله موجب کشته شدن بیش از 40 هزار افغانی شده است.
اشغالگران که پیشتر وعده داده بودند تا پایان سال جاری میلادی خاک افغانستان را ترک کنند از مدتها پیش به دنبال بهانه هستند که جای پای خود را در افغانستان محکمتر سازند.
همین موضوع باعث شد که آمریکاییها به فکر امضای پیمان امنیتی با افغانستان بیفتند که براساس آن بتوانند ادامه حضور خود را توجیه کنند. دولت کنونی افغانستان نیز با وجود موافقتهای اولیه و نظر مثبت لویی جرگه، موافقتنامه امنیتی با واشنگتن را امضا نکرده است و به نظر میرسد که این امر به رئیسجمهور بعدی این کشور محول خواهد شد.
برگزاری انتخابات ریاستجمهوری در سال 2014 از این نظر حائز اهمیت است که میتواند کشور را به سوی بحران امنیتی طولانی و یا حتی جنگ داخلی بکشاند و یا اینکه ثبات سیاسی و امنیت اجتماعی به ارمغان آورد.
انتخابات ریاست جمهوری در دور اول با وجود تهدیدات شدید طالبان برگزار شد و در بین نامزدهای مرحله نخست انتخابات ریاستجمهوری دو کاندیدا برای دور دوم به رقابت پرداختند، «عبدالله عبدالله» یکی از نامزدها، از افرادی است که با «احمدشاه مسعود» به عنوان یکی از رهبران جهادی و جنگ سالاران در دوران مبارزه با طالبان همکاری نزدیکی داشته است و خود در آن دوران فعالیتهای پزشکی در میدان نبرد انجام میداد و درعین حال از افراد متخصص در حوزه پزشکی است و «اشرف غنی احمدزی» یکی دیگر از نامزدهای انتخابات در دور دوم ریاستجمهوری است که یک تکنوکرات ملیگرا معرفی شده و وزیر اقتصاد پیشین افغانستان و از مقامهای بانک جهانی بوده است که در انتخابات سال 2009 تنها 3درصد آرا را به خود اختصاص داده بود، لیکن چون تابعیت آمریکایی دارد و همسرش هم آمریکایی است، آمریکا تمایل زیادی برای انتخاب وی به عنوان رئیسجمهور افغانستان دارد.
در دور اول عبدالله عبدالله پیشتاز بود و حدود 50 درصد آرا را به خود اختصاص داد ولی دستهای پنهان انتخابات را به دور دوم کشاند تا عبدالله عبدالله در مرحله اول پیروز نشود.
در مرحله دوم انتخابات دو قومی شده است: پشتون و غیر پشتون. تاجیکیها از عبدالله عبدالله حمایت میکنند و پشتونها از اشرف غنیاحمدزی.
عبدالله که پیشتاز دور نخست بود عقب افتاد و اشرف غنی که عقب بود جلو افتاد و آرای او بیشتر شد، علت این امر هم کاملاً مشخص بود به نحوی که عبدالله عبدالله از همان اوایل کار اعلام کرد که در انتخابات تقلبی گسترده صورت گرفته و آرای ریخته شده به صندوقهای رأی در برخی از حوزهها از واجدین شرایط بیشتر بوده است.
نکته جالب آن است که بسیاری از نظرسنجیهای قبل از انتخابات عبدالله عبدالله را پیروز انتخابات معرفی میکرد اما عملاً نتایج انتخابات به سمت دیگری رفت.
دخالت در انتخابات افغانستان از سوی آمریکا و تغییر در مهندسی انتخابات کار جدیدی نیست و در انتخابات ریاستجمهوری گذشته افغانستان نیز این تأثیرگذاری به خوبی مشاهده شده است به نحوی که آمریکا در دوران انتخاب حامد کرزای نیز به بازی انتخاباتی دست زد و کرزای در دومین دور انتخابات ریاستجمهوری به پیروزی رسید و این در شرایطی بود که کرزای به آمریکا اطمینان خاطر داده بود که منافع این کشور را در افغانستان تأمین کند.
در این انتخابات نیز بازیهای پشت پرده آمریکا و برخی دیگر از کشورهای منطقه از جمله عربستان به خوبی آشکار است و نشان میدهد که این کشورها به راحتی حاضر نمیشوند از منافع خود در افغانستان چشمپوشی کنند.
دور نخست سومین انتخابات سرنوشتساز ریاستجمهوری تاریخ افغانستان در 16 فروردین برگزار و از میان هشت نامزد عبدالله عبدالله و اشرف غنی احمدزی به دور دوم راه یافتند. حدود 7میلیون نفر از مجموع 12میلیون دارنده حق رأی در دور اول انتخابات شرکت داشتند و تعداد شکایات این دوره از انتخابات نسبت به سال 2009 به مراتب کمتر بود. این انتخابات از چند جهت با انتخابات قبلی تفاوت میکرد از جمله:
1- گستردگی شرکت مردم در انتخابات؛
2- حضور گسترده زنان در انتخابات؛
3- نقش فعال نظارتی جوانان در انتخابات؛
4- تأمین انتخابات به وسیله نیروهای افغان و بدون دخالت خارجی؛
5- نقش مثبت رسانههای جمعی و بروز شیوههای مدرن انتخاباتی؛
6- مدیریت افغانها بر انتخابات.
تصور عمومی این بود که این انتخابات نقطه عطفی در تحولات دهههای اخیر این کشور خواهد شد و دولت آینده افغانستان در موضع مساعدتری برای تعامل با کشورهای منطقهای و فرامنطقهای قرار خواهد گرفت.
همچنین تصور میشد که با مشارکت مردم در این انتخابات و علاقهمندی مردم برای تعیین سرنوشت سیاسی خود زمینههای خروج نیروهای ناتو از این کشور فراهم خواهد شد لیکن شرایط خاص افغانستان را نباید از یاد برد و به قضاوت زود هنگام مبادرت کرد.
قدر مسلم اینکه مردم افغانستان با شرکت در این انتخابات از خود هوشیاری نشان دادند و به افراطگرایی و جنگطلبی نه گفتند ولی اینکه صاحبان قدرت با تمایلات انحصارگرایانه قومی خود کاملا تسلیم خواست عمومی مردم باشند در هالهای از ابهام قرار دارد.
با درک فضای کنونی افغانستان میتوان احتمالات زیر را برای دور دوم انتخابات مطرح ساخت:
1- به باور بسیاری از کارشناسان داخلی، کشیده شدن انتخابات به دور دوم مطلوب کشورهای غربی است و این موضوع از این نظر برای کشورهای غربی به ويژه مقامات کاخ سفید اهمیت دارد که کاندیدایی که موفق نشده در دور اول انتخابات ریاست جمهوری افغانستان مشروعیت خود را از سوی مردم کسب کند درآینده دولتی ضعیف و وابسته خواهد بود و از این منظر مقامات آمریکایی امیدوار هستند از این نقطه ضعف در دولت آینده افغانستان استفاده کرده و جانشین کرزای را درجهت سیاستهای منطقهای خود سوق دهند. در حال حاضر کشورهای غربی با موضوعهایی از قبیل خروج نیروهای اشغالگر از افغانستان، امضای توافقنامه امنیتی و مذاکره با طالبان روبهرو هستند.
آمریکا خواهان این نیست که عبدالله روی کار بیاید گرچه عبدالله اعلام کرده اگر رئیسجمهورشود پیمان امنیتی را امضا خواهد کرد. عبدالله شخصیتی جهادی است که روابط خوبی هم با ایران دارد و معتقد است که به جای مذاکره با طالبان باید مقابله کرد. این در حالی است که آمریکا مذاکرات پنهان با طالبان را آغاز کرده است.
از دیدگاه بسیاری از کارشناسان این انتخابات با موضوع قومیت گره خورده است و مناسبات قومیتی عامل اصلی درتعیین نتایج این انتخابات است. عبدالله عبدالله تاجیک و اشرف غنی احمدزی پشتون است، هرچند جامعه افغانستان تلاش میکند از چهارچوب تصمیمگیریهای مبتنی بر قومیت خارج شود ولی هنوز مناسبات قومیتی عامل تعیینکننده است. چرا که با روی کارآمدن عبدالله عبدالله که هویت تاجیکی دارد دیگر پشتونها با یکدیگر ائتلاف خواهند کرد و در برابر روی کار آمدن فردی از قومیت غیرخودی میایستند، لذا پیروز شدن یک پشتون در این انتخابات میتواند معادلات سیاسی را کاملا تغییر دهد.
به غیر از دیدگاه قومیتی اکثر کشورهای غربی خواستار پیروزی اشرف غنی احمدزی هستند چرا که وی یک فرد غربگرا است که با آمریکا روابط نزدیکی دارد و بهتر از عبدالله عبدالله که از دیدگاه آنان یک جهادی است میتواند منافع غرب را در این کشور تأمین کند.
این در حالی است که عبدالله عبدالله در دور قبلی انتخابات ریاست جمهوری که در سال2009 برگزار شد قدرت را به نفع یک پشتون یعنی حامد کرزای واگذار کرد. این امر نشان میدهد که برای وی سرنوشت افغانستان مهمتر از دستیابی به قدرت است. وی با این کار، خود را به مردم معرفی کرد و با انصراف مسالمتآمیز از عرصه قدرت تصویر مطلوبی از خود برجای گذاشت.
از سوی دیگر مردم افغانستان به شدت منتقد سیاستهای دولت اسلامآباد هستند و از آنجا که نامزد مورد حمایت آمریکاییها و پاکستانیها در انتخابات اشرف غنی است این موضوع باعث شده که مردم افغانستان بیشتر به عبدالله عبدالله گرایش پیدا کنند.
هرچند اشرف غنی متحدان خاص خود را دارد اما عبدالله تاکنون از حمایتهای برادر کرزای و «زلمی رسول» وزیر خارجه افغانستان و اکثر افغانها برخوردار است و تظاهرات زیادی در کابل و شهرهای دیگر به طرفداری از وی صورت گرفته است.
هنوز نتیجه انتخابات افغانستان مشخص نشده است و معلوم نیست کدام نامزد به کاخ ریاست جمهوری راه پیدا میکند اما باید به این نکته توجه داشت که آمریکاییها فارغ از نتیجه انتخابات به سیاستهایی مستقل از دولت کابل دست میزنند.
آمریکاییها از مدتها پیش روند گفتوگو با طالبان را مطرح کرده اند زیرا نمیخواهند با خروج نیروهایشان تا پایان سال 2014 برای همیشه از صحنه سیاسی افغانستان خارج شوند و میخواهند همچنان اوضاع افغانستان را مدیریت کنند.
تحلیلگران معتقدند که آمریکاییها اصولا وارد افغانستان نشدند تا با تروریسم مبارزه کنند و طالبان و گروههای رادیکال از جمله القاعده را نابود سازند بلکه آنها آمدهاند تا اوضاع را مدیریت کنند.
از زمانی که آمریکاییها وارد افغانستان شدند و با همکاری جبهه متحد شمال توانستند حکومت طالبان را ساقط کنند نیروهای ایالات متحده این توانایی را داشتند تا طالبان، القاعده و سایر گروههای رادیکال را از بین ببرند اما نخواستند.
اگر زمانی آمریکا از طالبان برای مقابله با شوروی استفاده میکرد در حال حاضر از این گروهها برای اهداف دیگر استفاده میکند.
اکنون دیگر شوروی وجود ندارد اما آسیای مرکزی، روسیه، منطقه سین کیانگ چین، سوریه و شمال آفریقا از مکان هایی هستند که القاعده و گروههای تندرو میتوانند به نفع غرب وارد عمل شوند.
آمریکا خواهان روی کار آمدن رئیسجمهوری است که مخالفتی با اقدامات آمریکا در این کشور نداشته باشد و مهمتر از همه اینکه توافقنامه امنیتی با آمریکا را امضا کند.
اشرف غنی احمدزی مهره دلخواه آمریکا است اما عبدالله مخالف یکهتازیهای آمریکا در افغانستان است و معتقد است که نباید به آمریکاییها اجازه داد که بیش از این در امور داخلی افغانستان دخالت کند و حتی با طالبان مذاکره کند.
به باور بسیاری از کارشناسان کشیده شدن انتخابات به دور دوم با مهندسی آمریکا صورت گرفته است و در واقع این انتخابات نوعی بازی سیاسی برای پیروز کردن اشرف غنی در این کشور است.
هر چند انگیزههای لازم برای رفتن به پای صندوقهای رأی به اندازه کافی در شهروندان افغان وجود داشت اما هنوز برخی از مردم معتقدند که آرای آنها در انتخاب رهبری آینده کشور تأثیرگذار و تعیینکننده نیست و آنچه تعیین کننده است مقتضیات سیاست خارجی آمریکا در قبال افغانستان است.
رویکرد رئیسجمهور جدید نسبت به مسائل و مشکلات کشور در زمینه داخلی (مذاکره با طالبان) و خارجی (پیمان امنیتی با آمریکا) برای آینده افغانستان تعیینکننده خواهد بود. از هماکنون نمیتوان پیشبینی کرد که تحولات افغانستان به چه سمت و سویی هدایت خواهد شد اما تحلیلگران سیاسی چندان به آینده افغانستان خوشبین نیستند. سلامت انتخابات زیر سؤال رفته است و این مسئله تحولات افغانستان را به سمت بحران و تنش و درگیریهای طولانی سوق خواهد داد، از اینرو ثبات سیاسی و امنیت اجتماعی این کشور ارتباط تنگاتنگی با نتایج انتخابات ریاست جمهوری دارد.