kayhan.ir

کد خبر: ۱۶۷۵۲
تاریخ انتشار : ۰۶ تير ۱۳۹۳ - ۱۸:۲۱

انقلاب اسلامی نبض جهان امروز


  فاطمه جعفریان
  دنیا درگذر از یک پیچ تاریخی درحال تغییر است. راهی که انتهای آن بی‌شک جهان متفاوتی است که مهم‌ترین شاخصه آن فروپاشی تمدن غرب است علی‌رغم تسلط ظاهری امروز، آمریکا به عنوان کشوری که رهبری این تمدن را برعهده دارد امپراطوری درحال افول است که برای بقا به هر چیزی چنگ می‌زند از سلاح تا پول و هنر و رسانه‌ اما آنچه مسلم است اجل این تمدن ویرانگر از پس سال‌ها غارت و آدم‌کشی فرا رسیده هرچند شاید این افول و نشانه‌های آن از برقراری حکومت پلیسی در پوسته‌ای از ظاهر دموکراتیک گرفته تا نفرت روزافزون جهانی و نقض حقوق بشر در پس سانسورهای شدید رسانه‌ای بدون دقت و تحلیل عمیق قابل رویت نباشد اما دیری نمی‌پاید که با چشمان غیرمسلح به تحلیل و عمق نگری سیاسی نیز می‌توان آثار زوال را به نظاره نشست. اما سؤال اصلی این جاست که اگر اندیشه را اساس و زیربنای اصلی قدرت و عامل اصلی ایجاد تغییرات بدانیم در خلاء اندیشه غربی با همه تسلط آن قرار است چه فکری جایگزین شود؟ دنیای متنفر از دروغ و کشتار و بی‌عدالتی و مادی‌زدگی قرار است در آینده با کدام اندیشه مسلط روبه‌رو شود؟ انقلاب اسلامی به این پرسش پاسخی درخور داده واقعیتی که بیش از سی سال است غرب با تمام وجود در برابر آن ایستاده است. جهان امروز و بیشتر جهان فردا جهان انقلاب اسلامی است. اگر خوب بنگریم می‌بینیم اندیشه‌ای را که آرام آرام در میان سنگلاخ‌ها و موانع چون آبی زلال و شفاف درحال باز کردن راه خویش به قلب‌های جهانیان است برای ساختن فردایی که از جنس خداست فردایی که در آن از گمشدگی‌ها و رنج‌ها و بی‌عدالتی‌های امروز بشر نشانی نیست. فردا از آن هر اندیشه‌ای است که خدا را به متن و بطن زندگی بشر می‌آورد این سرنوشت وعده داده شده بشر است هرچند برخی برای تغییرش با تمام هستی خویش بر این حقیقت نورانی و بر صورت خورشید خاک بپاشند. انقلاب اسلامی با دلهای مردم سخن می‌گوید نه با جسم‌هایشان که جسم و البته اندیشه‌ای که مبنایش این باشد  فانی است اما روح جان نه. با همه آنچه گفته شد در این میان یک چیز بیش از همه خودنمایی می‌کند و آن این است که کسانی درست در قلب سرزمین انقلاب اسلامی نبض روزگار را درک نکرده‌اند و در روزگاری که جهان تشنه و مضطر به دنبال جهانی جدید و حرفی جدید برای فردای خویش نگاهش را به جمهوری اسلامی دوخته اینان درست در مرکز ثقل اندیشه نو همچون شاگردی منظم درحال هجی کردن همان اندیشه پوسیده سیصدسال پیش غرب هستند و نکته جالب‌تر اینکه امروز حتی در غرب نیز وفاداران اندیشه غربی این‌گونه بدون غلط طوطی‌وار هرچه را که اندیشمندان قرن هجده و نوزده گفته‌اند را تکرار نمی‌کنند و جای پرسش دارد که این دن‌ کیشوت‌های روزگار چرا نمی‌خواهند درک کنند که جهان درحال تغییر است دیگر زمان اندیشه‌های متصلبی که از مشتی خرافه بت می‌ساخت و بر سر انسان و انسانیت فرو می‌ریخت گذشته است. باید باور کرد که بت سکولاریسم و آزادی غربی خیلی وقت است فرو ریخته و آنچه برخی می‌بینند و این‌گونه تقدیسش می‌کنند تنها مترسکی است که غرب برای فریب ساخته تا باور کنیم که هنوز ایستاده است. خیلی وقت است که جهان به دنبال حرف تازه‌ای می‌گردد. دنیا درحال تغییر است دیگر اندیشه‌های پوسیده خریداری ندارد دوران مارتین لوترها و پروتستانیسم‌ها و حاملان اسلام آمریکایی گذشته جهان امروز و فردا جهان دین است جهان اسلام حقیقی، اسلامی که با هدف سعادت مادی و معنوی بشر در همه عرصه‌های زندگی او جاری می‌شود و او را نه فقط به جسم که به جسم و جان و نه فقط به عبادت که به ایستادن و عابد بودن می‌خواند به خوشبختی ابدی و نه چند روزه. فریب قلدری‌ها و شعارهای ظاهری کسانی را نباید خورد که حتی خود به آنچه می‌گویند باور ندارند و در پس همه شعارهایشان خوب می‌دانند که زمان به نفعشان نیست که اگر نمی‌دانستند اینگونه در برابر انقلاب اسلامی قد علم نمی‌کردند. این تنها نصیحتی دوستانه است ان الارض یرثها عبادی الصالحون (سوره انبیا آیه105) این وعده تغییر ناپذیر است اگر در مسیرش حرکت کنیم می‌مانیم و اگر خاک بر چهره‌اش بپاشیم دیر نمی‌پاید که مثل اندیشه‌های مادی امروز و حاملان آنها در زباله‌دان تاریخ حسرت می‌خوریم که چرا نبض روزگار را درک نکردیم.