نگاهی به وضعیت اتوبوسهای شهری و مشکلات مسافران (بخش نخست)
اتوبوسهای اسقاط؛ مشکلساز مسافران شهری (گزارش روز)
حسن آقایی
هر چند 6500 دستگاه اتوبوس حمل و نقل عمومی روزانه چند میلیون مسافر را در سطح شهر، شهرکها و مناطق کنارههای تهران پوشش میدهند و اگرچه نظافت، شیکی، سرعت بدون پارازیت، رفاه و مبلمان سالم و راحت و برخورداری از سیستم سرمازا بسیاریشان چشمها را خیره میکند، از سوی دیگر مسافران اتوبوسهای کهنه و اسقاط دارای سر و صدا و نقص فنی این اتوبوس اصولا کولر ندارند و گرمای طاقتفرسا و تابش آفتاب بر شیشهها و سقف بهویژه زمان توقف و کندی در ترافیک سنگین رمق انبوه سرنشینان را میگیرد و عرق محرومیت آنان را در طول سفر درمیآورند. معضل دیرینه دیگر اتوبوسهای یاد شده فاصله چند پله مجموعا نزدیک به یک متر از سطح زمین تا کف اتوبوس است. این مشکل مخصوصا کهنسالان دردمند، عصا به دستان و کلا خرد و کلان را هنگام بالا و پایین رفتن دچار مشکل میکند.
6500 دستگاه اتوبوس فراگیر 1000 دستگاه دو کابین و 5500 دستگاه یک کابین در تهران روزانه حدود 4میلیون و 500هزار نفر مسافر را در سطح تمام خطوط سرویس میدهند. از کل آمار مذکور 3000 دستگاه سوخت گاز طبیعی سی.ان.جی و 3500 اتوبوس سوخت گازوئیل شامل 1000 دستگاه دو کابین و 2500 دستگاه یک کابین هستند.
باتوجه به کمیت این مجموعه حمل و نقل شهرمان اما کاستی و نارساییهای تسهیلاتی سرویسدهی به لحاظ نوآوری فنی از چند دهه گذشته کم و بیش آشکار بوده است ولی آنچه اکنون در جهت رفع کمبودها و ساماندهی مسایل موجود در خیلی از اتوبوسها مطرح میباشد نیاز به بازنگری و ارتقا سطح ساختارهای فنی و مهندسی به روز، خروج ضروری اتوبوسهای تاریخ مصرف گذشته و لزوم رصد متحولکننده از طریق مدیریت کلان برای تأمین آسایش هرچه جامعتر مسافران و امنیت میباشد که در تمام قسمتهای تولیدات وسایل حمل و نقل عمومی منظور و اعمال میشوند.
روایتی دیگر از وضعیت
وسایل حملونقل عمومی
یک شهروند خلاصهای از وضعیت کم و کیف اتوبوسهای یک دو خط منطقه شمالشرقی از چند سال پیش تاکنون را روایت گونه تعریف میکند.
«فراهانی»، مغازهدار و مسافر دائمی اتوبوس است. او میگوید: «تا چند سال پیش و پس از آنکه اتوبوسهای بخش خصوصی به مرور ایام جایگزین اتوبوسهای قدیمی واحد شدند هم نو و پاکیزه بودند و هم کولر و پرده و در زمستان بخاری داشته و نرخ شان نقدی بود و کند کار نمیکردند و سروصدا هم نداشتند و واقعا مسافر لذت میبرد. حس میکرد تحولی در منزلت و آسایش مسافران صورت گرفته، اما پس از مدتی آن نوع اتوبوسها کم شد و جایگزینشان اتوبوسهای کهنه شد. چندتایی کولر داشتند، برخی مبلمانشان رنگ و رو رفته بود و شیشهها غبارآلود و بارانزده که هنوز اکثر ماشینها شیشههای تمیز ندارند. بعد یک دو بار شاهد بودم اتوبوس پشت ترافیک خاموش میشد و حتی مسافران پیاده میشدند و کمک کرده هول میدادند تا ماشین روشن شود.»
میپرسم در حال حاضر چه نظری درباره وضعیت اتوبوسها از جمله کولر، امور فنی و پلههای اتوبوس که مشکل ورود و خروج مسافران میباشند، دارد.
او پاسخ میدهد: «الان هم همان وضع قبلی را دارند که عمرشان کهنهتر شده است. بلند و ثابت بودن پلهها در هر محل باعث میشود افراد سالخورده کمبنیه به سختی بالا میآیند و پایین میروند. بسیار دیده شده فرد بیمارگونه و عصا به دست با کمک مسافر دیگر، آرام از پلهها به داخل راهنمایی شده است چون طول پله از زمین تا سطح اتوبوس چیزی کمتر از یک متر است. در حالیکه در پلههای ساختمانهای مسکونی و اداری فاصله هر پله قاعدتا بایست حدود 17سانت باشد و بیشتر از این میزان غیراستاندارد است.»
این شهروند هم مثل یک شهروند دیگر میگوید: «چند روز پیش از یک راننده پرسیدم چرا کولر روشن نمیکند. جواب داد که کولر ندارد و خودش هم از گرمای هوا ناراحت است. بعد گفت مسافران از مسئولان بخواهند تا ماشین اسقاط به ماشین نو تبدیل شود.»
مثلث اولویت تولید، استاندارد و مالکیت
استفاده از اتوبوسهای درونشهری در زندگی روزمره میلیونها شهروند نهادینه شده و خو گرفته است، به طوری که حتی میشود اظهار کرد کسانی هستند با دیدن وسایل حملونقل عمومی یک نوع تعلق خاطر و حس مشارکتی برآمده از ارائه خدمات سهل در وجودشان شکل میگیرد. با این وصف و حال، مسافران نیز انتظارات محق هم دارند که اتوبوسها از هر بابت مجهز و تأمینگر آسایش آنان باشند. کمبود و یا نبود امکانات رفاهی در خور در هر موقعیت میتواند انگیزهای برای گلایهشان شود.
در ارتباط با این مباحث اما یک موضوع کلی و اساسی در رده اولویت نخست مربوط به تولید، استاندارد و تملک اتوبوس میباشد که از سالهای گذشته مدیریتها چندان نظارت جدی را بر ایمنی و مهندسی ساختار این وسایل حمل و نقل رعایت نکردهاند تا آنگاه که تصادف رخ داده و تأثیر منفی غفلتها نمایان شده است. در این زمینه به نظر میرسد بیجا نیست به بهانه آن که در اوایل اردیبهشتماه یک اتوبوس شهری دچار حادثه اسفبار شد، بخش کوتاهی از نظرات یک مقام حملونقل شهرداری پیرامون آن اتفاق را بازخوانی کنیم:
«... ما بیش از 2000 اتوبوس اسقاط فرسوده داریم که بیش از 10سال کار کردهاند. همین اتوبوس بعد از سه سال کار کردن شکستگی جوشها، زنگزدگی و استفاده از پروفیلهای ساختمانی را دارد.»
آن مقام نیز گفته است: «ایمنی مردم حرف اول را میزند و ما حق نداریم برای ارزانتر تمام شدن محصولات با جان مردم بازی کنیم.»
در گفتوگو با مدیرعامل شرکت واحد اتوبوسرانی تهران پرسشهایم را که در لید گزارش آورده شد با وی در میان میگذارم.
مشکلات موجود
ناشی از ساختار اتوبوس
پیشگفتار «مهندس پیمان سنندجی» در برابر سؤالها را میشود به نوعی پاسخ «یکجا دانست» او میگوید: «مشکلات موجود ناشی از ساختار اتوبوس است. سالها است تحول مناسب در این بخش صورت نگرفته و اتوبوسهای ما برای اشخاص سالم درست شده است.»
او در ادامه با اشاره به وجود 6500 اتوبوس در تهران شامل 1000 دستگاه دو کابین و 5500 دستگاه تککابین هستند، درباره نبود و غیرممکن بودن نصب کولر در چند هزار اتوبوس که دلایل متفاوت دارند، چنین توضیح میدهد: «اتوبوسهای گازسوز که پایه موتورشان گازوئیل (اساس دیزلی)سوز بوده است به گازسوز تبدیل شدهاند. بنابراین ضمن این که هنگام حرکت سر و صدا میکنند، کولر ندارند چون عملا امکان نصب کولر در آنها وجود ندارد. در این حالت، فضای داخل این قبیل اتوبوسها در تابستان گرم و در زمستان سرد است. اصولا در حال حاضر 3000 دستگاه از این نوع گازسوزها کولر ندارند.»
امان از این پلهها!
مدیرعامل شرکت واحد سپس تمایل دارد از نزدیک وضعیت غیراستاندارد پلههای ورود و خروج مسافران، دیده شود. باهماهنگی انجام شده به محل بزرگ پایانه اتوبوسها میرویم. آنجا دو نوع اتوبوس داخلی و وارداتی مستقر است و نشان میدهد. چند نفر از پرسنل و راننده نیز حضور دارند. مدیرعامل ارتفاع پلههای یک اتوبوس تک کابین داخلی را نشان میدهد و میگوید: «مسافر چطور میتواند راحت و سهل از فاصله بلند چند پله بالا رود حتی افراد سالمند». بعد به طرف اتوبوس بی.آر.تی دو کابین وارداتی میرویم. ساختار پله آن از سطح زمین طوری است که با یک پله کم ارتفاع مسافر به سهولت میتواند ورود و خروج کند. بعد توضیح میدهد که «این فاصله پله در سکوی مسیرهای بین راه، ارتفاعش کمتر میشود. تفاوت دیگر این دو نوع اتوبوس آن است که در بی.آر.تی فرد معلول به آسانی با ویلچر رفت و برگشت میکند و در داخل اتوبوس محلی برای ویلچرسوار تعیین شده ولی اتوبوس دیگر چنین امکاناتی ندارد.»
رانندگان چه میگویند
در پایانه شرکت واحد با چند نفر راننده برخی خطوط درباره وضعیت تسهیلات و عمر مفید اتوبوسها گفتوگو میکنم.یک راننده مسیر خاوران میگوید این خط مشکل دارد. میپرسم چرا؟ میگوید «یک کابین هم کولر ندارند. راننده و مسافر در تابستان از گرما احساس ناراحتی میکنند. مورد دیگر، ماشینهای گازسوز اکثرا اسقاط هستند و هنوز در خطوط کار میکنند.»
عمری که مفید نیست
راننده دیگری درباره کهنه بودن اتوبوس چنین میگوید: «در یک خط ممکن است 10 تا ماشین داخلی باشد ولی از این تعداد، بیشترشان همواره برای رفع نقص فنی به تعمیرگاه مراجعه میکنند.» او برای تأیید گفتهاش انتهای پایانه را نشان میدهد. آنجا چند دستگاه اتوبوس یک کابین جلوی تعمیرگاه هست. راننده میافزاید: «آنها فرسوده شده و عمر مفیدشان به آخر رسیده است اما همچنان سرویس کار دارند.»
نظر یک راننده دیگر در مورد عمر و کارکرد اتوبوسها چنین است: «کار مفید اتوبوس 5 سال است ولی اتوبوس با 13 سال سرویسدهی همچنان کار میکند.» او بر این نظر است که چنین ماشینی برای حمل و نقل شهری اصلا مناسب نیست.
تابستان بدون کولر
در ادامه گفت وگوها از رانندهای که روی سرویس حمل و نقل کارکنان شرکت مشغول است میپرسم چه حرف و نکتهای درباره وضعیت اتوبوسش دارد. جوابش مثل برخی همکارانش از نبود کولر در گرمای سخت تابستان و مشکل ارتفاع زیاد پله اتوبوسهای قدیمی است و در ادامه میافزاید: «اما ساختار اتوبوسهای دوکابین طوری است که پلهها به شکل مرسوم وجود ندارد چون سطح پله (رکاب) ورود و خروج مسافر باکف اتوبوس یکسان است. افراد مشکلدار جسمی و معلولان ویلچردار خیلی راحت و ایمن آمد و رفت میکنند به خصوص آن که این نوع اتوبوسها در هر ایستگاه بین راه سکو دارند که با لبه سطح رکاب و داخل اتوبوس همسطح میباشند.»
منشور ایمنی و بهداشت و...
«در صورتی که اتوبوسهای هر منطقه سرویسدهی موتورشان کاملا خوب کار کنند صندلیها چه از جنس پلاستیکی، چوبی و پارچهای نظیف و سطح سالن یکدست پوشش داشته، پلکانها متحرک و برای معلولان حتما دارای جای خاص باشند، دارای سیستم گرمایش و سرمایش مناسب و بدنه بیرونی و شیشهها تمیز باشند به طور قطع و یقین اولا مسافران احساس امنیت و آسودگی میکنند و ثانیا مردم بیشتر از این وسایل همگانی استقبال خواهند کرد.»«نصراللهی» که میگوید از مسافران پر و پا قرص اتوبوس است، پس از این گفتارش که چندان هم با آرامش نبود، میافزاید: «در هفته گذشته دو دفعه شاهد بوده که یک مرد با جثه سنگین میخواست از پلهها بالا بیاید. یک پا روی آسفالت داشت و پای دیگرش را گذاشت روی پله اول مکث کرد. بعد با تکیه بر عصایش، پای دیگرش را بالا آورد. باز ایستاد. چند ثانیه گذشت. دست دیگرش را گرفت به میله کنار در و عصایش را محکم روی پله فشار داد. اراده کرد پایش را روی پله دوم بگذارد که ناگهان عصایش تکان خورد و مرد به سمت داخل خمیده و مسافر دیگر که منتظر بالا آمدن او و پیاده شدن خود بود سریع جست دست مرد دردمند را گرفت که حالا رنگ پوست چهرهاش کبود شد. مورد دیگری هم دیدم که مرد لاغر اندام با عینک طبی به سختی و با احتیاط روی پلهها کمی میایستاد نفس تازه کند و چه دشوار بالا آمد. این شهروند که بازنشسته اداری است، در ادامه اظهار میکند: «کارخانه سازنده این گونه ماشین چرا فکر نکرده از این وسیله عمومی همه جور افراد استفاده میکنند و آن جور پله بلند و هر پله با فاصله زیاد که استاندارد نیست، تعیین میکند؟...» حرف آخر او جمعآوری اتوبوسهای کهنه و جایگزین کردن ماشینهای نو است با این تاکید که سالم نگهداشتن و نظافت هر ماشین، نشان سلیقه و بهداشت مالک آن است.