kayhan.ir

کد خبر: ۱۶۹۷۲
تاریخ انتشار : ۰۷ تير ۱۳۹۳ - ۲۲:۲۵
سلامت در دین؛ بزرگترین دغدغه دینداران (بخش دوم و پایانی)

تقدم ایمان بر عمل(زلال بصیرت)


ماركسيست‏ها در هر جامعه‏اى وارد مى‏شدند ادبيات آن جامعه را قبضه مى‏كردند. بهترين ادبيات هر جامعه در اختيار ماركسيست‏ها بود. زيبا و جذاب، اصطلاحات جديد، واژه‏هاى زيبا و جذّابي را وارد جامعه مى‏كردند «يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ»(1)؛ واژه‏هاى زيبا و جذاب غالبا در ادبيات ماركسيست‏ها فراوان ديده مي‌شد. يكى از واژه‏ها اين بود: «جامعه طراز نوين»؛ مى‏گفتند جامعه‏هايى كه تاكنون در عالم تشكيل شده، جامعه فئودال و سرمايه‏دارى و برده‏دارى، بوده و اكنون بايد «جامعه طراز نوين» ايجاد كنيم، آن «جامعه طراز نوين»، جامعه كمونيستى ‏است . يعنى همه در آن جامعه اشتراك داشته باشند. هنگامي كه ماركسيسته‌های اسلامى پيدا شدند، كلمه «توحيدى» نيز به آن اضافه شد و گفتند «جامعه طراز نوين توحيدى»؛ يعنى همان چيزي كه ماركس گفته بود كه جامعه بايد اشتراكى باشد، همه چيز بايد براي همه باشد. مالكيت شخصى بايد ملغى شود، ازدواج شخصى بايد ملغى شود؛ هر كس نيز احتياج دارد، بايد رفع احتياج كند، گرسنه است بايد از طرف دولت مال در اختيارش بگذارند تا سير شود؛ احتياج به زن نيز نوعى گرسنگى است كه بايد دستگاهى باشد كه آنجا زن‌ها نگهدارى شوند و هر كه احتياج دارد آنجا برود. اشتراك در همسر، در ثروت، در تحصيل و در همه چيز، ايده‏آل ماركسيسم بود. مى‏گفتند جامعه كنوني سوسياليستى است، ولى جامعه سوسيالستى در مسير تكامل است و به كمونيسم منتهى خواهد شد. جامعه ايده‏آل ما «جامعه طراز نوين توحيدى» است؛ يعنى مالكيت شخصى و همسر شخصى بايد ملغى شود. اين فرد منحرف نيز شروع كرده بود به رواج ازدواج‌هاي دسته‏جمعى در خانه‏هاى تيمى، اسم آن را نيز «توحيد» گذاشته بودند. مي‌گفتند: توحيد يعنى «يكى كردن»! يعنى همه مردم را يكى كنيم و تفاوت بين اشخاص نباشد، نه در مالكيت، نه در امكانات اجتماعى، نه در همسر و نه ساير مزايا؛ همه چيز براي همه است؛ اين مى‏شود «يكى کردن» و «توحيد». پس ماركس که آرزوي آن را داشت، او بهترين موحد بود! در اوایل انقلاب اين ديدگاه گروه‏هاى ماركسيست اسلامى بود. هنوز نيز در گوشه و كنار ته‌مانده‏ها و به قول امام، تفاله‏هاي اين تفكر هستند و ترفند آنها هم بازي با الفاظ است.
«توحيد» يعنى: «إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ»(2)؛ «لا تَقُولُوا ثَلاثَةٌ انْتَهُوا خَيْراً لَكُمْ إِنَّمَا اللّهُ إِلهٌ واحِدٌ»(3). يعنى «يكى دانستن» نه «يكى كردن»؛ اعتقاد به وحدانيت خدا، نه يكى كردن اموري كه چند تا است. از اول صدر اسلام تاكنون چه كسى توحيد را به اين معنا گفته است؟ البته كسانى بودند كه براى تحقق اين ايده‏هاي انحرافي حاضر بودند، بكشند و كشته شوند، تروريست‌هاى فدائيان خلق و ساير تروريست‏ها، چنين عقيده‌اي داشتند. صاحب كتاب «توحيد» از طرفداران فدائيان خلق بود.
بی‌ارزش بودن عمل بدون ايمان
نخبگان جامعه از يك ديدگاه به دو بخش تقسيم مى‏شوند. بعضى از آنان بيشتر به مسائل فكرى و نظرى اهميت مى‏دهند و بعضى به مسائل عملى و عينى. بعضى‏ها به اعتقاد و معرفت و ايمان اهميت مى‏دهند و برخى هم به عمل، كه اين دسته اخير روحيه پراگماتيسمى داشته و عمل‏گرا هستند. قرآن به ايمان در درجه اول اهميت داده و عمل صالح، فرع ايمان است: «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ»(4)؛ اين آيه تصريح مى‏كند كه عمل بدون ايمان، هيچ ارزشى ندارد؛ اگر ايمان پشتوانه كار خوب نباشد، مثل خاكسترى است كه در روز طوفانى به دست باد سپرده شود. «كَرَمادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ فِي يَوْمٍ عاصِفٍ لا يَقْدِرُونَ مِمّا كَسَبُوا عَلى شَيْءٍ»(ابراهیم/18)؛ هرچه تلاش كنند هيچ نتيجه‏اى نخواهند گرفت.
كار خوب وقتى در سعادت انسان اثر دارد كه پشتوانه آن، ايمان باشد. اصولا نقش كار خوب، در سعادت انسان اين است كه ايمان انسان را تقويت مى‏كند: «إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصّالِحُ يَرْفَعُهُ»(5). آنچه آدم را به خدا مى‏رساند «الْكَلِمُ الطَّيِّب» است، عمل صالح نيز انسان را هدايت نموده و او را بالا مى‏برد. اما آنچه انسان را بالا مي‌برد، اعتقاد و ايمان است. اما آيا ايمان به تنهايي مي‌تواند فرد را نجات دهد؟ آيا فرد مؤمن بدون عمل صالح، به بهشت مي‌رود؟ اصل، ايمان است و عمل صالح كه از ايمان برمى‏خيزد. اين گرايشى است كه بيشتر سعى مى‏كند تا ايمان مردم را حفظ نمايد.
خطرات اعتقادی
بر همين اساس مى‏گويند اگر انسان ولايت اهل بيت(ع) را داشته باشد بايد راه اهل بيت(ع) را برود و اگر زماني انسان گناهى مرتكب شد زود بايد توبه كند. تكيه اين دسته بيشتر روى ايمان و اعتقادات قوى است. عده ديگري نيز برعكس، خوبى‏ها را در كار خوب مى‏بينند و نيّت و خاستگاه اعتقادي آن را خيلي مهم نمي‌دانند. وقتي كه گفته مي‌شود فلان شخص كارى كه كرده، براى اسلام ضرر دارد و ايمان مردم را فاسد مي‌كند مى‏گويند ببينيد چقدر خدمت كرده است. فلان شهر را آباد كرده! در اينجا توجه به عمل و به رفتار است. اين دسته به ايمان و اعتقاد چندان بهايى نمى‏دهند.
به ياد دارم يكى از روحانيونى كه شهيد شد ـ عامله الله بفضله ـ در جلسه‏اى با حضور عده‏اى از علما و در زمانى كه امام در تبعيد بودند، سخن مي‌گفت. ايشان با اشاره به اينكه اسلام دو بخش دارد مي‌گفت: «ما يك بخش را گرفتيم، ماركسيست‏ها هم يك بخشش را؛ نه ما بر آنها فضيلتى داريم، نه آنها بر ما. بايد اين دو را با هم جمع كرد. ما فقط اعتقاد به خدا و نماز و عبادت را گرفتيم؛ آنها عدالت و رسيدگى به فقرا را گرفتند؛ آنها نصف اسلام را دارند، ما هم نصف اسلام را داريم. خيلى نبايد به آنها بگوييم كه شما منكر خدا هستيد، بى‌دينيد و كافريد؛ آنها هم حق دارند بگويند كه شما نيز كافريد، براى اينكه شما نيز نصف اسلام را قبول نكرديد» اين را يك نفر روحانى كه در يكى از حوادث شهيد شد، مي‌گفت. ممكن است كسي به مقام شهادت هم نائل شود اما دچار چنين خطاهاي فكري باشد. خطر اعتقادى براى همه ما و شما كمين كرده است. هيچ كس نمى‏تواند مطمئن باشد كه من دين خودم و اعتقادهاى خودم را سالم خواهم برد. بايد پناه به خدا ببريم و از خدا بخواهيم كه «اللّهُمّ جَنّبْنَا الْإِلْحَادَ فِى تَوْحِيدِكَ»، انحراف در توحيد را از ما دور كن.
سخنرانی آيت اللّه مصباح يزدى (دامت بركاته)
در دفتر مقام معظم رهبرى، قم، 30/06/87.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. انعام / 112.            2. بقره / 163.               3. نساء / 171.
4. بقره / 25.              5. فاطر / 10.
زلال بصیرت در ماه مبارک رمضان روزهای فرد منتشر می‌شود.