kayhan.ir

کد خبر: ۱۷۱۱۹
تاریخ انتشار : ۰۹ تير ۱۳۹۳ - ۱۹:۱۷
فرشاد مومنی:

73 درصد منابع بانکی در اختیار بخش‌های غیرتولیدی قرار دارد

یک اقتصاددان با انتقاد از بی‌توجهی به تولید در کشور گفت: 73 درصد منابع بانکی در اختیار بخش‌های غیرتولیدی قرار گرفته است.


فرشاد مومنی مدیر موسسه دین و اقتصاد به مناسبت گرامیداشت میرمصطفی عالی‌نسب (اسطوره تولید ایرانی) در برنامه پایش اظهار کرد: موتور خلق ارزش افزوده در اقتصاد ایران تجارت پول است. آنهایی که خودشان را درگیر تولید می‌کنند در حال انجام یک کار ملی هستند. اما اگر این تولید بخواهد به دستاورد، انباشت و ارتقا منجر شود باید ساختار نهادی در این مسیر همراهی‌اش کند. این همان چیزی است که ما از بدو روی کار آمدن دولت جدید مکرر مطرح کردیم که کانون اصلی مشکلات اقتصاد ایران این است که ساختار نهادی ما علیه تولید آرایش پیدا کرده است.
وی در پاسخ به این سوال مجری که چرا مصرف مواد غذایی در ماه رمضان بیشتر می‌شود گفت: در عمل ممکن است مصرف ما در ماه مبارک رمضان کم شود اما در اقتصاد سیاسی یک مفهوم به نام آینده‌هراسی داریم. وقتی که دولت به سمت سیاست‌های تورم‌زا حرکت می‌کند در هر سطحی واکنشش در میان عامه مردم نگرانی درباره آینده است. خیلی مواقع این واکنش از منطق متعارف اقتصادی هم خارج می‌شود هر چقدر شدت این آینده‌نگری بیشتر باشد گرایش به مصرف هم بیشتر می‌شود.
وی افزود: سیاست‌های تورم‌زای دولت باعث آینده‌هراسی بین مردم شده و همین یکی از عوامل رشد مصرف مواد غذایی توسط مردم در ماه رمضان است.
مومنی تصریح کرد: تجارت پس از اینکه معطوف به تولید می‌شود و در امتداد تولید موضوعیت پیدا می‌کند وقتی در یک ساخت رانتی قرار گرفت به کلی متفاوت می‌شود و آنجا دیگر صلاحیت‌ها و نوآوری‌ها نیست که منشأ برخورداری می‌گردد. پیوندهای رانتی و فاسد با کانون‌های توزیع رانت منشأ برخورداری می‌شود. در ارتباط با بنیان‌های اینکه چرا تجارت ما مکمل تولید نبوده و بر ضد تولید است بیشتر باید صحبت شود.
این اقتصاددان گفت: درگیر تولید شدن با توجه به وضعیت فعلی اقتصاد کشور یک نوع مجاهدت است. ساختار فعلی اقتصاد کشور علیه تولید آرایش گرفته است. تجارت ایران در ساختار رانتی قرار دارد و پیوندهای فاسد با کانون‌های رانت منشأ مشکلات کشور شده است. تجارت ما مکمل تولید نیست بلکه بر ضد تولید است. ساختار تولید محور باعث ایجاد انگیزه کار در کشور می‌شود.
مومنی ادامه داد: البته سیستم بانکی نیز کم و بیش به همین شکل است. به عنوان مثال در تمام دنیا وقتی به بانک‌های خصوصی اجازه فعالیت می‌دهند در حقیقت می‌خواهند تا با این اقدام کارآمدی بازار پول را ارتقا دهند. در ارزیابی که کمیسیون کلان اتاق بازرگانی انجام داده نشان داده شد که بانک‌ها 73 درصد منابع خود را در اختیار غیرمولدها گذاشته‌اند و بخش اعظمی از مابقی را با تکنولوژی‌هایی که ظاهرسازی می‌کنند به شرکت‌های خاص می‌دهند.
وی در پاسخ به این سوال که چرا عالی‌نسب یک کارآفرین متفاوت در ایران است گفت: اگر به تاریخ اقتصادی ایران نگاه کنید می‌بینید که از این تک ستاره‌های بزرگ همیشه کم و بیش بوده است. آن چیزی که سرنوشت‌ساز بوده این است که نظام تصمیم‌گیری کشور به این فکر بیفتد که چرا این ستاره‌ها تکثیر نمی‌شوند.
مومنی خاطرنشان کرد: این بلوغ فکری در نظام تصمیم‌گیری کشور مشاهده نمی‌شود که متوجه باشند که اگر این روند ادامه پیدا کند یک دفعه چشم باز می‌کنند و می‌بینند تراز تجاری غیرنفتی که بزرگترین ناموس اقتصاد سیاسی نفتی است در دوره چهارم 161 میلیارد دلار منفی شده است. اگر واقعا دولتی بخواهد این مسئله را حل کند گرفتاری‌ها و پیچیدگی‌های موجود در کنار مقاومت‌هایی که گروه‌های ذینفع می‌کنند کار را سخت می‌کند.
مومنی عنوان کرد: در ادبیات توسعه ذکر شده که بزرگترین چالش برای یک دولت این است که ترتیبات نهادی را به گونه‌ای سامان بدهند که منافع فردی با منافع جمعی هم‌راستا شوند و این گونه می‌شود که اکنون تجارت پول، رانت و فساد اقتصادی در کشور ایران بیداد می‌کند. در حقیقت وقتی این ساماندهی صورت گرفت برخی افراد حتی به بهای ضربه زدن به زندگی ده‌ها میلیون نفر منافع خودشان را لحاظ می‌کنند.
وی بیان کرد: مرحوم عالی‌نسب این بلوغ فکری را در نظام تصمیم‌گیری کشور در آن دوره ایجاد کرده بود که بقای نظام روی تولید استوار باشد. بنابراین ساختار نهادی آرایشش باید به گونه‌ای باشد که تولید، محور تصمیم‌گیری‌ها باشد نه منافع گروه‌های ذینفع غیرمولد. وقتی تولید محور شد همه چیز بر اساس نظم انجام می‌شود.
این کارشناس اقتصادی اذعان کرد: اعتقاد عالی‌نسب به دفاع از ناموس اقتصادی بود و تعبیرش این بود که یک شفیت کار شرافتمندانه باید یک زندگی شرافتمندانه ایجاد کند و این مسئله همان چیزی است که اکنون فراموش شده است. وقتی که در دوره 85 تا 90 کسری بودجه خانواده‌‌ها بر اساس گزارش رسمی چهار و نیم برابر افزایش پیدا می‌کند معنی‌دار است و کاملا مشخص است که از مسیر اثرگذاری صرف بر اقتصاد خارج می‌شود. در این صورت نمی‌شود انتظار یک فرهنگ متعالی با یک همدلی و انسجام اجتماعی قابل قبول را از جامعه انتظار داشت.
مؤمنی گفت: بزرگترین لطمه‌ای که به کشور وارد شده این است که طی 25 سال گذشته یک چهره مثل عالی‌نسب که از نوامیس اقتصاد ملی دروازه‌بانی می‌کرد از دست رفت. بنابراین تمام همگرایی‌های توسعه‌ای جای خودش را به چیزهای دیگر داد.
وی در پاسخ به این سوال که چرا عالی‌نسب به دنبال تولید لوازم خانگی رفت؟ گفت: این مبحث به ماجرای نهضت ملی شدن صنعت نفت در ایران برمی‌گردد. وقتی که مصدق چند مشاور را برای این کار تعیین کرد و گفت اگر بعد از تحریم انگلیس بتوانیم یک تقاضای خیلی اندک حتی در داخل کشور به وجود بیاوریم آن وقت است که می‌توانیم اقتصاد را بدون نفت اداره کنیم. وی تمام زندگی خود را گذاشت و کارخانه عالی‌نسب را راه‌اندازی کرد تا این خواسته محقق شود.
این استاد دانشگاه یادآور شد: خلأ عجیبی که در حال حاضر در کشور ما وجود دارد آینده‌نگری است. در این رویکرد آینده‌نگری و اهمیت به علم مرحوم عالی‌نسب عملکرد خوبی داشت چرا که در سال 1328 اسم کارخانه خود را صنایع نفت‌سوز و گاز‌سوز عالی‌نسب گذاشت. این نامگذاری در حالی بود که اصلا نامی از گاز مطرح نبود ولی وی گفت در مطالعات آینده شناختی به این نتیجه رسیدم که به اعتبار زیست محیطی اهمیت نسبی گاز به تدریج بیشتر می‌شود.
مؤمنی تاکید کرد: در زمان جنگ بررسی کردیم که در 40 سال گذشته 17 رکورد در مقیاس کلان اقتصاد کشور اتفاق افتاد که 14 عدد از این رکوردها متعلق به دوران جنگ است. در این 40 سال فقط یکبار تورم یک رقمی را تجربه کردیم و آن هم در سال 1364 بود که رشد نقدینگی در اوج جنگ شش درصد بود. عالی‌نسب در آن سال‌ها در زمینه انضباط بودجه‌ای خیلی سخت‌گیری کرد و یک اشراف منحصر به فرد در زمینه مسائل کلان داشت.
وی در پاسخ به این سوال مجری که بزرگترین خدمت عالی‌نسب چه بود گفت: برای اولین بار در تاریخ ایران و در جنگ هشت ساله حتی یک مورد مرگ بر اثر قحطی و گرسنگی ثبت نشد و آن هم مدیون فعالیت وی بود. عالی‌نسب در این باره گفت من کاری کردم که آن چیزهایی که به حیات انسان‌ها مربوط است در کل دوره جنگ از فشار سوداگری‌های سوداگران مصون بماند و کسانی که منافعشان در خطر بود در هر فرصتی به وی طعنه می‌زدند.
مؤمنی افزود: وقتی جنگ شروع شد ذخیره ارزی عراق هفت برابر ایران بود و با وجود  اینکه جمعیتشان یک‌سوم ایران بود اما درآمد نفتی آنها با ایران برابری می‌کرد. ولی وقتی که جنگ تمام شد ایران بدهی خارجی‌اش صفر بود و حتی بدهی‌های دوره پهلوی را هم پرداخت کرد در حالی که عراق ذخیره ارزی‌اش به صفر رسیده بود و 85 میلیارد دلار هم بدهکار شده بود.
وی در پاسخ به این سوال که چرا بعد از جنگ آقای عالی‌نسب را کنار گذاشتند گفت: گروه‌های ذینفعی بودند که اعتقاد داشتند عالی‌نسب و پشتیبانی وی در دولت راه را بر فساد، رانت و ربا بسته است. آنها فکر می‌کردند که این کارهای عالی‌نسب یک نوع تنگ‌نظری است و طریق آزادسازی قبل از اینکه نهادهای پشتیبان بازار فراهم شود خیری برای جامعه ایجاد می‌شود.