نگاهی به نقش کلیدی فرهنگ و هنر در جامعه اسلامی - بخش نخست
بالندگی و سازندگی در جامعه با اتکاء به هنر اسلامی
* فریده شریفی
هنر یکی از عناصر موثر در زندگی انسانها است و همواره به عنوان انعکاس از تواناییهای فکری، دستی و عاطفی بشر منعکس شده و با زندگی انسانها و انسانیت گره خورده است.
در این دنیای بزرگ، هر جا که سخن از هنر و زیبایی است توجه انسانها به آن جلب شده است چرا که انسانها اساسا علاقهمند به هستیشناسی، زیباییشناسی و معرفت خداوند و آفریدههای زیبای باریتعالی هستند.
رسولالله(ص) میفرمایند: «انالله جمیل یحب الجمال» خداوند زیباست و زیباییها را دوست دارد. (صحیح مسلم، ج1، ص 93)
معنای این حدیث چیست؟ زیبایی خداوند در چیست و چه چیزهایی نزد خداوند زیبا هستند؟
علامه «ابن قیم» زیبایی خداوند را در چهار چیز عنوان میکند: زیبایی ذات خداوند، زیبایی اسمهای خداوند، زیبایی صفات خداوند و زیبایی افعال خداوند، زیباترین چیز ذات خداوند متعال است، به همین جهت بهترین و زیباترین نعمت در بهشت که بهشتیان از آن شادمان میگردند نگاه به چهره خداوند متعال است و این بالاترین و بزرگترین نعمت در بهشت است، حتی در برخی از روایات آمده است که وقتی اهل بهشت پروردگارشان را ملاقات میکنند همه نعمتهای بهشت را فراموش میکنند.
اهمیت هنر از دیدگاه اسلام
در طول تاریخ، رشد و گسترش هنر همواره بر محوریت دین صورت گرفته است. به گونهای که دین محتوای هنر را مورد تاثیر قرار داده است. در طول تاریخ هنرمندان بسیاری بودهاند که خلاقیتهای هنری خود را به منصه ظهور رساندهاند و در پرتوی این هنرآفرینی، باورهای دینی و اعتقادات اسلامی خود را به صورتی بارز به اثبات رساندهاند، هرچند آثار اسلامی از دورهای به دوره دیگر و از منطقهای به منطقه دیگر متفاوت بوده است اما آنچه که از نظر معنایی و محتوایی در این آثار مشخص و آشکار است معرفتشناسی، هستیشناسی، یکتاشناسی و عشق و ارادت به خداوند متعال بوده است. به عبارت دیگر در همه این آثار هنری، اسلام بوده که اساس هنر را محفوظ نگاه داشته و بر غنای آن افزوده است.
«حجتالسلام والمسلمین خلیل منصوری»، پژوهشگر، محقق و مدرس حوزه علمیه قم در گفتوگو با گزارشگر کیهان به جایگاه هنر در اسلام اشاره میکند و میگوید: «صحبت درباره جایگاه هنر در اسلام نیاز به چند روز گفتوگو دارد و در دو یا سه صفحه و در یک فرصت کوتاه نمیگنجد اما با عنوان کردن برخی از آیات و روایات میتوان به این اهمیت پی برد. به طور مثال خداوند متعال در آیه 6 سوره صافات میفرماید: انا زیناالسماء الدنیا بزینه الکواکب. ما آسمان را با ستارگان آراستیم تا هم زینت آن باشد و هم آسمان را از هر شیطان سرکشی حفظ کند. در واقع این آیه یا آیات مشابه نشان میدهد که خداوند به ساختار آفرینش هم توجه نموده و به بعد زیباشناختی اهمیت داده است، خداوند در آفرینش همه مخلوقات و پدیدهها به این مسئله توجه کرده و تناسب را در اندازه، رنگ و نقش رعایت نموده است. در مورد پدیدههای دیگر نیز میبینیم که تمام اندازهها با یکدیگر تناسب و هماهنگی دارد و هر چیزی را با حکمت، منطق و علم و آگاهی آفریده است. آفرینش مخلوقات، گلها و گیاهان زیبا، موجودات زنده، کائنات آسمانی، ستارگان، سیارهها و همه چیز با تناسب، زیبایی و کمال هوشیاری همراه بوده است و نسبت رنگها، نقشها و اندازهها در همه چیز رعایت شده است.»
وی اضافه میکند: «زیباشناختی فقط در حوزه لذتآفرینی نقش ندارد بلکه باعث آرامش روح و روان میشود و قرار دادن این دو هدف در کنار یکدیگر از شگفتیهای خلقت است. وقتی که انسان به دامن طبیعت پناه میبرد و درختان و گیاهان زیبا را مشاهده میکند یا اینکه گلههای گوسفند یا گاو را میبیند از دیدن نظم این موجودات و زیبایی که در آفرینش آنها وجود دارد به هنرمندی خالق مطلق و آفریننده هوشیار و دانا پی میبرد و علاوه بر اینکه روح و روانش آرام میشود به عبادت مشغول میشود و تمام وجودش سراسر عبادت و سپاسگزاری میشود.»
مرحوم «علامه جعفری» درباره جایگاه هنر و هنرمند در اسلام میگوید: «هنگامی که احساس و فعالیت هنری مانند چشمهسار زلال به جریان افتاد در مسیر خود به پای درختان و گلها خواهد رسید و اگر از منبعی پاک جاری شود موجب تقویت ریشه و حاصلخیزی خواهد شد و بالعکس در غیر اینصورت ممکن است با موادی مخلوط شود که به گیاهان آسیب برساند، از همینجاست که باید ریشه اصلی ارزش و ضد ارزش بودن انواع هنر را جستوجو کرد، یعنی باید دید که آب حیاتبخش احساس هنری از کدامین مغز و از کدام چشمه حرکت میکند؟ هنرهای مبتذلی که متاسفانه به نام هنر و به نام فرهنگ و ارزشهای اصیل، انسانها را به بیراهه میکشاند از سرچشمههای پاک و زلال جاری نمیشوند، اینچنین هنری در دین اسلام جایی ندارد، اما هنری که هدفش جریان دادن به احساس والای سازنده، برداشتن گامی مثبت در تقلیل دردها و ناگواریهای مردم و اصلاح و تنظیم و شکوفا ساختن زندگی آنان در حیات معقول (حیات طیبه) باشد از مطلوبیت والایی برخوردار است و یکی از واجبات هم به حساب میآید هنر باید آسیب و اخلالی در زندگی مردم به وجود نیاورد و آنان را از بهرهبرداری دین خدا محروم نسازد، بنابراین هنر بر دو قسم است هنر پیرو و هنر پیشرو، ارزش هنر پیشرو در این است که نوابغ هنری با مغز و روح و روان پاک خود، از نبوغ خود در تعالی اصول انسانی و فعالسازی خلاقیت و نبوغ انسانها استفاده کنند و آنان را به یک زندگی سالم و گرایش به سوی کمال متعالی رهنمون سازند.
(گفتوگوی مرحوم علامه جعفری با مجله هنر دینی شماره 10)
بدین ترتیب به جرات میتوان گفت که هنر اسلامی دارای مرتبهای رفیع در میان میراث بشری است، در معماری اسلامی آنجا که زیبایی و شکوه در کنار حکمت، عرفان، معرفتشناسی، هستیشناسی و خداشناسی جلوه میکند اشکال عبادت برآمده از فطرت بشری بهترین و بیشترین نمود را داراست.
سازههای عظیم مساجد اسلامی در کشورهای مختلف، مسجد امام در اصفهان از دستاوردهای عظیم معماری اسلامی هستند که در آنها هنر نقاشی، سفالگری، مینیاتور، رنگآمیزی علاوه بر اینکه جلوهای از هنر زندگی متمدن اسلامی و دستاوردهای هنر اسلامی است نمایشی زیبا از بندگی، عبودیت و عشق و احساس به خالق یکتا و آفریننده بیهمتا است.
تابلو فرش ابریشم تبریز، فلزکاری، سفالگری و هر هنری که به لفظ «اسلیمی» خوانده شود تبلور اخلاص و عشق حقیقی و فریاد و باور به یکتایی احسنالخالقین است.
نقش هنر در فرهنگسازی
هنر یکی از مقولههای جدی فرهنگی هر جامعهای است و اندیشمندان و محققان آن را عالیترین شکل فعالیت معنوی انسان میدانند. طبیعی است که وقتی این فعالیت معنوی انسان امکان رشد بیابد در غنا بخشیدن به فرهنگ جامعه کاربردی عظیم خواهد داشت.
«سیما ملتجی» کارشناس مسائل اجتماعی در گفتوگو با گزارشکر کیهان به این مسئله مهم اشاره میکند و میگوید: «نقش هنر و بیان کردن احساسات افراد در قالب نقاشی، مجسمه، فرش، گلیم، صنایع دستی، آثار خطی و نوشتاری و... نقشی بسیار تاثیرگذار و مهم در جامعه دارد و معمولا فرهنگ و تمدنی ماندگار و جاودانه میشود که دارای افراد هنرمند، بااستعداد، فعال و خلاق باشند و آثار فرهنگی نفیسی از خود به جا گذارند. بهطور مثال حافظ، سعدی، ملاصدرا، علامه طباطبایی، بنیانگذار جمهوری اسلامی امام خمینی(ره)، ابنسینا، خیام، رازی و... همه و همه مفاخر و مرواریدهای گرانبهای فرهنگ و باورهای ایرانی و اسلامی هستند و جامعه ایرانی به خاطر وجود چنین انسانهای گرانقدر و بزرگواری برخود میبالد و همه اینها بهخاطر ارزشها، تفکرات و استعدادهای خارقالعاده این افراد است که توانستهاند آثار گرانبهایی از خود بهجا گذارند.»
وی اضافه میکند: « به همین دلیل است که کودکان و نوجوانان از همان سنین کودکی باید به فراگیری تجربیات هنری مشغول شوند تا در کنار دروس خود به فعالیتهای هنری هم مشغول شوند و در زمینه شعر و ادبیات، نقاشی و خطاطی به تجربیات خوبی دست پیدا کنند.»
به گفته این کارشناس آشنا کردن دانشآموزان با تجربیات هنری میتواند آنها را با میراث گذشتگان و هنرمندان ایرانی آشنا سازد و زمینه را برای رشد و خلاقیت و سازندگی آنها فراهم کند.
اهمیت هنر در فعالیتهای تربیتی
برنامههای هنری در مدارس میتواند زمینهساز فعالیتهای بصری، حرکتی، ژرفنگری، تفکر، بیتکلفی، سادگی و صداقت دانشآموزان باشد.
یکی از هنرهایی که میتواند در تربیت کودکان و نوجوانان سهم بهسزایی داشته باشد نقاشی است. نقاشی کردن فعالیتی تقریبا غریزی است که در رشد هوشی و ذهنی کودکان و نوجوانان بسیار موثر است، بسیاری از محققان معتقدند که نقاشی کودکان دریچهای است که بر احساسات و اندیشههای آنان گشوده میشود و میتوان از نقاشیهای آنان در سنجش شخصیت یا تشخیص نابسامانیهای روانشناختی استفاده کرد و درصدد درمان آن برآمد. در واقع نقاشی میتواند بهترین راه برای ارتباط کودک و نوجوان با دنیای بیرونش باشد. یک موسسه تحقیقاتی گزارشی در این زمینه منتشر کرده و میگوید: «کودکان و نوجوانانی که در کلاسهای هنری و بهویژه نقاشی، مجسمهسازی، رنگآمیزی و... شرکت میکنند قدرت فراگیری دروس ریاضی یا علوم برای آنها چند برابر کودکانی است که در این کلاسها شرکت نمیکنند.
نقاشی کردن، رنگآمیزی و مجسمهسازی در کلاسهای هنری به ویژه برای بچههای کوچک به مهارتهای دیداری و حرکتی آنها کمک میکند و آموزش و پرورش با هنر به دانشآموزان میآموزد چطور اطلاعات دیداری را تغییر، نقد و از آنها استفاده کنند و چطور براساس آنها انتخاب کنند.
مادری که دو فرزند خود را در کلاس نقاشی ثبتنام کرده در این زمینه به گزارشکر کیهان میگوید: «با شروع فصل تابستان به این نتیجه رسیدم که بهترین کار برای گذراندن ایام تابستان فرزندانم، ثبتنام در کلاس نقاشی است زیرا پارسال هم آنها را در همین ایام ثبتنام کردم و خوشبختانه نتایج خوبی گرفتم و بچهها از این کلاس بسیار راضی و خوشحال بودند.»
وی اضافه میکند: «نقاشی برای بچهها نوعی ارتباط با دنیای بیرون است به خصوص بچههایی که دوستان زیادی ندارند یا در محیط خانه، گوشهگیر و منزوی هستند و از این طریق میتوانند احساسات خود را بیان کنند و افکار و احساساتشان را در قالب نقاشی روی کاغذ بیاورند.»
این خانم خانهدار همچنین میگوید: «بسیاری از روانشناسان و مشاورین با استفاده از همین نقاشیها به افکار و اندیشههای بچهها دسترسی پیدا میکنند و نوع شخصیت آنها را تشخیص میدهند. چرا که نقاشی تاثیرپذیری کودک از محیط اطرافش را به خوبی منعکس میسازد.»