آب از آب تکان نخورده است!
سرویس ورزشی-
وقتی مصاحبه عرب مدیرعامل پرسپولیس را با یکی از خبرگزاریها، میخواندیم، ناخودآگاه این شعر را زیرلب و با خود زمزمه کردیم که:
در میان هفت دریا تخت بندم کردهاند
باز میگویند، چابک باش و دامن تر مکن!
آقای عرب در بخشی از مصاحبه مفصل خود با خبرگزاری ایسنا، تاکید کرده بود: «چرا فکر میکنید که من الان آدم خوشبختی هستم که باشگاه پرسپولیس را اداره میکنم؟ از نظر قانونی فردی هستم که دست و پایم را بستهاند و در آب انداختهاند و میگویند خودت را نجات بده و حتی میخواهند با آن شرایط قهرمان هم بشوم...». خواندن این حرفها بود که ما را به یاد شعر بالا انداخت! مصاحبه آقای عرب مفصل بوده و احتمالا علاقه مندان به فوتبال و به ویژه طرفداران تیم پرسپولیس آن را دیده و مطالعه کردهاند، به نظر ما در آن مصاحبه در کنار موضوعات و مسائلی که به اتفاقات و شرایط روز فوتبال ایران و پرسپولیس مربوط میشد، لب و اصل کلام ایشان که در واقع ریشه اکثر مسائل مطرح شده است، مسئله نحوه مدیریت و مالکیت تیم پرسپولیس است که علیرغم اینکه سالهاست درباره واگذاری آن و همچنین تیم استقلال به بخش خصوصی مطرح است، اما در عرصه عمل هیچ اتفاقی نیفتاده است و این دو تیم کماکان در مالکیت وزارت ورزش هستند و بسیاری از مشکلات آنها خاصه از حیث ساختاری و اداری و مدیریتی، به همین دولتی بودن آن برمیگردد.
بخشی از این مشکلات را آقای عرب به زبان آورده است، مثلاً آنجا که میگوید: «ما در سیستم دولتی مثل یک کامیون هستیم که وقتی میخواهد وارد شهر تهران شود با محدودیتهای زیادی روبرو است و زمانی هم که وارد شد نمیتواند به همه جا برود اما سیستم خصوصی مثل موتورسیکلت است و از کوچهها هم میتواند حرکت کند...» یا آنجا که «بزرگترین ایراد باشگاه پرسپولیس، دولتی بودن آن است، اگر به بخش خصوصی واگذار شود، بخش اعظمی از مشکلات حل خواهد شد...» و بازار جایی دیگر که به یکی از ایرادات دولتی بودن باشگاهی مثل پرسپولیساشاره دارد. « متأسفانه یکی از ایرادات دولتی بودن باشگاه پرسپولیس این است که باید ارز را از خارج از کشور بگیرید و بیاورید و آن را در سیستم دولتی به فروش برسانید و در ادامه برای تأمین هزینههای ارزی خودتان ارز را با قیمت آزاد خریداری کنید...» و بالاخره «درآمدهای باشگاه پرسپولیس مثل همه شرکتهای دولتی باید به حساب خزانه دولت واریز شود و با طی مراحل اداری هزینه شود...»!
البته مثل و نظیر این حرفها را ما پیش از این هم از زبان خیلی از کارشناسان و خاصه مدیران سابق و اسبق تیمهایی مثل پرسپولیس و استقلال شنیدهایم، در این باره یعنی روشن کردن تکلیف مالکیتی دو تیم پرطرفدار کشورمان روزنامه کیهان هم سالهاست به سهم و وظیفه خود مینویسد و تذکر میدهد، حتی علیالخصوص در این سه، چهار سال اخیر مسئله واگذاری این دو باشگاه به بخش خصوصی به طور جدیتر و تقریباً مرتب از زبان مسئولان وزارت ورزش مطرح و بر ضرورت آن تأکید میشود، اما... و صد اما! همان طور که عرض کردیم، با این همه، هیچ اتفاقی در عمل نیفتاده، این دو تیم و مدیران آن با انبوهی از مشکلات ریز و درشت دست بهگریبان هستند و در این حال باید توقعات و انتظارات میلیونها طرفدار خود را پاسخ بدهند.
همان طور که پیش از این هم بارهااشاره کردهایم، در ورزش ما بسیاری از مشکلات معطل مانده و مسائل حل نشده است و کارهای انجام نشده و مهم هم در آن فراوان است و مسئولان و مدیران، نه در این دوره، بلکه در مقاطع مختلف از کنار آنها عبور کرده، و به خاطر مشکل بودن و دردسر داشتن، خود را به دردسر نینداخته و خودشان و دیگران را به مسائل روزمره و برد و باختهای گذرا و... سرگرم کردهاند.
یکی از این مسائل حل نشده کارهای معطل مانده و انجام نشده، روشن کردن تکلیف مالکیتی و مدیریتی این دو باشگاه پرطرفدار و ریشهدار کشورمان است که بارها درباره کارکردهای مهم و نقش موثری که در پیشبرد فوتبال و نه فقط فوتبال بلکه اصولاً ورزش ایران میتوانند ایفا کنند، مطلب نوشته و تأکید کردهایم که اگر این شرایط فعلی دو تیم به طور مثبت تغییر کند و رفته رفته به استانداردها و تعریف «باشگاه» نزدیک شوند، آنها میتوانند مثل همه باشگاههای ریشهدار و مردمی در هر جای دنیا، در پیشرفت فنی و ارتقای فرهنگی ورزش نقش غیرقابل انکاری داشته باشند، متأسفانه با این همه، اقدامی عملی در جهت تبدیل کردن این دو «تیم» به «باشگاه» از جانب آنهایی که در این باره مسئول هستند، صورت نپذیرفته است.
چندی قبل در همین صفحه نوشتیم بسیاری از مشکلات و گرفتاریهای فوتبال، بخوانید ورزش- ما از سوی کارشناسان واقعی و رسانههای درستکار مطرح شده است، تقریباً به روشنی گرههای کار ورزش و فوتبال و حتی راهحلها و نسخههای شفابخش، معلوم و مشخص شده و بارها درباره آن سخن گفته شده و مطلب نوشته شده است، اما با وجود این هیچ اتفاقی عملی برای حل مشکلات و درمان کردن دردها و استفاده از نظرات و راهحلهای کارشناسی صورت نگرفته است و دلیلش را هم گفتیم برای اینکه ارادهای برای اصلاح وضع ورزش و هموار کردن بایسته مسیر پیشرفت آن وجود ندارد و مدیران و مسئولان ورزش با وجود اینکه خیلی از «تغییر و تحول» میگویند، اما عملاً به «وضع موجود» راضی هستند و به جای پرداختن به مسائل اساسی و خود را به زحمت انداختن و با ریشههای مشکلات در افتادن به «روزمرگی» بسنده و قناعت کردهاند.
یک نکته دیگر را هماشاره کنیم و به این بحث پایان ناپذیر! فعلاً در این مجال خاتمه دهیم و آن نکته هم یادآوری این موضوع است که از نظر ما و شاید خیلیهای دیگر در وهله اول مهم نیست که استقلال و پرسپولیس چگونه و به وسیله چه کسی، بخش خصوصی یا بخش دولتی، اداره شود، بلکه مهم این است که تکلیف این دو تیم مشخص شود، به شرایط برزخی و بیثبات آنها پایان داده شود و بالاخره تلاش میشود، این دو تیم اگر دست بخش خصوصی قرار گیرند یا اینکه خود دولت و وزارتخانه قصد ادامه تملک و اداره آن را داشته باشند، تعریف و استانداردهای «باشگاه» نزدیک شوند، سخن الکن خود را کامل کنیم،دولتی یا خصوصی بودن پرسپولیس، استقلال، مسئله فرعی است، آنچه برای هواداران این تیمها و کارشناسان ورزش اصل و مهم است و به نفع کلیت ورزش است، تبدیل شدن این دو تیم به دو باشگاه به معنای واقعی و پایان دادن به «وضعیت نامطلوب فعلی» آنهاست...