اصلاحطلبان و مقاومت در برابر نظارت استصوابی با چاشنی گفتوگوی ملی
مهدی امامقلی
1. اصلاحطلبان نیک میدانند که حالا خاتمی مانند شیری بییال و کوپال روزهای ناخوشی را سپری میکند؛ چندی پیش، خود او هم وقتی دید که همه مشکلات کشور به زلف اصلاحات گره خورده است؛ اقرار کرد که دیگر مردم به «تَکرار میکنم» او روی خوشی نشان نمیدهند. بعدازآن بود که مصطفی تاجزاده و دیگرانشان هم وقتی دیدند ستاره بخت اصلاحات بیفروغ شده؛ به این واقعیت مسلم اعتراف کردند که هر کوششی برای احیای «تکرار میکنم» محکوم به شکست است حتی ستیز سید جواد طباطبایی با فدرالیسم را فرصتی ساخته، خاتمی را «بیسواد» و «لغت باز» خواندند و در پستوی خانه اصلاحات بر دهان او مهر خموشی زدند.
2. درخصوص تکلیف اصلاحطلبان با دولت نیز، قضیه روشن است. چند ماهی است که اصلاحطلبان بین خود و دولت روحانی خط فاصلی کشیده و به جای پاسخگویی در افکار عمومی، تأکید میکنند که دولت روحانی، دولت اصلاحات نیست! حجم انتقادات ریز و درشت آنان از دولتی که خود آن را «دولت تلگرام و برجام» خواندند به حدی بوده که اخیراً سعید حجاریان در یادداشتی نوشته است: «روحانی استعفا دهد تا اسفند امسال در ۲ انتخابات همزمان، مجلس و دولتی همسو شکل بگیرد.» و یا آنکه صوفی، عضو شورای عالی اصلاحطلبان در گفتوگویی اعلام کرده است: «توصیه ما به روحانی همچنان استعفا است.». علاوهبر این، اصلاحطلبان از فراکسیون امید و شورای پنجم شهر نیز دست به انتقاد و گلایه زدهاند تا آنجا که رسانههای اصلاحطلب در مطالب و عناوینی مانند«ستون پنجمهای امیدی» نمایندگان اصلاحطلب مجلس و شورای شهر تهران را «غیر خودی»، «ستون پنجمی»، «مایه آبروریزی» اصلاحطلبان، «ناآشنا به امور شهری»، «پوپولیست» و «سیاسیکار» نامیدند.
3. از اینرو بود، سعید حجاریان که حرفهای او محل مباحثه و مضاربه در محافل رسانهای و سیاسی تجدیدنظرطلبان است وقتی اصلاحات را نحیف، فراکسیون امید و شورای پنجم شهر را ضعیف و خاتمی را شیر دندان کشیدهای دید که نمیشود بدو امید داشت، از «انتخابات مشروط» (مقاومت در برابر نظارت استصوابی) سخن گفت و اینکه «باید از فرصت انتخابات استفاده کرد» و اگر نشد، «عطای انتخابات را به لقایش بخشید». وی که به نوعی علامت «قهر سیاسی» را در دست داشت بطور ضمنی و تلویحی راهحل را حضور چهرههای رادیکال و پاشنهکشهای تندروی اصلاحات دانست. پس از آن بود که چهرهها و رسانههای اصلاحطلب با بیان اینکه «احتمال دارد اصلاحطلبان لیستی در انتخابات آینده نداشته باشند» از «لزوم اصلاح نظارت استصوابی»! سخن گفتند و شائبه تحریم انتخابات و قهر سیاسی را تقویت کردند.
البته برخی دیگر از اصلاحطلبان در برابر او موضع گرفتند و با یادآوری شکست پروژه قهر در مجلس پنجم، تحریم انتخابات را برنتافتند و آن را «خودکشی» دانستند.
4. حالا هم در صفحه شطرنج سیاست، حرکت، همان حرکت حجاریان است: به میدان آوردن سربازان کارکشته و امتحان پس داده دوم خردادی که از مجلس ششم تا ماجرای 88 و هماکنون در میان اصلاحطلبان کارنامه نسبتاً قابل قبولی از خود به جای گذاشتهاند؛ اما در قبال رد صلاحیتها چه باید کرد؟ و پاسخ همان سیاست پوسیده قدیمی است؛ مهار «نظارت استصوابی» با «فشار از پایین و چانهزنی در بالا» ولی نه با طرح «انتخابات مشروط» حجاریان (که به نظر برای مسئلهسازی و آزمودن فضای سیاسی بوده است) بلکه با پیش کشیدن «گفتوگوی ملی»؛ موضوعی که مدتی است اصلاحطلبان با استارت اسحاق جهانگیری به بهانههای مختلفی مانند راهحل تهدید، تحریم و مشکلات اقتصادی و... آن را در بوق و کرنا میکنند تا جاییکه عکس کنار هم احمد توکلی و بهزاد نبوی در حاشیه مراسم افطاری رئیسجمهور با فعالان سیاسی را به عکس اول رسانههای خود تبدیل کردند و در وصف و شرح آن تیتر زدند و نوشتند.
5. حرفهایی که محمد عطریانفر در گفتوگو با شرق مطرح کرده، قابلتأمل است: «ما باید بهجای کار روی انتخابکنندگان که متأسفانه تا حدودی دلسرد شدهاند، بر انتخابشوندگان متمرکز شویم/ اصلاحطلبان باید هنرشان در گفتوگو باشد تا با استفاده از این ابزار راهگشا، موانع را برای حضور افراد لایق در مجلس برطرف کرد./ شورای نگهبان با اختیارات فعلی یک واقعیت است؛ ما باید تقابل شکننده با شورای نگهبان را از بین ببریم و با گفتوگو از میزان رد صلاحیتها بکاهیم/ من باور دارم «تکرار میکنم» آقای خاتمی نه در مقطع کوتاه تبلیغات رسمی که باید از ماهها قبل از انتخابات به کار گرفته شود تا علاوهبر آنکه مردم به لحاظ منطقی قانع شوند که رأی بدهند، نیروهایی که به مجلس میروند نیز بتوانند اثرات مثبتی از خود بهجای بگذارند.»