تأثیر مثبت اندیشی در موفقیتهای فردی و اجتماعی - بخش دوم
تغییر نگرش به مشکلات ، سکوی پرش از موانع زندگی
وقتی مکالمه درونیتان میگوید؛ شما هیچ وقت تکالیفتان را انجام نمیدهید یا کارتان سخت است، راهی برای پیدا کردن دیدگاهی مثبتتر نسبت به موقعیت پیدا کنید. مثلاً اگر درگیر نوشتن یک مقاله تحقیقی هستید، به دنبال راههایی باشید که بتوانید برنامهتان را طوری تغییر دهید که وقت بیشتری برای این پروژه داشته باشید، تا اینکه اسیر نومیدی شوید.
خیلیها متصورند که خوشبختی وابسته به عوامل بیرونی بهویژه مادیات دارد، اما غافلند از اینکه خوشبختی درونی است و رابطه مستقیم با مثبت اندیشی و نگرش فرد به مشکلات و جوانب مختلف زندگی دارد.
مطالعه زندگی افراد موفق جهان در کسب و کار و زندگی، ما را به یک فرمول صحیح درباره موفقیت ایشان میرساند؛ باور اینکه میتوانیم و تلاش بیوقفه. فراموش نکنید که بسیاری از افراد موفق روزگاری از تهیه مایحتاج اولیه زندگی نیز عاجز بودهاند. خیلی از آنها با یک تلنگر فکری خیزشی شگفتانگیز در زندگی و کارشان داشته و هیچگاه تلاش مستمر را کنار نگذاشتهاند. اینها اغلب سخت کار کردهاند، حتی زمانی که دیگران در خواب بودهاند. به هر جهت هیچ موفقیتی آسان به دست نمیآید. برای اینکه شما تک باشید، قدم اول مثبت اندیشی است و قدم دوم تلاشکردن بیش از دیگران.
خیلیها را میشناسیم که دائما از دستمزد کم و شرایط سخت شغلی خود در شکایت هستند؛ اما انصافا وقتی به کارنامه کاری و تلاش آنها مینگریم در مییابیم که تعداد ساعت کار مفید آنها کمترین میزان ممکن است. اگر شغل خود را دوست ندارید، هر طور شده باید تغییرش دهید و اگر میخواهید در کارتان تک باشید، باید هزینهاش را بپردازید. اُفتادن در صحنه رقابتی مثبت و تلاش و تلاش و باز هم تلاش. هیچ فرمول دیگری برای تحقق رویاهای شما وجود ندارد. اگر شما دنبال تعالی درون و تحول زندگی بیرونی خود هستید، هیچ گاه، هیچ فردی، زنگ در خانهتان را به صدا در نمیآورد، نجاتدهنده در آیینه است.
پاداش الهی به اندازه همت و پشتکار
خداوند متعال در قرآن وعده داده که پاداش تلاش هایتان را خواهید گرفت و هر کس به اندازه تلاشی که دارد، قطعا بهرهمند خواهد شد.
به زندگی پیامبران نگاه کنید، کدام یک تلاش روزانه را تعطیل کرده بودند؟ آیا همه آنها با یک برنامهریزی درست به جوانب مختلف زندگی اعم از عبادت و کار نمیپرداختند؟ آیا آنها همواره با امید به خداوند متعال در مورد نتایج عملکردشان مثبت اندیش نبودهاند؟ آیا آنها به اعجاز عشق به تک تک مردم و انعکاس مثبت این امواج ایمان نداشتند؟
حجتالاسلام مسعود کمرهای یک کارشناس فرهنگی در مورد ضرورت تلاش برای زمینهسازی موفقیت میگوید: «گروهی از یاران پیامبر اسلام(ص) هنگامی که این آیه نازل شد: «هر کس تقوای الهی را پیشه خود سازد، خداوند، راه رهایی (از تنگدستی و گرفتاری) را جلوی پای او قرار میدهد، و از جایی که هیچ حساب نمیکند، روزی او را میرساند.» (طلاق: 2 و 3) دکانها را بستند و به عبادت مشغول شدند و گفتند: «روزی ما تضمین شده است.» وقتی به پیامبر اسلام (ص) خبر رسید، آنان را نزد خود فرا خواند و فرمود: «چه چیز شما را به این کار برانگیخت؟» گفتند: «یا رسول اللّه! خداوند، عهدهدار روزی ما شد و ما به عبادت روی آوردیم.» در پاسخ شان فرمود: «هر کس چنین کند، دعایش مستجاب نخواهد شد. در پی کسب و کار باشید».
وی ادامه میدهد: یکی از معضلاتی که منجر به بیکاری جوانان میشود، ضعف در همت و پشتکار است. مشکل اصلی عدم مهارتآموزی جوانان در سطح حرفهای است. اکثر جوانان یا به تحصیل پرداخته و مطالبی را تئوری آموختهاند و یا کسانی هم که به دلایلی خیلی درس نخواندهاند، مهارت کمی در رشتهای کسب نمودهاند که دلیل این امر دو چیز است: یکی عدم کشف استعداد و دیگری ضعف پشتکار.
بسیاری جوانان بدون آنکه بفهمند در چه رشتهای استعداد دارند؟ در کاری مشغول شدهاند و چون استعداد آن کار را نداشته اند، پیشرفت چندانی در یادگیری آن به دست نیاوردهاند. برخی دیگر نیز به دلیل ضعف پشتکار راهِ از زیرکار دررفتن و کمکاری را برگزیدهاند؛ به همین دلیل نتوانستهاند مهارت چندانی در کارشان پیدا کنند.
این کارشناس فرهنگی در ادامه میگوید: «آيات زیادی از قرآن نظير «قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرا»(طلاق:3 ) اشاره به اين دارد که هر حادثهای علتی دارد و هر موقعيتی برای انسان (فرد يا جامعه) پيش آيد، معلول علتی است. عموميت قانون عليت اقتضا میکند که برای رسیدن به موفقیت باید اسباب و مسبّبات آن را فراهم کرد.»
بدیهی است رسیدن به مقصود تنها با حرکت گام به گام در پلههای ترقی امکانپذیر است. هيچکس يک شبه پلههای ترقی را نپيموده است. برای رسیدن به مقصود خویش باید کمر همت بست و تلاش و کوشش نمود و با کمک اهل فن، تجربه خود را بیشتر كرد و به موفقيت رسيد. فراموش نکنید هرگونه ترقی و پیشرفت به فرموده قرآن منوط به سعی و تلاش خود فرد است.
قرآن میفرماید :«وَ اَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى»؛ بهرهای براي انسان جز سعي و کوشش او نيست.(نجم: 39) قرآن به قدري روي تاثير تلاشها و عملکردهای انسان در ساختن سرنوشت تاکيد میکند که در جایی ديگر میفرمايد: «إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِاَنْفُسِهِمْ»؛ خداوند سرنوشت هيچ قوم و ملّيتی را تغيير نمیدهد مگر آنان آن چه را در خودشان است تغيير دهند. (رعد: 11) بر اين اساس، نمیتوان برای همه افراد قاعده یکسانی معرفی کرد که مثلا اگر فلان قدر تلاش کردید دیگر کافی است؛ زیرا هم توان روحی و ظرفیت افراد متفاوت است و هم درجه اهمیت اهداف. مهم آن است كه بعد از حصول اطمينان از صحت هدف، اقدامات لازم برای رسيدن به آن انجام شود.
مهار افکار منفی با تمرکز بر افکار مثبت
برای از بینبردن افکار منفی و جایگزینکردن آنها با نگرشی مثبتتر چه باید بکنید؟ حتی اگر ذاتا خوشبین نباشید، راههایی هست که از طریق آن بتوانید مهارتهای مثبتاندیشی را در خود تقویت کرده و از فواید آن بهره ببرید.
وقتی روزتان خیلی پرمشغله باشد، خیلی راحت ممکن است به مسائل منفی توجه کنید. به خاطر کارها و مسئولیتهای زیادتان ممکن است، احساس خستگی، کلافگی و استرس زیادی داشته باشید. درنتیجه، افکار منفی به درون مغزتان راه باز میکنند. با اینکه میدانید مثبت فکرکردن برای وضعیت ذهنتان بهتر است، اما اگر بگوییم که برای سلامتیتان هم میتواند مفید باشد، شاید تعجب کنید. تحقیقات نشان داده است که مثبتاندیشی میتواند فواید بسیار زیادی در بر داشته باشد؛ از بالا بردن اعتماد بهنفس و سلامت روانیتان گرفته تا ارتقای سلامت فیزیکیتان.
طوبی اربابیان یک مشاور در مورد اینکه چطور میتوانیم افکار مثبت را جایگزین نگرش منفی کنیم، برایمان توضیح میدهد: «روی افکار خوب متمرکز شوید. برای مثال امروز چندین موفقیت ریز و درشت داشتهاید، اما یک تلفن مهم را فراموش کردهاید. آخر شب متوجه میشوید تماما ذهنتان درگیر تلفن فراموش شده است، در حالی که همین امروز چند تایی هم موفقیت داشته اید که اصلا آنها را به حساب نمیآورید. راه درست این است که به موفقیتها بیندیشید و در برنامه کاری روز بعد فراموش شدهها را رفع کنید.»
این مشاور درباره سایر راهکارهای مربوط به تقویت مثبتاندیشی میگوید: «مقصر دانستن خود یکی دیگر از شایعترین نوع تفکر منفی است. تصور کنید تصمیم گرفتهاید بر افکار منفی که درمورد وضعیت درسیتان دارید، تمرکز کنید. قدم بعدی این است که هر روز زمانی را به ارزیابی افکارتان اختصاص دهید، وقتی میبینید که افکار انتقادی درمورد خودتان دارید، یک لحظه صبر کرده و به آنها خوب فکر کنید. با اینکه ممکن است به خاطر گرفتن یک نمره بد در امتحان ناراحت باشید، آیا سرزنش کردن خودتان دردی را درمان میکند؟ آیا راهی برای ایجاد یک تغییر مثبت در موقعیت وجود دارد؟ با اینکه در این امتحان خود کار نکردهاید، حداقل میدانید که برای امتحان بعدی چطور باید برای درس خواندن زمانبندی کنید.»
مراقب مکالمات منفی با خودتان باشید
وقتی مکالمه درونیتان میگوید؛ شما هیچ وقت تکالیفتان را انجام نمیدهید یا کارتان سخت است، راهی برای پیدا کردن دیدگاهی مثبتتر نسبت به موقعیت پیدا کنید. مثلاً اگر درگیر نوشتن یک مقاله تحقیقی هستید، به دنبال راههایی باشید که بتوانید برنامهتان را طوری تغییر دهید که وقت بیشتری برای این پروژه داشته باشید، تا اینکه اسیر نومیدی شوید. وقتی انجام کاری به نظرتان سخت میرسد، به این فکر کنید که شاید بتوانید برای انجام آن از کسی کمک بگیرید.
علی رضایی یک دانشجو روانشناسی برایمان میگوید: «مثبتاندیش بودن این نیست که همه واقعیتهای منفی زندگیتان را نادیده بگیرید. این است که بتوانید رویکردی فعالتر به زندگی داشته باشید.
مثبتاندیشی به جای احساس ناامیدی یا کلافگی، به شما امکان میدهد با فکرکردن به راههای موثر برای حل مشکل و پیداکردن راهکارهای خلاقانه، با چالشهای زندگی روبه رو شوید. شاید آسان نباشد، اما تاثیر مثبتی که بر سلامت فکری، احساسی و جسمی شما میگذارد، ارزشش را خواهد داشت. نیازمند این است که صبور باشید و تمرین کنید.»
باور شما تنها بخشی از واقعیت است
و نه تمام واقعیت
دسته دیگری از صاحب نظران علم روانشناسی بر تغییر باورهای زندگی فردی تاکید دارند.
بهطور خلاصه میتوان گفت: باورها واقعیاتی هستند که احساس میکنیم حقیقت دارند. آنها حقایق جهان پیرامون ما میباشند. ما باورهای خودمان را قبول داریم، چون تصور میکنیم، میتوانیم آنها را ببینیم. در صورتی که هرگز نمیتوانیم آنها را ببینیم. آنها فقط در ذهن ما وجود دارند. به جای اینکه مثبت بیاندیشید، سعی کنید، باورهایی که باعث به وجود آمدن افکار منفی شدهاند را از بین ببرید. زمانی که برای مثبت فکرکردن تلاش نمیکنید در واقع منفی خواهید بود.
سودابه رئیسی راد یک مشاور خانواده توضیح میدهد: «منبع اولیه احتمالی یک باور زندگی خود را پیدا کنید. چه اتفاقی افتاد که به این باور رسیدید؟ برای مثال بیشتر والدین وقتی فرزندانشان مطابق میل آنها رفتار نمیکنند آنها را مورد سرزنش قرار میدهند و این کار باعث به وجود آمدن این باور میشود:«من خیلی خوب نیستم.» فرزندان به حضور فیزیکی والدین خود نیاز دارند. با توجه به این نکته در صورتی که والدین این حضور فیزیکی را از فرزندان خود دریغ کنند، باعث میشود این باور در آنها به وجود بیاید: «من مهم نیستم.» هنگامی که منبع یک باور مشخص شد متوجه میشوید که باور شما تفسیری از تجربیات شما است. بنابراین تفاسیر دیگری هم برای باور شما میتواند وجود داشته باشد. در اینجاست که متوجه میشوید باور شما تنها بخشی از واقعیت است و نه تمام واقعیت.»
این مشاور ادامه میدهد: «برای مثال وقتی از سوی والدین خود برای انجام ندادن کاری سرزنش میشوید، میتوان اینطور برداشت کرد که شما از عهده آن کار بر نمیآیید. همچنین میتوان اینطور تفسیر کرد که پدر و مادر شما انتظارات غیرمنطقی از شما دارند. یا ممکن است پدرو مادر شما در مورد توانایی شما برای انجام کاری اشتباه کرده باشند. و یا ممکن است شما در انجام دادن کار به خصوصی توانایی نداشته باشید. مسلم است که نمیتوان نتیجه گرفت شما برای کارهای دیگر هم توانایی ندارید. ممکن است شما به دلیل کم تجربه بودن نتوانید کاری را انجام دهید و این به معنی این نیست که هرگز نمیتوانید آن کار را انجام دهید.»