نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
لطفا با هم دعوا نکنید! فضا اصلا به نفع اصلاحطلبان نیست
تجربه نشان داده که هرگاه شرایط خاصی پیش میآید مسایل درون جریان موسوم به اصلاحطلب سر باز میکند، اکنون هم پس از ماجرای نجفی، کرباسچی به اصلاحطلبانی که زمینه شهردار شدن او را فراهم کردند تاخته و آنها را مسبب این هزینههای سنگین این روزهای اصلاحطلبان میداند از سوی دیگر برخی فعالان اصلاحطلب او را به تلاش برای نفوذ در شهرداری متهم کرده که برای خود نقش شهردار سایه قائل است.
سرویس سیاسی-
روزنامه آفتاب یزد در گزارشی با نام «دعوای بیحاصل» به موضوع تقابل میان کرباسچی با برخی از اصلاحطلبان دیگر پرداخت.
در این گزارش آمده است: «در بحبوحه ماجرای قتل « میترا استاد» همسردوم نجفی در حالی که رسانهها و افکار عمومی، ناباورانه به ابعاد فاجعه و اعتراف شهردار سابق اصلاحطلب مینگریستند، توئیت غلامحسین کرباسچی دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی شوکزدگیها را دو چندان کرد... کرباسچی بلافاصله پس از قتل میترا استاد، در واکنش به این فاجعه طی توئیتی نوشت: «ماهیت تاسفبار حادثه قتل میترا استاد هر چه باشد نمیتوان مسئولیت کسانی را که دو سال قبل علیرغم اصرار و تذکر برخی دلسوزان و مراکز مسئول، این چاه ویل را برای اصلاحات و نجفی حفر کردند، نادیده گرفت.»
اصلاحطلبان در مخمصه
اشاره کرباسچی در آن توئیت به اصلاحطلبانی بود که او را برای تصدی پست حساس و مهم شهرداری تهران برگزیدند. در جای دیگری از این نوشتار میخوانیم: «محسن میردامادی در یادداشتی به ادعای کرباسچی درباره اصرار اصلاحطلبان برای شهردار شدن نجفی پاسخ داد و نوشت: « آقای کرباسچی... بهطور مکرر به دیگران و اخیرا به آقای جهانگیری و دوستان حزب اتحاد و مشارکت حمله میکند که باعث شدند آقای نجفی به عنوان شهردار تعیین شود در حالیکه او چنین عاقبتی را پیشبینی میکرده است... برخی نیز چنین تلقی داشتند که آقای کرباسچی بیش از آنکه به فکر معضلات و مشکلات شهرداری باشد به دنبال نقش و نفوذ خود در شهرداری است و برای خود نقش شهردار سایه قائل است که طبعا با شهرداری آقای نجفی نمیتوانست حاصل شود.»
در بخش پایانی گزارش آفتاب یزد آمده است: «اظهارات کرباسچی آنهم در شرایط کنونی که فضا چندان به نفع اصلاحطلبان نیست، چه مفهومی جز سوءاستفاده حزبی و فردی میتواند داشته باشد؟ حزب کارگزاران سازندگی که از حزب اتحاد ملت و مشارکت بسیار دلخور بود، پس از اینکه نجفی بر کرسی شهرداری تهران تکیه زد، عملکرد شهردار سابق را بارها مورد نقد قرار داده و گفتند که نجفی نتوانست انتظارات را محقق سازد ... حتی اگر اصرار اصلاحطلبان منجر به شهردار شدن نجفی و مشکلات کنونی پیرامون او شده باشد، بازهم طرح چنین مباحثی در رسانهها و شبکههای اجتماعی جای هیچگونه توجیه ندارد.»
آنچه از مجموع این مسایل برمی آید آن است که اقدامات طیف موسوم به اصلاحطلب چقدر با شعارها و گفته هایشان فاصله دارد. در روزنامههای زنجیرهای بارها یادداشتها و متنهایی از فعالان سیاسی این جریان منتشر شده که در آن بر لزوم انتقاد از خود و اصلاح از درون تاکید کردهاند. یعنی اصلاحطلبان با انتقادات خود از جریان سیاسی موسوم به اصلاحطلبی زمینه رشد آن را فراهم کنند اما در عمل میبینیم که توصیه امروزشان چیز دیگری است.
اختلافات درون دولت؛ دلیل استعفای بطحایی
عبدالله ناصری، فعال سیاسی اصلاحطلب در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت: «دلیل اصلی استعفای وزیر آموزشوپرورش کشمکش در درون دولت بین نزدیکان آقای روحانی و برخی اعضای کابینه و مدیران ارشد قوه مجریه بوده است».
ناصری در ادامه گفت: «در شرایط کنونی کشمکش و اختلاف بین اعضای کابینه و برخی مدیران ارشد اجرایی ادامه دارد و نشانههایی مبنی بر کاهش این کشمکشها مشاهده نمیشود».
در روزهای گذشته «علیرضا سلیمی» دبیر کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس گفته بود: «خیلی روشن است که دولت بهانه خوبی پیدا کرده تا استعفای وزیر را توجیه کند! اما آنچه بهنظر میرسد این است که این استعفا وابسته به اختلافات داخلی دولت است و عمده مشکلات بطحایی با دولت در رابطه با معوقات معلمان و معلمان بازنشسته بوده چرا که ما تا چند سال آینده بیش از 300-200 نفر معلم بازنشسته داریم که درباره آنها تاکنون هیچ تعیین تکلیفی صورت نگرفته و با این اوصاف ما در آیندهای نزدیک با یک معضل در آموزش و پرورش کشور روبهرو خواهیم بود».
مدتهاست که خبر ناهماهنگی میان روحانی با برخی وزرا یا میان اعضای کابینه شنیده میشود.
اختلاف وزرا با نوبخت در سازمان برنامه و بودجه و واعظی در دفتر رئیسجمهور، یا اختلاف میان وزارت نفت و نیرو، جهاد کشاورزی و صمت، وزارت اقتصاد و بانک مرکزی و سازمان برنامه و بودجه، وزارت کار و رفاه با صمت، شایعه استعفای جهانگیری و سپس گلایه جهانگیری از اختیار نداشتن حتی برای تغییر منشی، نامه ۵ وزیر درباره پتروشیمیها و استعفای وزیران راه و شهرسازی و بهداشت و درمان و ماجرای درخواست وزیر خارجه برای استعفا و حواشی آن همگی مصادیقی از وجود ناهماهنگی و اختلاف در دولت است.
لازم به ذکر است که اکنون بخش مهمی از مشکلات اقتصادی ناشی از وضعیت نابسامان درون دولت است.
میانجیگری برای اجرای برجام یا دلالی برای تسلیم؟
ارگان دولت دیروز به سفر مقامات خارجی به ایران که پیامرسان سیاستهای خصمانه آمریکا با روپوش میانجیگریاند اشاره کرد و علیرغم اذعان به اقدامات آمریکا علیه کشور، ایران را در جایگاه بدهکار و متهم نشاند و در عباراتی تناقضآمیز، مدعی شد که اگر امید ما به قدرت داخلی باشد، این سفرها به نتیجه خواهد رسید!
روزنامه ایران در ستون اول دفتر خود که در نیمتای پایین صفحه اول این جریده منتشر میشود، نوشت: «اگر این سفر بتواند سایه خشونت و تنش را که به دلیل اقدامات ایالات متحده رخ داده کمتر کند، یک موفقیت قابل توجه محسوب میشود. این کف انتظارات از چنین سفری است و البته سقف آن میتواند بازگشت ایالات متحده به برجام باشد. توافقی که قدرتهای جهانی و ایران آن را پذیرفتند و بهترین ایده برای کاهش تنشهای منطقهای بود و هنگامی که ترامپ به صورت یکجانبه آن را ترک کرد مشکلات نیز آغاز شد.»
اگر خشونت و تنش به دلیل اقدامات آمریکاست، چرا مقامات ژاپن و آلمان به ایران آمدهاند؟ باید از اولین دوربرگردان خارج شوند و به آمریکا بروند. همین مسئله دلیلی بر اثبات این گزاره است که ماهیت این سفرها رساندن پیام لزوم عقبنشینی و تسلیم ایران مقابل آمریکاست و مدعیان اصلاحات به دروغ عنوان میانجیگری را به این سفرها دادهاند. ارگان دولت به برجام هم اشاره کرده؛ رشادت مجاهدان فی سبیلالله و محور مقاومت به رهبری ایران بود که تنشهای منطقهای را کاهش، 7 تریلیون دلار هزینه کرد آمریکا در غرب آسیا را دود هوا و ماشین جنگی آن را به گل نشاند. برجام که روز نخست اجرا نقض شد، میخواست تنشهای منطقهای را کاهش دهد؟ موز اگر قوت داشت کمر خودش را صاف میکرد.
ارگان دولت در بخش دیگری از این مطلب نوشت: «بدون آنکه امیدی به این سفرها بتوان بست، نباید هم به کلی آنها را فاقد فرصت برای کاهش تنشهای میان دو طرف دانست. امید ما به قدرت داخلی و ملی مردم خود است. اگر این امید برقرار و واقعی باشد، این سفرها نیز دیر یا زود به نتیجه خواهد رسید.»
این روزنامه در سطرهای متناقض و پلشت فوق، آشکارا توان داخلی را قربانی دلالان تسلیم و ذلت مقابل آمریکا کرده است.
مقصد اصلی سفر مقامات خارجی باید آمریکا باشد نه ایران
برخلاف مطالب طرح شده توسط روزنامه ایران در ستون اول دفتر، در یادداشت کنار این ستون با عنوان «اروپا در بوته آزمون برجام» آمده است: «وجه مهمی از سفر مقامهای بلندپایه خارجی به ایران ناظر به تلاشهای میانجیگرانه برای کاهش تنش میان تهران و واشنگتن است. اما به نظر میرسد مخاطب اصلی چنین تلاشی باید دولتمردان آمریکایی باشند که با زیرپا گذاشتن نرمهای بینالمللی و خروج از برجام عملاً موجب آغاز بحرانهای متوالی در عرصه بینالمللی شدهاند.»
در بخش دیگری از این مطلب آمده است: «در شرایطی که برجام در معرض خطر فروپاشی قرار گرفته است و اروپاییها گام مهمی برای حفظ آن برنداشتهاند، همنوایی برخی از شرکای اروپایی توافق هستهای با ادعای آمریکا پیرامون برنامه موشکی و دفاعی کشورمان نه تنها حداقل اعتماد باقی مانده میان ایران و اروپا را از بین میبرد که تلاش برای حل موانع موجود را نیز با دشواری زیادی روبهرو میکند. سفر وزیر خارجه آلمان به تهران از این منظر باید انتقالدهنده دیدگاههای به حق تهران درخصوص فعالیتهای دفاعی و موشکی و نقشآفرینی منطقهای ایران باشد. پیامی بر این اساس که جمهوری اسلامی برخلاف ادعای جبهه عربی- اسرائیلی نه تنها نقشی در ایجاد بیثباتی در منطقه و حمایت از تروریسم نداشته که خود برای حل این بحران منطقهای ایفاگر نقش مؤثری بوده است.»