kayhan.ir

کد خبر: ۱۵۵۵۹۸
تاریخ انتشار : ۰۸ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۸:۲۴

یک الـزام سیاسی



 پژمان کریمی
در سال 1377 ترکیب واژه «اصلاحات» پر بسامد و به شکل جدی وارد ادبیات سیاسی کشورمان شد. ترکیب واژه‌ای که هیچگاه توسط مدعیان آن، تعریف نشد. هیچ عنصر و گروه و حزب سیاسی، ننوشت و نگفت که مراد از اراده اصلاحات چیست؟ شاخص‌های کلان و پایه‌ای آن‌چه عناصری است و غایت آن چگونه تعریف می‌شود؟
اکنون که 20 سال از افراخته شدن پرچم اصلاحات سپری شده، هنوز هم چیستی و چگونگی اعمال اصلاحات، در نزد اذهان عمومی، در پرده ابهام قرار دارد.
چرا؟
چرا مدعیان اصلاحات از آنچه شعارش را می‌دهند، تعریفی ارائه نمی‌کنند؟ چرا در پی بیانیه‌ای واضح و ساده ومستدل درباره شعار خود و مشی خود و سلوک سیاسی خود نیستند؟
در جایی آمده بود که؛ سالیان سال سوسیالیستها، بر ابهامی بزرگ پافشاری می‌کردند و به این پرسش پاسخی نمی‌دادند:
- سوسیالیسم چیست و غایت چگونه تصویر می‌شود؟
مدتها گذشت تا دلیل این پافشاری برملا شد: پرچمداران سوسیالیسم می‌کوشیدند با تعریف نکردن از مراد خود و مکتبی غامض که مدعی آن بودند، هر حرکت و سلوک و گفتار مغایر با خواست و مکنونات ذهنی و درونی خود را به عنوان « نافی و ناقض سوسیالیسم » توجیه کنند و خط بطلان بر آن کشند. در واقع این چنین؛ به سرکوب باورها و رفتارها و توجیه اعمال هنجارشکنانه خود دست زنند و حجابی بر اهداف منحوس و اقتدارگرایانه و انحصار طلبانه خود برآورند!

به رنگارنگی عناصر و گروه‌های مدعی اصلاحات نگاهی کنید!
برخی بر دینداری خود تاکید دارند. برخی دینداری و تمسک و التزام عملی خود بر آرمان‌های انقلاب اسلامی را شرح می‌دهند. برخی با تابلوی ملی گرایی و سکولاریسم از اصلاحات و ضرورت اعمال آن دم می‌زنند. برخی در دامان آمریکا و انگلیس لانه گزیده‌اند و از باورمندی خود بر اصلاحات سخن می‌گویند!
حیرت برانگیز نیست؟ اصلاحات چیست که هر فردی و هر سلوکی ذیل آن تعریف و تبیین می‌شود؟
به کارنامه مدعیان نگاه کنید!
از سال 1377 تا به امروز، کارنامه  اصلاح‌طلبی را می‌توان بر محورهای زیر کاملا خلاصه کرد:
یک: بی‌اعتنایی به آرمان‌های انقلاب اسلامی مانند استکبار ستیزی
دو: اعتماد به دشمن قداره کش
سه: بی‌اعتنایی به مبانی دینی که در قالب‌هایی چون تاکید بر تساهل و تسامح، عصری بودن دین و...رخ نموده است
چهار: قانون‌گریزی به رغم سردادن شعار قانون گرایی که در ماجرای فتنه 78 و 88 تصویر گردید
پنج: بی‌اعتنایی به معیشت مردم و گرایش به زندگی‌اشرافی با جلوه‌هایی چون حمایت قاطع از مفسدان اقتصادی و حقوق بگیران نجومی
شش: زیرپا گذاشتن امنیت ملی و مصالح مردم ایران با اعوجاجاتی چون؛ تحصن نمایندگان مجلس ششم و دعوت از بیگانگان برای نظارت بر امر انتخابات و تعارف‌های دیپلماتیک با حامیان تروریسم منطقه‌ای و حمایت از جاسوسان و...
مدعیان اصلاحات در سراسر کارنامه سیاه خود یک نقطه روشن نشان دهند که ایمان الهی و استقلال خواهی و اتکا به ملت ایران و ساده زیستی مومنانه و...باشد!
مدعیان اصلاحات با تاکیداتی نظیر ضرورت توسعه  سیاسی؛ فرصتهای خدمت و سرمایه‌های مادی و اعتماد بخشی از افکار عمومی به نظام سیاسی را زدودند و به عناصر نفوذی و دشمنان خارجی میدان دادند و...! آیا جز این است؟
با این وصف آیا پرسش عجیب و نابجاست که چرا نخست‌وزیر اسرائیل اصلاح‌طلبان را ذخیره و دوست تل‌آویو معرفی می‌کند و یا چرا رسانه‌های معاند تکفیری و صهیونی و امپریالیستی، همواره حامی مدعیان اصلاح‌طلبی است؟
ای کاش مدعیان دیندار و البته ساده اندیش اصلاحات بی‌ریشه و گنگ هم، مقصود خود از اصلاحات را تعریف کنند و همزمان خط‌ومرز جدایی خود با سایر مدعیان را مشخص و پررنگ سازند!