kayhan.ir

کد خبر: ۱۵۸۸۷۷
تاریخ انتشار : ۰۶ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۱۹:۳۸
انتقال ارزش‌های ایرانی- اسلامی از طریق رمان تاریخی به نسل امروز- بخش نخست

بازگشت به ریشه‌ها و شناخت هویت خودی با بومی نویسی تاریخی




گالیا توانگر
رمان یکی از مطول‌ترین قالب‌های داستانی مدرن است که تا کنون در اذهان عموم مردم جهان تاثیرات شگرفی بر جای گذاشته است. چه بسا پایه و اساس بسیاری از تحولات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی رمان بوده است. از سوی دیگر می‌توان ارتباط تنگانگی بین رمان و سایر شاخه‌های هنری متصور شد. برای مثال سینما بیش از هر هنر دیگری از بستر داستان نویسی مدرن به خصوص رمان بهره گرفته است. بنابراین این قالب داستانی محبوب را باید جدی گرفت و حتی در حد یک ابزار که می‌تواند بسیاری از واقعیت‌ها، ارزش‌ها و باورهای یک نسل از جامعه را به نسل‌های بعد خود منتقل کند، ارج نهاد. شما می‌توانید در سال‌های اخیر به موج تاثیرگذار رمان‌های تاریخی به ویژه از نوع رمان‌های معطوف به تاریخ جنگ تحمیلی بنگرید که اتفاقا از استقبال در خور توجهی توسط نسل نوجوان و جوان کشور واقع شده‌اند. حتی می‌توانید رمان‌هایی را که بخش‌هایی از تاریخ پر فراز و نشیب کشورمان را بازگو می‌کنند، ورق بزنید. رمان تاریخی یکی از مهم‌ترین شاخه‌های این قالب داستانی متعالی است که بازگو‌کننده هویت ایرانی- اسلامی‌مان است. در اردیبهشت ماه، فصل آشتی با کتاب و ایام برگزاری سی و دومین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران در این گزارش به این سؤال پاسخ می‌دهیم که اهمیت رمان به ویژه رمان تاریخی در بستر‌سازی فکری جامعه چیست و چطور می‌توان از آن برای انتقال ارزش‌ها و هویت ایرانی اسلامی به نسل امروز بهره گرفت؟  
منتقد ادبی، عبدالعلی دستغیب معتقد است: «رمان اساسا روایتی نقلی است حاوی ماجراها وحادثه‌هایی که سرگذشت فرد یا افرادی را از آغاز تولد تا پایان زندگانی آنها وصف می‌کند و برای اینکه به صورت قصه‌ای تخیلی درآید، باید طرح داستانی داشته باشد؛ یعنی ماجراهای آن بر«اصل علیت» استوار باشد. خواننده عادی از قصه توقع زیادی ندارد و همین که او را سرگرم سازد آن را کافی خواهد دانست؛ اما خواننده متفکر از قصه انتظارهای دیگری نیز دارد.» (دستغیب، 1393: 13).
پیشینه رمان تاریخی در ایران
از آنجا که هم داستان و هم تاریخ هر دو اساس و پایه روایی دارند و هر دو از رابطه علی و معلولی برخوردارند، بنابراین می‌توان پیوند مستحکمی بین این دو برقرار کرد که منتج به خلق رمان تاریخی گردد. البته نباید فراموش کرد که تاریخ روایت محض است و مورخ دقیقا همان چیزی را که رخ داده بی‌کم و کاست روایت می‌کند، اما داستان نویس با بهره‌گیری از عنصر تخیل به روایت داستان خود می‌پردازد.
بنابراین بخواهیم خیلی ساده بگوییم رمان تاریخی یکی از زیرشاخه‌های رمان است. چنانچه رمان را یک کیک فرض کنیم، تاریخ به مثابه کشمش‌های درون آن است. در حقیقت رمان تاریخی بستر تخیل را دارد و تاریخ در تخیل داستانی غوطه ور است.
«به عقیده گئورگ لوکاچ داستان تاریخی هنگامی متداول می‌شود که جامعه آبستن تلاطم انقلابی باشد.» (میرعابدینی، 1377، به نقل از لوکاچ، ص 29).
در کشور ما در بحبوحه مشروطه، رمان تاریخی به سبک و سیاق تعاریف مدرن آن شکل گرفت. حتی اگر بگوییم تبلور رمان ایرانی با نوشته شدن رمان‌های تاریخی با قلم نویسندگان بومی رخ داد، گزاف نگفته ایم؛ چرا که پیش از آن هر چه بود، تنها رمان‌های ترجمه شده بود، نه رمان‌های بومی و ایرانی.
پیشینه رمان تاریخی در ایران به آثاری چون شمس و طغری اثر محمد باقر میرزای خسروی   (1298-1226ش، از پشت پسر ارشد فتحعلی شاه، محمد علی میرزا دولتشاه در کرمانشاه بود)، آثار شیخ موسی (1332-1260ش، ریاضیدان، رمان نویس تاریخی و شخصیت شناخته‌شده جهانی که خود روحانی بود) و دامگستران اثر تاجر و رمان نویس تاریخی عبدالحسین صنعتی زاده کرمانی (1275-1352 ش) دانست.
ضرورت پیوند بین تاریخ و رمان
اعظم‌السادات افشین‌فر دکترای تاریخ اسلام و فعال بسیجی در عرصه فرهنگی است. وی تنها راه ساخت یک جامعه ایده‌آل اسلامی را پیوند زدن تاریخ به ذهنیت مسئولان فرهنگی و مردم دانسته و بر جنبه‌های عبرت آموزی و درس گرفتن از تاریخ برای نوشتن برنامه‌های آتی فرهنگی تاکید دارد.
از این استاد تاریخ سؤال می‌کنم: «خواندن تاریخ چه تاثیری در بینش و زندگی شما داشته است؟»   وی پاسخ می‌دهد: «تاریخ برای خود من و هر کسی که تاریخ را مطالعه می‌کند، درس‌های خیلی زیادی دارد. بطور خلاصه عرض می‌کنم آنچه در تاریخ خواندم، خصوصا سرگذشت رهبران-رهبرانی که نقش رهبری در جوامع خود داشته اند-خیلی برایم مهم بود؛ رهبران بزرگ، رهبران خوب و یا بالعکس رهبرانی که ابتدا در چهره خدمتگزار وارد می‌شوند و بعد دنیا طلبی آنها را به قهقرا می‌برد.
تاریخ اجتماعی، خواندن تاریخ مردم در جوامع مختلف است؛ چه تاریخ ایران یا تاریخ کشورهای دیگر. خوب، این بخش از تاریخ هم خیلی درس آموز است. روابط اجتماعی می‌تواند برای ما که تاریخ را خوانده ایم، درس‌های بزرگی داشته باشد؛ اینکه مردم هر چه قدر حس مشارکت‌شان در جامعه بیشترباشد، تاثیر می‌گذارد بر اینکه به توسعه برسند و کشورشان به آبادانی برسد. بعد نقش توسعه اقتصادی در گسترش مثلا مسائل فرهنگی، توسعه فرهنگی و تمدنی. این‌ها نکات خیلی مهمی است که با خواندن تاریخ در ادوارمختلف به درک درستی از آنها می‌رسیم.»
در سؤال دیگری از وی می‌پرسم: « تا چه حد به پیوند بین تاریخ و رمان نویسی در کشورمان معتقدید؟ به عبارتی تا چه حد می‌توان بین رمان نویسی و تاریخ پیوند برقرار کرد و از این طریق به جامعه در فهم پیشینه تاریخی شان کمک کرد؟»
دکتر افشین فر پاسخ می‌دهد: «من خیلی معتقدم که رمان نویسی تاریخی انجام شود. خیلی از بخش‌های تاریخ که مغفول مانده و مردم از آن خبر ندارند، رمان نویس‌ها می‌توانند با قلم زیبا و جذاب خود، برای مردم خواندنی کنند. مردم رمان را بهتر متوجه می‌شوند، چون که می‌توانند در مقایسه با زندگی خود و تجربه‌های شخصی که داشته‌اند، مشابهت‌هایی بیابند.
صرفا خواندن تاریخ به صورت علم ممکن است برای خیلی‌ها خسته‌کننده باشد و برایشان جذاب نباشد، اما رمان نویسان می‌توانند خیلی از حوادث تاریخی را به صورت رمان دربیاورند و یا خیلی از شخصیت‌های بزرگ را به صورت شخصیت‌های داستانی به مخاطب معرفی کنند. البته نباید رمان نویسان خیلی از واقعیت دور شوند به طوری که فاصله زیادی بین واقعیت و داستان بیفتد.»
کمیت استقبال و کیفیت رمان‌های تاریخی
در مسیر رشد و تبلور رمان تاریخی در کشورمان اساسا دو چالش عمده وجود دارد: یکی مخاطبین کتابخوان در همه ژانرهای ادبی از جمله رمان تاریخی کم‌اند و دیگری اینکه رمان نویسی تاریخی کار دشواری است، چون در کنار تخیل داستان نویسی نیاز به پژوهش تاریخی دارد. از این رو تعداد نویسندگان حرفه‌ای در ژانر رمان تاریخی بسیار کم است، به ویژه آن تعدادی که اثر ماندگاری خلق کرده باشند.
البته می‌توان مانع دیگری نیز در مسیر رشد و تبلور رمان تاریخی یاد آورشد، و آن منفک بودن حلقه اتصال تاریخ و رمان نویسی به دلیل بی‌رغبتی فارغ‌التحصیلان رشته تاریخ و رشته ادبیات در دانشگاه‌های کشورمان است. اصولا ارتباطات بین رشته‌ای در دانشگاه‌های ما خیلی کمرنگ است. و فارغ‌التحصیلان هر رشته تنها به یک سری شغل‌ها و فعالیت‌های کلیشه‌ای که در ذهن خود از قبل دارند، می‌اندیشند. در حالی که در پیوند بین رشته‌ها می‌توان فعالیت‌های جدیدی را طراحی کرد که هم نیاز جامعه و بازار کار را تامین کرد و هم تعداد زیادی از فارغ‌التحصیلان را از خطر بیکاری و بی‌هدفی نجات داد.
محمد قاسم زاده داستان نویس و پژوهشگر ادبی با بیان این ‌که رمان تاریخی، نوشتن تاریخ نیست، خاطرنشان می‌کند: «رمان‌نویس مورخ نیست که تاریخ بنویسد، البته مورخ هم نمی‌تواند رمان بنویسد، زیرا چیزی که بر رمان حاکم است تخیل است. رمان‌نویس باید تخیل را اصل قرار دهد و تاریخ در درون تخیل او غوطه بخورد، مانند رمان علمی-تخیلی که علم نیست بلکه رمان است؛ تاریخ هم باید به این شکل باشد و رمان‌نویس نباید خود را در قامت یک مورخ ببیند.»
وی در ادامه می‌گوید: «واقعیت این است که نویسندگان ما از تاریخ اطلاعی ندارند. نویسندگان ما بیشتر حاصل کلاس‌های داستان‌نویسی‌اند و از تاریخ و ادبیات بی‌خبرند که بخواهند سراغ رمان تاریخی بروند یا حتی به آن فکر کنند. مهم ‌ترین عامل، نا آگاهی نویسندگان از تاریخ است؛ تاریخ گذشته به کنار، تاریخ معاصر را هم نمی‌دانند. بطور مثال اولین تعطیلی فله ‌ای مطبوعات کی و کار چه کسی بود؟ روز ۳۱ مرداد ۱۳۵۳ به دستور امیرعباس هویدا ۶۳ روزنامه در یک روز تعطیل شد. به هرکدام یک میلیون تومان داد و خرید، کسی اعتراضی نکرد. این بزرگ ‌ترین آسیب فرهنگی جامعه ایران بود که نه مطبوعات در سالگرد این اتفاق کاری می‌کنند و نه اهل قلم حرفش را می‌زنند.»
این نویسنده و پژوهشگر ادبی درباره اقبال مخاطبان به رمان تاریخی نیز توضیح می‌دهد: «اگر نویسنده‌ها درست به تاریخ بپردازند خواننده‌ها هم اقبال نشان می‌دهند، اما مشکل این است که بین خواننده و نویسنده دره‌های عمیقی افتاده است. دلیل فاصله مخاطب و نویسنده‌ این است که مطبوعات نقد کتاب ندارند و اگر هم دارند باند بازی است. از طرف دیگر، مطبوعات هم مخاطب ندارند. دره‌های بین خواننده و نویسنده باید پر شود. ما حتی در تلویزیون تبلیغ کتاب نداریم، خواننده چطور از انتشار کتاب آگاه شود و به آن اقبال نشان دهد؟»
قاسم زاده در تکمیل صحبت هایش می‌گوید: «با توجه به این‌ که خواندن کتاب‌های تاریخی بعد از انقلاب رشد داشته، مسلما اگر رمان تاریخی خوبی نوشته شود، مردم به آن اقبال نشان می‌دهند. مردم دوست دارند بدانند در گذشته چه خبر بوده است؟ زمانی که تاریخ عوض می‌شود مردم کنجکاو می‌شوند و می‌روند سراغ تاریخ، اما مشکل این است که ما رمان تاریخی نداریم.»
توجه به فرهنگ بومی
 در خلق رمان تاریخی
استفاده از فلکلور (فرهنگ عامه) در داستان‌های تاریخی می‌تواند به جذابیت آن کمک کند. برای مثال‌اشعاری که مردم در بزرگداشت یا تحقیر یک شخصیت تاریخی می‌سروده‌اند(مانند‌اشعار مردم کرمان دربارة آقامحمدخان قاجار هنگام محاصره کرمان) دستمایه خوبی برای نویسنده خواهد بود که با ظرافت می‌تواند مورد استفاده قرار دهد.
از طریق توجه به همین ریزه کاری هاست که چه بسیار حقایق و عبرت‌های تاریخی به مخاطب امروز منتقل می‌شود.
مهم‌ترین قدم برای نوشتن یک رمان تاریخی این است که تحقیقات تاریخی منسجمی درباره شخصیت و یا دوره زمانی که برای نوشتن انتخابش کرده‌ایم، داشته باشیم و سپس این تحقیقات را نامحسوس و غیرمستقیم وارد متن داستانی خود کنیم. در این روند باید دوره زمانی داستان ما از لحاظ جزئیات نظیر؛ لباس، آداب و رسوم، معماری، نقشه شهر و .... دقیقا همانی باشد که در واقعیت می‌بوده است. حتی لهجه به کار گیری در مکالمه شخصیت‌ها نیز باید منطبق با لهجه و گویش گفتاری‌اشخاص در آن دوره زمانی خاص باشد. ضمنا هر چه زمان و مکان وقوع داستان را محدود‌تر کنیم، داستان تاریخی ما با غنای بیشتری در مقایسه با واقعیت‌های تاریخی به قول معروف از آب در می‌آید.
«در نوشتن داستان تاریخی استفاده از کلمات و عبارات قدیمی آن را واقعی‌تر جلوه می‌دهد. حتی، بدون اینکه هدف نویسنده باشد، باعث سرگرمی نیز می‌شود. فضای گذشته را به روش‌های بسیاری می‌توان در داستان نشان داد و زبان باید طبیعی باشد... خواننده باید بدون زحمت، از زندگی روزمره‌اش به دنیای گذشته سفر کند و با خواندن هر صفحه، بیشتر با آن اُنس گیرد. رنگ، بو، صدا و تصویرِ گذشته باید در تار و پود داستان بافته شود و شخصیت‌ها به راحتی در دنیای خویش زندگی کنند و خواننده را با خود به آن دنیا بکشانند.»
 (فضائلی، 1376: 131).
منابع:
- دستغیب، عبدالعلی (1393). رمان فارسی (چاپ دوم). تهران: سوره مهر.
- میرعابدینی، حسن (1377). صد سال داستان نویسی ایران (چاپ اول). تهران: چشمه.
- فضائلی، سعید (1376). گرد آوری: انواع داستان بلند (چاپ اول). تهران: موسسه ایران.