نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
دروغ «سایه جنگ» ترفندی برای به حاشیه رفتن مسئله «جنگ اقتصادی»
سرویس سیاسی- روزنامه آرمان در مطلبی نوشت: «سفر مقامات کشورهای عمان و عراق و نخستوزیر ژاپن به تهران که قرار است به زودی انجام شود، همگی در یک مسیر است تا اختلاف یا تنش موجود بین ایران و آمریکا کم شود چون استعداد و ظرفیت تبدیل شدن به یک درگیری تمام عیار نظامی را دارد، هم به ضرر کشورهای منطقه است و هم به ضرر صلح جهانی است. لذا همه کشورها فعالیت میکنند تا مسیر مساعدی آماده کنند تا دو کشور ایران و آمریکا در یک فضای مساعد بتوانند بیشتر از این روی حل و فصل اختلافاتشان از طریق مسالمتآمیز متمرکز شوند».این روزنامه زنجیرهای در ادامه نوشت:«فعلا هر دو کشور ایران و ایالات متحده آمریکا به عنوان دو کشور که از عقلانیت در مناسبات بینالمللی استفاده میکنند، این مسیر را طی میکنند و اگر این ظرفیت جواب دهد و بتوانند با کمک و مساعدت کشورهای دیگر مثل ژاپن، عمان و عراق فضای مساعدی ایجاد کنند، گام دیگری به طرف مهار جنگ برداشتهاند».این روزنامه مدعی اصلاحات در اقدامی تأملبرانگیز، جمهوری اسلامی ایران را با دولت سلطه گر و جنایتکار آمریکا در یک کفه ترازو قرار داده و مدعی شده است که آمریکا همانند ایران در مناسبات بینالمللی از عقلانیت استفاده میکند!این ادعای مضحک در حالی است که آمریکا به قاتل زنجیرهای توافقات بینالمللی مشهور است و تنها در یک قلم، به صورت غیرقانونی از برجام خارج شده است. گویا از نگاه این روزنامه زنجیرهای، هدف قراردادن هواپیمای مسافربری و به شهادت رساندن مسافران آن و تجهیز رژیم بعث عراق به سلاح شیمیایی و ایجاد و تجهیز گروهک تکفیری تروریستی داعش و صدها جنایت دیگر همگی مصداق عقلانیت در مناسبات بینالمللی است! ظاهرا از نگاه مدعیان اصلاحات، ترامپ در مناسبات بینالمللی از عقلانیت استفاده میکند!مدعیان اصلاحات با بزرگنمایی سفر دلالها به ایران و با دروغ سایه جنگ در پی انحراف افکار عمومی از میدان اصلی نبرد که همان جنگ اقتصادی است، میباشند. این طیف در نقش بلندگوهای ترامپ در ایران در پی جاده صافکنی برای اجرای برجامهای بعدی هستند.
چرا خبری از یادداشتهای فمنیستی نیست؟!
روزنامه آفتاب یزد در گزارشی با عنوان «خبرنگار کفتار نیست؛ صدای مردم است!» به حواشی جنایت محمدعلی نجفی نخستین شهردار اصلاحطلبان پس از پیروزی این طیف در شورای شهر پنجم تهران پرداخته است.البته موضوع قابل تامل این است که برخی دیگر از روزنامههای زنجیرهای مانند شرق و برخی از سایتهای طیف موسوم به اصلاحطلب مانند انتخاب به صورتی هدفمند تلاش کردهاند تا با ارائه تصویری اغراق آمیز از عملکرد خبرنگاران و به صورت خاص خبرنگار رسانه ملی ذهن مخاطب را به سمتی دیگر بکشانند.روزنامه شرق پنجشنبه نیز این خط را دنبال کرده بود اما شرق در شماره دیروز خود سنگ تمام گذاشته بود و 7مطلب را در قالبهای یادداشت، مصاحبه و گفتو گو، گزارش و خبر به موضوع جنایت شهردار تهران اختصاص داده بود.روزنامه آفتاب یزد نیز در گزارشی با همان رویکردی که گفته شد؛ آورده است: «حضور لحظه به لحظه خبرنگار صدا و سیما و پوشش جهت مند این رسانه ملی از ماجرای قتل «میترا استاد» با واکنشهای زیادی همراه بود، در واقع همین نوع گزارشها بود که اذهان عمومی را نسبت به نوع عملکرد خبرنگارها حساس کرد تا هر نوع رفتار خبرنگاران را غرضورزانه قلمداد کنند!»این گزارش سپس در ادامه نوشته: «با همین نگاه هم زمانی که عکسهایی از حضور خبرنگاران در دادگاه محمد علی نجفی منتشر شد با واکنشهای زیادی همراه بود و این واکنشها تا جایی ادامه پیدا کرد که... [یکی از منسوبان جریان اصلاحطلبی] با انتشار تصویری از حضور شهردار سابق تهران در دادسرای امور جنایی به همراه تصویری دیگر، از نحوه برخورد خبرنگاران[!!] با محمدعلی نجفی به شدت انتقاد کند.»گزارش مذکور افزوده است: «[آن فرد] در صفحه شخصی اینستاگرام خود نوشته بود: «تصویر بالا یکی از تهوع آورترین عکسهای این روزهاست و بیشترین شباهت را با عکس پایین دارد. احمقانهترین روش خبرنگاری و بیوجدانترین خبرنگاران که موبایل به دست با حرص و ولع تمام در حال دریدن رسانهای لاشه روح پیرمردی نابود شده برای چند عکس و خبر اختصاصی بیشتر و فروش چند نسخه روزنامه و چند بازدید بیشترند...»راستی تناقض جریان مدعی اصلاحطلبی را چگونه میتوان توجیه کرد؟ جریانی که چنان سیاست زده شده که اکنون فراموش کرده که یک زن به قتل رسیده! البته که حفظ کرامت هر فرد محکوم یا متهم از اصول شرعی و عرفی ما است اما چرا اکنون صفحات این مدعیان از نوشتارهایی در مورد «جامعه مردسالار» یا مثلا «جامعه زن ستیز» یا اینکه «لزوم تغییرات در قانون برای حمایت بیشتر از زنان» و یا حتی طرح موضوع رفراندوم!! برای این موضوع نیستیم؟! چرا جریان رسانهای طیف موسوم به اصلاحطلب در حال اجرای یک بازی کثیف برای کم کردن از تبعات یک قتل برای اصلاحطلبان است؟ چنانکه خواندید انگشتها را به سمت رسانه ملی گرفتهاند تا به آرامی همه چیز عادی شود.
زورآمریکا به تحریم نفت ایران نمیرسد
روزنامه ایران دیروز در ستون تحلیل روز نوشت: «دور جدید صدور اطلاعیه و مصاحبههای مقامات آمریکا برای جلوگیری از خرید نفت ایران از سوی خریداران سنتی، نشان از وجود تشتت، سردرگمی و همچنین عدم موفقیت راهبرد صادرات نفتی صفر ایران دارد. واشنگتن بخوبی میداند که برقراری تحریمهای نفتی علیه ایران دارای حفرههای بزرگ بوده و در عمل امکان اجرای چنین راهبردی وجود ندارد.این کشور شاید بتواند کشورهای اروپایی را از خرید نفت ایران منصرف کند، اما بهدلیل وجود منازعات در کشورهای غرب و شرق آسیا امکان تحمیل خواستههای فرامرزیاش به هر شکلی وجود ندارد. بنابراین اظهارات اخیر«هوک» مبین حفره و تَرَک در تحریم هاست.»ایران افزود: «تحلیلگران براین باورند که به دلایل مختلفی راهبردهای تحریمهای نفتی ایالات متحده علیه ایران با شکست روبهرو شده است، دلیل اول عدم تمکین خریداران نفت ایران در برابر فشارهای آمریکاست. خریداران نفت ایران نسبت به تسری بخشیدن مقررات یکجانبهگرایانه آمریکا به منافع کشورشان اعتراض داشته و به این ترتیب، زیر فشاردیپلماسی آمریکا قرار نمیگیرند. برای شماری از این کشورها، وجه ملیشان اهمیت داشته و آن را با هیچ چیز عوض نمیکنند.»
مدعیان اصلاحات: نمیگذارند کار کنیم، تقصیر همه است جز ما
مصطفی تاجزاده از مجرمان امنیتی فتنه 88 در گفتوگو با روزنامه زنجیرهای اعتماد درباره انتخابات پیش روی مجلس گفته است: « من آن روز (94) به لیست امید رای دادم اما امروز رای نمیدهم. چرا؟ چون آن زمان فقط میخواستیم مجلس را از دست تندروها خارج کنیم و اداره کشور را بر مدار عقلانی قرار دهیم، برجام تعمیم یابد و راه برای توسعه همه جانبه میهن باز شود. اما در این سالها تحولات مهمی چه در ایران و چه بیرون آن رخ داده که موجب شده است، تردیدهای جدی در کارآمدی راهبرد جاری ایجاد شود. یکی از آنها دخالتهای روزافزون «دولت پنهان» تقریبا در تمام عرصههاست؛ از تغییر اسم یک خیابان تا مسائل کلانی مانند ماندن در برجام یا خارج شدن از آن کار دست نهادهای انتخابی نیست. مثلا چرا باید از صندوق ذخیره ارزی ۱۵۰ میلیون یورو به صدا و سیما داد؟ یا دخالت بعضی نهادها در عزل و نصبها. »چندی پیش تاجیک، تئوریسین سایهنشین دولت اصلاحات در نشستی تحت عنوان «آسیبشناسی جریان اصلاحات» گفته بود: «ما اصلاحطلبی را ابزار قدرت قرار دادیم و هر زمان که به قدرت رسیدیم، فراموش کردیم از کجا آمدهایم... در فردای قدرت وقتی آب دیدیم مشخص شد شناگران ماهری هستیم و معلوم شد میتوانیم مستبدان قاهری هم باشیم. این اصلاحطلبان امتحان خود را پس دادند و از مردم به عنوان یک تاکتیک و ابزار برای نجات خود بهره برده و میبرند، تاکتیکی برای عبور از بحران و نه یک استراتژی که به آن باور داشته باشند.» وی اظهار داشته است: «ساختار اصلاحطلبان مانند یک عمارت ماسهای در حال فرو ریختن است».این مجرم امنیتی پاسخ نمیدهد آیا وقت آن نرسیده که پس از ناکامی دولت مورد حمایت اصلاحطلبان که با گره زدن تمام مسائل کشور به مذاکره با 1+5 و برجام و آمریکا، 5 سال از عمر کشور را به بیعملی، عدم حمایت از تولید در کشور و... برده است، جریان لیبرال، در مقصریابی و نسخهنویسیهای خود اندکی بیشتر تفکر کند؟! تا کی میخواهند با بازی «نمیگذارند کار کنیم» یا بازی تکراری «تقصیر همه است جز ما» با بازی فریبکارانه «رقبای ما لولو هستند»، با بازی ریاکارانه «فقط ما صدای مردم هستیم و بقیه و پایگاه اجتماعی آنها بیکیفیت و نازل است»، افکار عمومی و سرمایههای کشور را به بازی بگیرند؟! آیا وقت عذرخواهی نرسیده است؟!
یارانه بدهیم نه کوپن؛ مردم در «صف» به دولت انتقاد میکنند!
روزنامه سازندگی در یادداشتی به قلم نماینده مجلس ششم با عنوان «یک پیشنهاد» به مسئله کوپنی شدن یا نشدن کالاهای اساسی پرداخته و نوشته است: «سؤال جدی از دولت این است که چه اتفاقی رخ داده و چرا چنین وضعیتی پیش آمده که دولت فکر کند ناچار است برخلاف اصول کار توزیع کالاهای اساسی را از طریق کوپن سامان دهد یا به عبارت دیگر روند را معکوس نماید؟» نویسنده که عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی بوده و لیسانس علوم تربیتی دارد در پاسخ به سؤال خود نکاتی را مطرح کرده تا استدلال کند کوپنی شدن کالاهای اساسی، سیاست صحیحی نیست. در این مطلب که بند «هـ» آن مورد توجه است، آمده: «با توجه به مقدمه فوق و اینکه: الف- رانت محصول انحصار است. ب- فساد ریشه در عدم شفافیت امور دارد. ج- تقلب آسانتر و امکان جعل کوپن بسیار است. د- نقش دولت در اقتصاد را پر رنگتر کرده و این نقض غرض و رشته کردن پنبه هاست. ه- ملت مجددا باید شاهد حضور در صفها بوده و صفها محل قضاوتهای نادرست درباره عملکرد دولت و در مرحله بعدی، نظام جمهوری اسلامی است. و- خود کوپن علامت پسرفت است. لذا رفتن به استقبال سهمیهبندی و توزیع کوپنی کالا به هیچ وجه به صلاح کشور نیست.»همچنین در این مطلب آمده است: «در شرایط اجبار برای پرداخت یارانه به منظور حمایت از اقشار آسیب پذیر سالمترین و به بصرفهترین شیوه، پرداخت مستقیم یا نقدی یارانهها است.»ذکر این نکته ضروری است، جریان تکنوکرات که در ادامه همان گفتمان پوشالی دوم خرداد در ظاهر از رأی و نظر مردم سخن میگویند در باطن با زیر سؤال بردن شعور مردم از آگاهی و اظهارنظر آنان در مسائل اجتماعی و سیاسی واهمه داشتهاند. همان اوایل دولت روحانی بود که محمود سریعالقلم، مشاور سابق رئیسجمهور در توهینی کمسابقه، تربیت مردم ایران را بسیار پایین دانست و گفت: «خیلی طبیعی است که من غریزی، احساسی و پوپولیستی تربیت بشوم. صدا و سیما هم که چقدر به این جریان کمک میکند، میرود از یک لبو فروش میپرسد نظر شما درباره برنامه هستهای چیست؟، این خیلی اثر میگذارد.»