سقوطی که ضعفهای مدیریت را نمایان کرد! (نکته ورزشی)
درست در روزهایی که والیبال ایران با نمایش درخشان و غرورانگیزش مقابل قدرت های جهان، توجه مردم را به خودش جلب کرده و موجی از غرور را نزد علاقهمندان به ورزش به راه انداخته بود، تیم ملی تنیس ایران در جام دیویس آسیا با شکست مقابل تمام رقبای خود به دسته چهارم سقوط کرد!
سرویس ورزشی-
این دوره از مسابقات در کشور سنگاپور برگزار شد و تیم ملی تنیس ایران با ترکیب شاهین خالدان، مهدی و کیارش سوری و حسام یزدی با مربیگری سعید احمدوند به تیمهای سوریه ، مالزی و قطر باخت تا برای کسب مقام هفتم و هشتم با سنگاپور بازی کند که این بازی را هم دو بر یک واگذار کرد و هشتم شد.
این دست نتایج، نشان دهنده وضعیت نامساعد تنیس ایران است. تنیسی که در سالهای نه چندان دور جزو تیم های مطرح آسیا بود و حتی فکر جهانی شدن را در سر می پروراند ولی حالا باید نظارهگر سقوطش به دسته چهارم باشد.
بی برنامگی، نبود پشتوانهسازی و رها شدن این رشته ورزشی جذاب به حال خود، تا آنجا پیش رفته که در ترکیب تیم اعزامی به جام دیویس نام شاهین خالدان به چشم میخورد. بازیکنی که ساکن آمریکاست و در صحبت هایش مدعی شده که بیش از یک سال است که رئیس فدراسیون را از نزدیک مشاهده نکرده!
سالهاست شعارهای مسئولان فدراسیون تنیس مبنی بر توجه به ردههای پایه، گوش فلک را کر کرده اما هر بار که تیمی از ایران به رقابتهای بینالمللی می رود، کماکان نام هایی چون شاهقلی ، شکوفی و همین خالدان (به عنوان بهترینهای تنیس ایران) در ترکیب تیم اعزامی مشاهده می شود.
اهل فن در تحلیلهای خود معمولا نبود ثبات مدیریت را به عنوان یکی از معضلات ورزش مطرح میکنند که در نهایت موجب ناکامی در بسیاری از رشتهها میشود، ولی در رشته تنیس گویا هرم وارونه است و همین ثبات مدیریت ، نبود برنامه و نداشتن انگیزه شده بلای جان!
عجیب آنکه وزارت ورزش و جوانان به عنوان متولی نیم نگاهی هم به تنیس نمیاندازد و این رشته ورزشی با امکانات بیشمارش تبدیل به جزیرهای خودمختار شده که حتی ناکامیاش انعکاس خبری نیز ندارد!
رها شدن تنیس به حال خود تا آنجا پیش رفته که حتی وزارتخانه یادش رفته انتخاباتش را برگزار کند. ثبتنام برای انتخابات فدراسیون تنیس 18 شهریور 97 انجام شد، تکلیف کاندیداها هم مشخص شده بود و از 5 نفر، 3 نفر تایید صلاحیت شدند که در این میان یک نفر انصراف داد. در حال حاضر انتخابات دو کاندیدا دارد که یکی از آنها شایسته رئیس فعلی فدراسیون است.
اکنون نزدیک به 10 ماه از ثبت نام کاندیداها و شش ماه از پایان دوره ریاست شایسته (19 آبان 97) میگذرد و وزارت ورزش هنوز چیزی در مورد برگزاری انتخابات اعلام نکرده است.
بعد از اینکه شش ماه از ثبتنام کاندیداها گذشت برخی عنوان کردند شاید قرار است ثبتنام از نامزدها مجدداً انجام شود ولی این کار هم انجام نشد.
در علوم مرتبط با مدیریت، چند اصل به عنوان وظایف مدیر در نظر گرفته شده که یکی از آنها «نظارت» است. این روزها آنچه که در ورزش ما یا حداقل درباره تنیس دیده نمی شود، همین نظارتی است. و در سایه غفلتی که از سوی مدیران وزارت ورزش سر زده به یکباره خبر میرسد تنیس به دسته چهارم سقوط کرده است.
نکته عجیب آنجاست که رشته ورزشی تنیس با وجود ناکامی چند ساله در بعد نتیجهگیری، یکی از آن دسته رشته هایی است که امکانات بسیار خوبی در اختیار دارد. به عنوان نمونه سالهاست مدیریت مجموعه تنیس استقلال واقع در خیابان ولیعصر بالاتر از میدان ونک تهران به فدراسیون واگذار شده تا منبع درآمدی بسیار خوبی نصیب تنیس شود.
طبیعتا با این امکانات انتظار می رود روند حاکم برتنیس صعودی باشد نه اینکه ما سال به سال از گذشته پرافتخار خود فاصله بگیریم. توجه به همین نکته ضعف های مدیریت در تنیس را بیش از پیش نمایان میکند.
برخلاف تنیس، هستند رشتههایی که بار مدالآوری ورزش در المپیک را به دوش می کشند ولی در حسرت داشتن یک سالن اختصاصی میسوزند و میسازند و صدایشان نیز به جایی نمیرسد.
این نکته هم نشان دهنده آن است که در سالهای اخیر علاوه بر نبود نظارت، توزیع امکانات میان فدراسیونها نیز بر اساس شایستگی نبوده، آنچه که باعث شده برخی رشتههای ورزشی «دارا» و برخی دیگر «ندار» شوند، رابط های پشت پرده بوده نه ضابطه و شایستگی و تلاش مدیران ، مربیان و ورزشکاران.
خلاصه کلام اینکه انتظار می رود وزارت ورزش به نقش نظارتی خود در ورزش به ویژه رشتههایی چون تنیس که به عمد یا ناخواسته در کانون توجه نیستند، بیش از پیش توجه کند. همین تنیس سرشار از استعدادهای ناب است که با کمی مدیریت و توجه اصولی می تواند نام ایران عزیز را حداقل در سطح آسیا مطرح کنند نه اینکه هر چند ماه یکبار تنها یک خبر از تنیس بشنویم که آن هم معمولا ناکامی یا سقوط است!