حقیقت جن چیست؟
یکی از سؤالاتی که مردم دوست دارند بپرسند و بیشتر درباره آن بدانند این است که حقیقت جن چیست؟
در کتاب یکصد و هشتاد پرسش و پاسخ نوشته آیتالله ناصر مکارم شیرازی، مطالب خوبی در این زمینه آمده است .آنچه در پی می آید گزیده ای از آن مطالب است که به نقل از فارس تقدیم خوانندگان عزیز می شود.
آیات قرآن کریم درباره ویژگیهای جنها
«جن» چنانکه از مفهوم لغوى این کلمه به دست مىآید موجودى است ناپیدا که مشخصات زیادى در قرآن براى او ذکر شده، از جمله اینکه:
1- موجودى است که از شعله آتش آفریده شده، بر خلاف انسان که از خاک آفریده شده است، (وَخَلَقَ الْجَانَّ مِن مَّارِجٍ مِّن نَّارٍ) (الرحمن- 15)
2- داراى علم و ادراک و تشخیص حق از باطل و قدرت منطق و استدلال است. (آیات مختلف سوره جن).
3- داراى تکلیف و مسؤولیت است (آیات سوره جن و سوره الرحمن).
4- گروهى از آنها مؤمن صالح و گروهى کافرند (وَأَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ وَمِنَّا دُونَ ذَلِکَ) (جن 11).
5- آنها داراى حشر و نشر و معادند (وَأَمَّا الْقَاسِطُونَ فَکَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبًا) (جن 15).
6- آنها قدرت نفوذ در آسمانها و خبرگیرى و استراق سمع داشتند و بعداً ممنوع شدند (وَأَنَّا کُنَّا نَقْعُدُ مِنْهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَن یَسْتَمِعِ الْآنَ یَجِدْ لَهُ شِهَابًا رَّصَدًا) (جن 9).
7- آنها با بعضى انسانها ارتباط برقرار مىکردند و با آگاهى محدودى که نسبت به بعضى از اسرار نهانى داشتند به اغواى انسانها مىپرداختند (وَأَنَّهُ کَانَ رِجَالٌ مِّنَ الْإِنسِ یَعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِّنَ الْجِنِّ فَزَادُوهُمْ رَهَقًا) (جن 6).
8- در میان آنها افرادى یافت مىشوند که از قدرت زیادى برخوردارند، همانگونه که در میان انسانها نیز چنین است (قَالَ عِفْریتٌ مِّنَ الْجِنِّ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَن تَقُومَ مِن مَّقَامِکَ) «یکى از گردنکشان جن به سلیمان گفت من تخت ملکه سبا را پیش از آنکه از جاى برخیزى از سرزمین او به اینجا مىآورم»! (نمل 39).
9- آنها قدرت بر انجام بعضى کارهاى مورد نیاز انسان را دارند (وَمِنَ الْجِنِّ مَن یَعْمَلُ بَیْنَ یَدَیْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ ... یَعْمَلُونَ لَهُ مَا یَشَاءُ مِن مَّحَارِیبَ وَتَمَاثِیلَ وَجِفَانٍ کَالْجَوَابِ): «گروهى از جن پیش روى سلیمان به اذن پروردگار کار مىکردند و براى او معبدها، تمثالها و ظروف بزرگ غذا تهیه مىکردند» (سبا 12- 13).
10- خلقت آنها در روى زمین قبل از خلقت انسانها بوده است (وَالْجَآنَّ خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ) (حجر 27) و ویژگیهاى دیگر.
آیا انسان برتر و بهتر است یا جن؟
از آیات قرآن به خوبى استفاده مىشود که بر خلاف آنچه در افواه مردم عوام مشهور است و جنیان را «از ما بهتران» مىدانند، انسان نوعى است برتر از آنها، به دلیل اینکه تمام پیامبران الهى از انسانها برگزیده شدند و آنها به پیامبر اسلام که از نوع بشر بود ایمان آوردند و از او تبعیت کردند و اصولًا واجب شدن سجده در برابر آدم بر شیطان که بنا به تصریح قرآن آن روز از (بزرگان) طایفه جن بود (کهف- 50) دلیل بر فضیلت نوع انسان بر جنّ مىباشد.
خرافات درباره جنها
تا اینجا سخن از مطالبى بود که از قرآن مجید درباره این موجود ناپیدا استفاده مىشود که خالى از هرگونه خرافه و مسائل غیر علمى است، ولى مىدانیم مردم عوام و ناآگاه خرافات زیادى درباره این موجود ساختهاند که با عقل و منطق جور نمىآید و به همین جهت یک چهره خرافى و غیر منطقى به این موجود داده که وقتى کلمه جن گفته مىشود مشتى خرافات نیز با آن تداعى مىشود،از جمله اینکه آنها را با اشکال غریب و عجیب و وحشتناک و موجوداتى دم دار و سم دار!، موذى و پر آزار، کینه توز و بدرفتارمعرفی می کند که ممکن است از ریختن یک ظرف آب داغ در یک نقطه خالى، خانههائى را به آتش کشند! و موهومات دیگرى از این قبیل.
آیا پذیرفتن موجودی به نام «جن» عاقلانه است؟
اگر موضوع وجود جن از این خرافات پیراسته شود، اصل مطلب کاملا قابل قبول است، چرا که هیچ دلیلى بر انحصار موجودات زنده به آنچه ما مىبینیم، نداریم، بلکه علماء و دانشمندان علوم طبیعى نیز مىگویند: موجوداتى را که انسان با حواس خود مىتواند درک کند، در برابر موجوداتى که با حواس قابل درک نیستند ناچیز است.
تا این اواخر که موجودات زنده ذره بینى کشف نشده بود، کسى باور نمىکرد که در یک قطره آب، یا یک قطره خون، هزاران هزار بلکه میلیونها و میلیاردها موجود زنده باشد که انسان قدرت دید آنها را نداشته باشد.
و نیز دانشمندان مىگویند: چشم ما رنگهاى محدودى را مىبیند و گوش ما امواج صوتى محدودى را مىشنود، رنگها و صداهائى که با چشم و گوش ما قابل درک نیست بسیار بیش از آن است که قابل درک است.
وقتى وضع جهان، چنین باشد چه جاى تعجب که انواع موجودات زندهاى در این عالم وجود داشته باشند که ما نتوانیم با حواس خود آنها را درک کنیم و وقتى مخبر صادقى مانند پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و قرآن کریم از آن خبر دهد چرا نپذیریم؟
به هر حال از یکسو قرآن کلام ناطق صادق، خبر از وجود جن با ویژگیهائى که در بالا ذکر شد داده است و از سوى دیگر هیچ دلیل عقلى بر نفى آن وجود ندارد، بنابراین باید آن را پذیرفت و از توجیهات غلط و ناروا باید بر حذر بود همانگونه که از خرافات عوام در این قسمت باید اجتناب کرد.
مفهوم دیگر جن
این نکته نیز قابل توجه است که جن گاهى بر یک مفهوم وسیعتر اطلاق مىشود که انواع موجودات ناپیدا را شامل مىشود، اعم از آنها که داراى عقل و درکند و آنها که عقل و درک ندارند و حتى گروهى از حیواناتى که با چشم دیده مىشوند و معمولًا در لانهها پنهانند، نیز در این معنى وسیع وارد است.
شاهد این سخن روایتى است که از پیامبر(ص)نقل شده است که فرمود: «خداوند جن را پنج صنف آفریده است: صنفى مانند باد در هوا (ناپیدا هستند) و صنفى به صورت مارها و صنفى به صورت عقربها و صنفى حشرات زمینند و صنفى از آنها مانند انسانند که بر آنها حساب و عقاب است»
با توجه به این روایت و مفهوم گسترده آن، بسیارى از مشکلاتى که در روایات و داستانها در مورد جن گفته مىشود، حل خواهد شد.
مثلا در بعضى از روایات از امیرمؤمنان على (ع) مىخوانیم که فرمود: لا تشرب الماء من ثلمة الاناء و لا من عروته فان الشیطان یقعد على العروة والثلمة: «از قسمت شکسته ظرف و طرف دستگیره آن آب نخورید زیرا شیطان، روى دستگیره و قسمت شکسته مىنشیند»
با توجه به اینکه «شیطان» از «جن» است، و با توجه به اینکه جاى شکسته ظرف و همچنین دسته آن محل اجتماع انواع میکربها است، بعید به نظر نمىرسد که «جن و شیطان» به «مفهوم عام» اینگونه موجودات را نیز شامل شود.
آیات قرآن کریم درباره ویژگیهای جنها
«جن» چنانکه از مفهوم لغوى این کلمه به دست مىآید موجودى است ناپیدا که مشخصات زیادى در قرآن براى او ذکر شده، از جمله اینکه:
1- موجودى است که از شعله آتش آفریده شده، بر خلاف انسان که از خاک آفریده شده است، (وَخَلَقَ الْجَانَّ مِن مَّارِجٍ مِّن نَّارٍ) (الرحمن- 15)
2- داراى علم و ادراک و تشخیص حق از باطل و قدرت منطق و استدلال است. (آیات مختلف سوره جن).
3- داراى تکلیف و مسؤولیت است (آیات سوره جن و سوره الرحمن).
4- گروهى از آنها مؤمن صالح و گروهى کافرند (وَأَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ وَمِنَّا دُونَ ذَلِکَ) (جن 11).
5- آنها داراى حشر و نشر و معادند (وَأَمَّا الْقَاسِطُونَ فَکَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبًا) (جن 15).
6- آنها قدرت نفوذ در آسمانها و خبرگیرى و استراق سمع داشتند و بعداً ممنوع شدند (وَأَنَّا کُنَّا نَقْعُدُ مِنْهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَن یَسْتَمِعِ الْآنَ یَجِدْ لَهُ شِهَابًا رَّصَدًا) (جن 9).
7- آنها با بعضى انسانها ارتباط برقرار مىکردند و با آگاهى محدودى که نسبت به بعضى از اسرار نهانى داشتند به اغواى انسانها مىپرداختند (وَأَنَّهُ کَانَ رِجَالٌ مِّنَ الْإِنسِ یَعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِّنَ الْجِنِّ فَزَادُوهُمْ رَهَقًا) (جن 6).
8- در میان آنها افرادى یافت مىشوند که از قدرت زیادى برخوردارند، همانگونه که در میان انسانها نیز چنین است (قَالَ عِفْریتٌ مِّنَ الْجِنِّ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَن تَقُومَ مِن مَّقَامِکَ) «یکى از گردنکشان جن به سلیمان گفت من تخت ملکه سبا را پیش از آنکه از جاى برخیزى از سرزمین او به اینجا مىآورم»! (نمل 39).
9- آنها قدرت بر انجام بعضى کارهاى مورد نیاز انسان را دارند (وَمِنَ الْجِنِّ مَن یَعْمَلُ بَیْنَ یَدَیْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ ... یَعْمَلُونَ لَهُ مَا یَشَاءُ مِن مَّحَارِیبَ وَتَمَاثِیلَ وَجِفَانٍ کَالْجَوَابِ): «گروهى از جن پیش روى سلیمان به اذن پروردگار کار مىکردند و براى او معبدها، تمثالها و ظروف بزرگ غذا تهیه مىکردند» (سبا 12- 13).
10- خلقت آنها در روى زمین قبل از خلقت انسانها بوده است (وَالْجَآنَّ خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ) (حجر 27) و ویژگیهاى دیگر.
آیا انسان برتر و بهتر است یا جن؟
از آیات قرآن به خوبى استفاده مىشود که بر خلاف آنچه در افواه مردم عوام مشهور است و جنیان را «از ما بهتران» مىدانند، انسان نوعى است برتر از آنها، به دلیل اینکه تمام پیامبران الهى از انسانها برگزیده شدند و آنها به پیامبر اسلام که از نوع بشر بود ایمان آوردند و از او تبعیت کردند و اصولًا واجب شدن سجده در برابر آدم بر شیطان که بنا به تصریح قرآن آن روز از (بزرگان) طایفه جن بود (کهف- 50) دلیل بر فضیلت نوع انسان بر جنّ مىباشد.
خرافات درباره جنها
تا اینجا سخن از مطالبى بود که از قرآن مجید درباره این موجود ناپیدا استفاده مىشود که خالى از هرگونه خرافه و مسائل غیر علمى است، ولى مىدانیم مردم عوام و ناآگاه خرافات زیادى درباره این موجود ساختهاند که با عقل و منطق جور نمىآید و به همین جهت یک چهره خرافى و غیر منطقى به این موجود داده که وقتى کلمه جن گفته مىشود مشتى خرافات نیز با آن تداعى مىشود،از جمله اینکه آنها را با اشکال غریب و عجیب و وحشتناک و موجوداتى دم دار و سم دار!، موذى و پر آزار، کینه توز و بدرفتارمعرفی می کند که ممکن است از ریختن یک ظرف آب داغ در یک نقطه خالى، خانههائى را به آتش کشند! و موهومات دیگرى از این قبیل.
آیا پذیرفتن موجودی به نام «جن» عاقلانه است؟
اگر موضوع وجود جن از این خرافات پیراسته شود، اصل مطلب کاملا قابل قبول است، چرا که هیچ دلیلى بر انحصار موجودات زنده به آنچه ما مىبینیم، نداریم، بلکه علماء و دانشمندان علوم طبیعى نیز مىگویند: موجوداتى را که انسان با حواس خود مىتواند درک کند، در برابر موجوداتى که با حواس قابل درک نیستند ناچیز است.
تا این اواخر که موجودات زنده ذره بینى کشف نشده بود، کسى باور نمىکرد که در یک قطره آب، یا یک قطره خون، هزاران هزار بلکه میلیونها و میلیاردها موجود زنده باشد که انسان قدرت دید آنها را نداشته باشد.
و نیز دانشمندان مىگویند: چشم ما رنگهاى محدودى را مىبیند و گوش ما امواج صوتى محدودى را مىشنود، رنگها و صداهائى که با چشم و گوش ما قابل درک نیست بسیار بیش از آن است که قابل درک است.
وقتى وضع جهان، چنین باشد چه جاى تعجب که انواع موجودات زندهاى در این عالم وجود داشته باشند که ما نتوانیم با حواس خود آنها را درک کنیم و وقتى مخبر صادقى مانند پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و قرآن کریم از آن خبر دهد چرا نپذیریم؟
به هر حال از یکسو قرآن کلام ناطق صادق، خبر از وجود جن با ویژگیهائى که در بالا ذکر شد داده است و از سوى دیگر هیچ دلیل عقلى بر نفى آن وجود ندارد، بنابراین باید آن را پذیرفت و از توجیهات غلط و ناروا باید بر حذر بود همانگونه که از خرافات عوام در این قسمت باید اجتناب کرد.
مفهوم دیگر جن
این نکته نیز قابل توجه است که جن گاهى بر یک مفهوم وسیعتر اطلاق مىشود که انواع موجودات ناپیدا را شامل مىشود، اعم از آنها که داراى عقل و درکند و آنها که عقل و درک ندارند و حتى گروهى از حیواناتى که با چشم دیده مىشوند و معمولًا در لانهها پنهانند، نیز در این معنى وسیع وارد است.
شاهد این سخن روایتى است که از پیامبر(ص)نقل شده است که فرمود: «خداوند جن را پنج صنف آفریده است: صنفى مانند باد در هوا (ناپیدا هستند) و صنفى به صورت مارها و صنفى به صورت عقربها و صنفى حشرات زمینند و صنفى از آنها مانند انسانند که بر آنها حساب و عقاب است»
با توجه به این روایت و مفهوم گسترده آن، بسیارى از مشکلاتى که در روایات و داستانها در مورد جن گفته مىشود، حل خواهد شد.
مثلا در بعضى از روایات از امیرمؤمنان على (ع) مىخوانیم که فرمود: لا تشرب الماء من ثلمة الاناء و لا من عروته فان الشیطان یقعد على العروة والثلمة: «از قسمت شکسته ظرف و طرف دستگیره آن آب نخورید زیرا شیطان، روى دستگیره و قسمت شکسته مىنشیند»
با توجه به اینکه «شیطان» از «جن» است، و با توجه به اینکه جاى شکسته ظرف و همچنین دسته آن محل اجتماع انواع میکربها است، بعید به نظر نمىرسد که «جن و شیطان» به «مفهوم عام» اینگونه موجودات را نیز شامل شود.