kayhan.ir

کد خبر: ۱۶۰۳۲۳
تاریخ انتشار : ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۲۱:۰۹
گزارش تحلیلی کیهان از تازه‌ترین موضع‌گیری عجیب رئیس‌جمهور

بزک خباثت‌های اوباما و خسارت اعتماد به دشمن با ادعای «اختیار نداشتم»!

حمید رضا جلائی‌پور از فعالان سیاسی اصلاح‌طلب در یادداشتی برای روزنامه ایران ارگان دولت در تشریح جزئیات نشست رئیس‌جمهور با جمعی از فعالان سیاسی کشور نوشت: «آقای روحانی نکات مهمی را در پاسخ به اصولگرایانی که مسئله کشور را فقط معیشت مردم می‌دانستند و مسئول آن ‌را دولت قلمداد می‌کردند، در میان گذاشت. روحانی گفت دولت در سیاست خارجی چقدر اختیار دارد؟ اوباما رئیس‌جمهوری آمریکا 19 بار از من تقاضای ملاقات کرد، ولی دولت اختیار پاسخش را نداشت.»



سرویس سیاسی-

چنین ادعایی در حال مطرح می‌شود که دولت آقای روحانی تنها دولتی در جمهوری اسلامی بود که به صورت رسمی و علنی با دولت آمریکا مذاکره کرد، توافق امضا کرد و بر اساس آن توافق تعهدات سنگینی به کشور تحمیل کرد و همه تعهدات را به صورت یکجانبه و حتی خیلی زودتر از موعد مقرر شد در توافق اجرا کرد.
آقای روحانی در کوران مذاکرات هسته‌ای و آن روزی که فکر می‌کرد برجام واقعا «آورده‌ای» خواهد داشت، با صدای بلند می‌گفت همه مسئولیت‌اش با من است اما این روزها که فهمیده تقریبا هیچ خبری نیست و درست در بزنگاه پاسخگویی به مردم، جا زده و می‌گوید اختیارات نداشتیم ! اما پاسخ نمی‌دهد که دیگر اختیار چه چیزی را می‌خواستید؟
 از سوی دیگر آقای روحانی اصرار دارد اوباما را متفاوت از ترامپ و بهتر از او معرفی کند. او پس از گفت‌و‌گوی تلفنی با اوباما گفت «من اوباما را مودب یافتم.» این همان دوره‌ای بود که آقای ظریف با لحنی همدلانه به شورای روابط خارجی آمریکا می‌گفت «اگر با ما توافق نکنید، مردم در انتخابات به گونه‌ای دیگر تصمیم می‌گیرند؛ مانند دو دهه قبل که موجب شد توافق به هم بخورد و من بازنشسته شدم!»
اما همین اوبامای مودب بود که سنگ بنای تحریم‌های فلج‌کننده را علیه ملت ایران گذاشت و نقش آن در پایه‌ریزی تحریم‌های همه‌جانبه علیه جمهوری اسلامی ایران انکار ناپذیر است.
اساسا در دوران ریاست‌جمهوری باراک اوباما بود که سخت‌‌‌‌‌ترین تحریم‌های چندجانبه و یک‌جانبه علیه کشورمان اعمال شد. متعاقب امضای توافق هسته‌ای میان ایران و اعضای 1+5، دولت اوباما پروسه نقض و ابترسازی برجام را به صورت جدی آغاز و از خلأهای حقوقی داخل متن توافق هسته‌ای نیز در این مسیر به صورت جامع استفاده کرد.
همچنین در نخستین روز اجرای برجام و در مقطعی که همین اصلاح‌طلبان و برخی دولتمردان تأکید داشتند که «تحریم‌ها به تاریخ پیوست»، دولت اوباما با تصویب تحریم‌های ضدایرانی، نقض برجام را کلید زد.
پس از آن، سریال نقض برجام توسط دولت اوباما با غارت ۲میلیارد دلاری اموال ایران، تمدید قانون تحریمی آیسا، تصویب قانون محدودیت ویزا، تصویب بیش از ۸۰ طرح ضدایرانی در کنگره آمریکا و پابرجا ماندن تحریم سوئیفت و... ادامه یافت.
فراتر از آنچه ذکر شد، نباید فراموش کرد خروج ترامپ از توافق هسته‌ای با ایران، مبتنی بر ریل‌‌گذاری سیاسی و حقوقی‌‌ای بود که اوباما برای رئیس‌جمهور بعدی خود به یادگار گذاشتند. ترامپ تا قبل از خروج از برجام، به صورت جدی به مکانیسم ماشه که توسط دولت اوباما در برجام گنجانده شده بود استناد می‌کرد.
از سوی دیگر، امضا و تایید تعلیق تحریم‌های ایران توسط رئیس‌جمهور آمریکا در بازه‌‌های زمانی 120 روزه، سنتی بود که دولت اوباما آن را بنا کرد و عملا حیات توافق هسته‌ای با ایران را منوط به امضای شخص اول سیاسی و اجرایی آمریکا کردند. بنابراین دولت اوباما در کنار دولت ترامپ، متهمان اصلی خروج واشنگتن از برجام محسوب می‌شوند.
همچنین در دولت اوباما بود که دستور ترور دانشمندان هسته‌ای و خرابکاری‌های گسترده سایبری علیه ایران صادر شد. اما با این همه، اوباما بر خلاف ترامپ، فقط دستکش مخملین روی دست چدنی کشیده بود و فریبکارانه‌تر از ترامپ رفتار می‌کرد. به همین دلیل هم توانست برجام بزک شده را به جناب روحانی تحمیل کند؛ حال آنکه عایدی آن تقریبا هیچ بلکه خسارت‌های متعدد بود.
همین آقای اوبامای مودب بود که جنگ نیابتی مهیبی را که 40 کشور پشت آن بودند، در پوشش داعش، تا پشت مرزهای ایران آورد و اگر همت سپاه پاسداران و سردار سلیمانی و رزمندگان نبود، اکنون در داخل خاک خود، همچنان درگیر ناامنی گسترده، جنگ طراحی شده توسط تیم اوباما- کلینتون بودیم.
همین اوباما بود که در دوره به ظاهر آشتی و مذاکرات صمیمی (!)، نامزد ویژه روحانی برای نمایندگی ایران در سازمان ملل (حمید ابوطالب معاون سیاسی دفتر روحانی) را تروریست خواند، به او ویزا نداد و با تحقیر تمام دیپورتش کرد!
متاسفانه آقای روحانی و برخی مدیران و حامیان سیاسی او به جای قبول ‌اشتباه درباره اعتماد به آمریکا، اصرار دارند از سیاستمداران خبیث و حیله‌گری مانند اوباما و کلینتون و کری، شریک معتدل و قابل اعتماد بسازند و حسرت به جان بی‌فراموشکاران و بی‌خبران بیندازند.
آنها ضمنا مصرّند به جای اقدام جدی در مقابل گستاخی‌های فزاینده آمریکا و اروپا، در جلسات تصمیم سازی مدعی صبر استراتژیک شوند و کاری (چه در سیاست خارجی و برجام، و چه در حوزه تدبیر درونزای اقتصادی) از پیش نبرند؛ فقط با این توجیه که «دموکرات‌ها فرق می‌کنند، دو سال دیگر صبر کنیم و ببینیم چه می‌شود. شاید آنها در انتخابات آمریکا پیروز شدند!»